/

این عبارات را هرگز برای خود نگوید!

آیا صدای کوچکی که در سر شما وجود دارد به شما آسیب وارد کرده است؟ این صدایی است که همیشه درباره آنچه شما فکر می کنید نظر قوی خود را ارائه می دهد. این همان چیزی است که زندگی شما را روایت و تعریف می کند که چگونه باید دید مثبتی به زندگی داشته باشید. با این حال، حتی صدای درونی شما هم زمانی که به خودتان چیزهای سمی می گوید، باید او را نادیده بگیرید و به جای آن بر روی خودگویی مثبت تمرکز کنید.

برای کمک به شما در مسیر مثبت گرایی از دکتر Vasant Mundra که مشاور روانپزشک در بیمارستان PD Hinduja و MRC، Mahim، است،سوالاتی پرسیده شده است.

از گفتن این چیزهای سمی به خودتان دست بردارید

6 عبارتی را که هرگز نباید به خودتان بگویید به اشتراک می گذاریم:

1. من همیشه کارهای احمقانه انجام می دهم

حتی باهوش ترین افراد هم اشتباه می کنند. البته، هر عملی بازتابی دارد، اما این بدان معنا نیست که اجازه دهید آن اضطراب بر توانایی شما برای انجام درست کارها مسلط شود. نکته کلیدی در اینجا این است که از اشتباهات خود درس بگیرید و پیشرفت کنید، نه اینکه خودتان را خراب کنید و چیزهایی از این قبیل به خودتان بگویید.

2. من همیشه شکست می خورم

شکست بخشی از زندگی است و تا زمانی که می دانید چگونه دوباره به پا می شوید نباید مهم باشد. پذیرش شکست یکی از سمی ترین راه های تفکر است. همانطور که ممکن است کلیشه ای به نظر برسد، نکته کلیدی این است که هرگز تسلیم نشوید و تا زمانی که موفق شوید به تلاش ادامه دهید.

3. هیچ کس واقعاً به من اهمیت نمی دهد

در حالی که گاهی اوقات احساس غمگینی یا تنهایی برای شما عادی است، نباید ایجاد افکاری مانند «هیچ کس واقعاً به من اهمیتی نمی دهد». نباید بر روی نحوه درک شما از همه چیز در اطراف، تفاوت ایجاد می کند. بنابراین از لحظه ای که فکر می کنید هیچ کس به شما اهمیت نمی دهد، شروع به راندن مردم می کنید. ممکن است افراد زیادی در زندگی شما وجود داشته باشند که به شما اهمیت می دهند، تنها کاری که باید انجام دهید این است که با آنها صحبت کنید.

4. من نباید حرف بزنم

آیا فکر می کنید که مردم از صحبت کردن شما خوششان نمی آید؟ آیا احساس می کنید هر بار که صحبت می کنید مورد قضاوت قرار می گیرید؟ اول از همه، اطرافیان شما نباید این احساس را در شما ایجاد کنند و اگر چنین کردند، به گروه بهتری از افراد در اطراف خود نیاز دارید. با این حال، صحبت کردن مهمترین بخش انتقال ایده های خود به افراد دیگر و وفادار ماندن به خودتان است. پس هرگز به خود شک نکنید و از بیان عقیده خود عقب نشینی نکنید.

5. آیا واقعا ارزش اینگونه زندگی کردن را دارد؟

آیا اخیراً احساس غمگینی کرده اید؟ در حالی که برخی از لحظات غم و اندوه می گذرد، برخی بیشتر از آنچه فکر می کردید طول می کشد و این چیزی است که به عنوان افسردگی بالینی شناخته می شود. (اگر افکاری مانند “آیا این زندگی ارزش زیستن دارد؟” “اگر من رفته باشم بهتر است.” را تجربه کنید!) هیچ مشکلی آنقدر بزرگ نیست که نتوان آن را حل کرد. صحبت با عزیزانتان یا یک متخصص خبره می تواند کمک کننده باشد.

6. من هیچ امیدی ندارم!

احساس ناامیدی، درماندگی، خلق و خوی غمگین، خودآزاری، تحریک پذیری و نداشتن انگیزه از علائم افسردگی بالینی است. سایر علائم جسمی این بیماری شامل بی خوابی، بی اشتهایی، خستگی و کاهش میل جنسی است. شناخت این علائم می تواند به شما کمک کند به موقع از کمک حرفه ای بهره مند شوید. دکتر توضیح می دهد که فرد در غیر این صورت، در مبارزه با این افکار و احساسات گم می شود، روحیه خود را تضعیف می کند و صدمه می بیند و نمی داند با آن چه کند.