همهمان شاهد بازآفرینی زندگی توسط آدمهایی در همه سنین بودهایم: از کسانی که در ۴۸ سالگی خانواده تشکیل دادهاند، تا افرادی که در ۵۷ سالگی برای اولین بار از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند و کسانی که در ۷۱ سالگی کسبوکار موفقی راهاندازی کردهاند. آنها چطور توانستند در این سنین خودشان را بازآفرینی کنند؟
آنها با برداشتن گامهای کوچک و پیوسته، به تدریج زندگیشان را تغییر دادهاند. همین گامها بوده که مسیر زندگیشان را عوض کرده است. مهمترین چیزی که نباید هرگز فراموش کنید آن است که هرگز برای تغییر در زندگی دیر نیست
آینده ما همواره تحت تأثیر کاری است که همین امروز شروع میکنیم. بسیاری از افراد منتظر روزی خیالی مثل آغاز سال جدید میمانند تا شروع کنند. اما شما یکی از آنها نباشید! از همین حالا خودتان را در اولویت بگذارید. وقتش رسیده که که کارهای زیر را انجام دهید:
۱.بر انسانبودنتان تأکید کنید
انسان بودن تنها هویتی است که با آن متولد شدهایم اما راحت آن را فراموش میکنیم. برچسبهایی مانند چاق، مطلقه، بیمار، طردشده یا فقیر، صرفاً برچسبهایی هستند که ما به خودمان میزنیم.
ما بسیار فراتر از آن چیزی هستیم که در حال حاضر بهنظر میرسیم. خودتان را به خاطر تصمیمات بد، به خاطر زمانی که درک کافی نداشتید و انتخابهایی که ناخواسته به دیگران یا خودتان آسیب زد، ببخشید. اینها درسهای مهمی هستند و مهمترین چیز در حال حاضر، آمادگی شما برای رشد کردن از طریق این تجربهها است.
هنگامی که خودمان را میبخشیم و انسانیتمان را میپذیریم، میتوانیم به سادگی با تغییرات زندگی سازگار شویم؛ از چیزهایی که فکر میکردیم بدون آنها نمیتوانیم زندگی کنیم رها شویم؛ و به چیزهایی که حتی نمیدانستیم دوستشان داریم دل ببندیم.
این را به خاطر بسپارید که لازم است منظم به راهی که پیمودهاید توجه کنید و به خاطر مسیر طولانیای که تا امروز طی کردهاید برای خودتان اعتبار قائل شوید.
۲.برای حذف آنچه در زندگیتان جایی ندارد، اصرار داشته باشید
وقتی چیزی را در زندگی کشف میکنید که روحتان را تغذیه میکند و برایتان شادی به ارمغان میآورد – چیزی که حقیقتاً برایتان مهم است – به خودتان قدر کافی اهمیت بدهید و جایی برای این چیز در زندگیتان باز کنید. اگر فکر میکنید که به اندازه کافی برای چیزهای مهم زندگیتان وقت ندارید، کارهایی را که هیچ اهمیتی در زندگیتان ندارند، متوقف کنید. به بیان ساده، هر چیزی که به نفعتان عمل نمیکنید را فاکتور بگیرید.
هر باری که چیزهای بیاهمیت را از زندگی حذف میکنید، جا برای چیزهای بااهمیت باز میشود. وقتی که بارهای اضافی عاطفی و فیزیکی را از زندگیتان حذف میکنید و آن را خلوتسازی میکنید، زندگی خیلی سادهتر و لذتبخشتر میشود. خیلی چیزها در زندگی است که بدون احساس باختن میتوانید آنها از زندگیتان حذف کنید. به این کار رشد کردن میگویند.
رها کردن چیزهای قدیمی، جا برای چیزهای تازه باز میکند. رها کردن چیزهایی که دیگر برایتان کار نمیکنند، جا برای چیزهایی که برایتان سودمند است، باز میکند. وقتی درد نگه داشتن چیزی از درد رها کردن و فراموش کردنش بیشتر است، وقت رها کردن و رشد کردن رسیده است.
۳. بر رها کردن آدمها با قضاوتهایشان درباره شما اصرار داشته باشید
برایتان مهم است دیگران چه فکری درباره تصمیمهای شما، رفتارتان و کارهایتان میکنند؟ آیا میتوانید فکر آدمها را درباره خودتان تغییر بدهید؟ چقدر انرژی صرف فکر کردن به این چیزها میکنید؟ یاد بگیرید با هر فکری که دیگران دربارهتان میکنند راحت باشید و صرفاً روی هدفتان تمرکز کنید.
برخی مشکلات در زندگی، از جمله اینکه نمیدانید دیگران چه فکری دربارهتان میکنند، هرگز راه حل ندارند. مهم است بدانید که هرگز نمیتوانید احساسات و اینکه دیگران چطور انرژی شما را دریافت میکنند را کنترل کنید. هر چیزی که میگویید یا هر کاری که انجام میدهید از ذهنیت آنها در لحظهای عبور میکند که مشغول فکر کردن به هزار چیز دیگر هستند. هزار چیزی که احتمالاً اصلاً هیچ ارتباطی به شما ندارد. صرفاً به کاری که میکنید ادامه دهید و با شور و علاقه آن را ادامه دهید.
۴. بر حفظ حریمهایتان اصرار بورزید
واژگانتان را حیف کسانی که لایق سکوتتان هستند، نکنید. گاهی قویترین چیزی که باید بگویید، سکوت است. بنابراین قبل از آنکه وقتتان را صرف خشمگین شدن، ناسزا دادن یا کلافگی کنید، به وقت ارزشمندتان فکر کنید و با متانت سکوت را انتخاب کنید. یادتان باشد که همه روابطی که سمی میدانید، تعمدی نیستند. بعضی از این روابط شامل آدمهایی است که برای شما اهمیت قائل هستند. آدمهایی که برایتان نیتهای خوبی دارند اما سمی است زیرا نیازها و روش بودنشان به نحوی است که شما باید از نیازها و شیوه بودن خودتان بگذرید.
این آدمها ذاتاً بد نیستند اما آدمهای مناسبی برای رابطه هر روزه با شما نیستند. شما نمیتوانید به خاطر دیگری، زندگیتان را هدر بدهید. باید برای خودتان مرز تعیین کنید و رفاه خودتان در زندگی را در الویت بگذارید. شاید این به معنای جدا شدن از کسی، ترک کردن زندگی با خانواده یا فاصله گرفتن از بعضی از آدمها باشد.
شاید به معنی رها کردن برخی مسئولیتهای اجتماعی یا حذف موقعیت دردناکی باشد که هر روز دارد برایتان رخ میدهد. شما حق دارید برای خودتان فضایی سالم برای استراحت داشته باشید.
۵. اصرار داشته باشید که با جان و دل روی کاری که دوست دارید تمرکز کنید
بین فرسودگی تهی و بیمعنی با خستگی ناشی از کار کردن روی پروژههای دوستداشتنی تفاوت وجود دارد. سعی کنید تا پایان سال دومی را انتخاب کنید. گاهی فکر میکنیم حتماً یک اتفاق جدید باید بیفتد تا ما خوشحال باشیم. اینطور نیست. گاهی لازم است که همین الان روی پروژهای که در دستتان است سرمایهگذاری کنید. منتظر نباشید که فردا و فرصتهایش بیایند. روی فرصتهای امروز بیندیشید. روی وظایف فردا سرمایهگذاری نکنید، وظایف امروز را به درستی انجام دهید. در نهایت، به قلبتان اعتماد کنید و باور کنید که هر روز باید با عشق و علاقه زندگی کنید. بدانید که هر لحظهای که در آن هستید ارزشمند و مهم است.
چیزهای زیادی همین حالا در زندگیتان وجود دارند که ارزش وقت، انرژی و تمرکز مشتاقانه شما را دارند. آدمهایی شما را احاطه کردهاند که دوستتان دارند. ظرفیتهای زیادی دارید که هنوز قفلشان را باز نکردهاید. منتظر چه هستید؟ با جان و دل رویشان تمرکز کنید.
۶. روی انبساط خودتان به روشهای درست اصرار داشته باشید
باز هم میگوییم، همه کارهای بزرگ را میتوان در یک روز انجام داد اگر کار امروز را به فردا موکول نکنید. همیشه آسان است؟ البته که نیست. اما یادتان باشد که اگر مسیر موفقیت چالشبرانگیز باشد، معنایش این است که در مسیر درست موفقیت هستید.
باید به مرز توانمندیهایتان خودتان را منبسط کنید. قطعاً چنین وضعیتی میتواند ناراحتکننده و سخت باشد. البته که خیلی از ما دوست نداریم اصلاً آزردهخاطر شویم. ما ناخودآگاه به دنبال آرامش هستیم.
اما مشکل اینجاست که گریز از حس ناراحتی و آزردگی یعنی گریز از فرصتهای جدید و گام نهادن به دنیاهای تازه. از حریم امنتان خارج شوید. به خودتا سختی بدهید. تجربههای جدید و بزرگ داشته باشید.
از همین امروز شروع کنید. به جاهایی بروید که فکر شما را بزرگتر میکند. با کسانی وقت بگذرانید که از شما آدمهای بزرگتری میسازند. کتاب بخوانید، فیلم ببینید و بقیه سال را به این منوال سپری کنید.
۷.با اصرار به خودتان یادآوری کنید که هر قدم چرا مهم است
در نهایت هر کار کوچکی تفاوتی بزرگ میتواند ایجاد کند. هر قدمی ضروری و حیاتی است. زندگی یک لحظه منفرد از پیروزی بزرگ یا دستاورد نیست. زندگی یعنی آزمون و خطاهایی که به آرامی شما را به جایی که میخواهید میرسانند. خون، عرق و اشک و هر انسدادی در مسیر هر روزه اهمیت دارد.
هر قدم، هر پشیمانی، هر تصمیم و هر مانع کوچکی ارزش محاسبه دارد. همان رخدادهای کوچکی که ظاهراً اهمیتی ندارند به زندگی ما ارزش اضافه میکنند. همان شغل کوچکی که در دوران دبیرستان داشتید. همان اولین حقوق اندکی که در شغل اولتان دریافت کردید. بعدازظهری که با تعداد کارگر که دیگر هرگز قرار نبود ببیندشان وقت گذراندید و پای دردِ دلشان نشستید. ساعتهایی که یک بلاگ شخصی را مینوشتید و خوانندگان اندکی داشتید. همان شبهایی که تا صبح کتاب خواندید. ستون روزنامهها را بررسی کردید. درباره اصول زندگیتان از خودتان سوال پرسیدید. به روابط دوستیتان فکر کردید. همه آنها در مجموع اهمیت دارند. همه آنها نقاط قوت شما هستند. همه این موارد شما را به موفقیتهایی که تا امروز کسب کردهاید رهنمون کردهاند. همه این موارد نشان میدهند که شما به اندازه کافی قوی هستید که با چالشهایی که هر روز برایتان پیش میآید، مقابله کنید. شما به قدر کافی قوی هستید که به خودتان ببالید و ادامه دهید.
منبع: راهنماتو