۶ اشتباه رایج والدین که «اعتماد به نفس» و «عزت نفس» فرزند را نابود می‌کند!

شما به عنوان والد در موقعیتی قرار دارید که به تنهایی می‌توانید اعتماد به نفس و حس خود-ارزشمندپنداری فرزندتان را بسازید یا از بین ببرید.

والدین، به صورت پیش‌فرض، مهم‌ترین افراد در زندگی فرزندشان هستند…برای همین است که اگر والدینی باشید که اشتیاقی به ساختن اعتماد به نفس و عزت نفس فرزندتان نداشته باشید، در نهایت فرزندانی را بار می‌آورید که در آینده فرصت‌هایشان را یکی پس از دیگری از دست می‌دهند.

۱.انتقاد مداوم

اشتباه کردن بخشی از زندگی است. اشتباه کردن در زمره معدود چیزهایی است که انسان را تعریف می‌کند. ما اشتباه می‌کنیم چون انسان هستیم.

بنابراین اگر می‌خواهید کودک‌تان اعتماد به نفس پیدا کند، باید بگذارید که اشتباه کند و دوباره با اعتماد به نفس اشتباهش را درست کند، بدون اینکه از او انتقاد کنید. نباید طوری رفتار کنید که او احساس کند اشتباه کردن بخشی همیشگی از شخصیت اوست. ممکن است که والدین بسیار دانا، آگاه و تحصیلکرده باشند و اتفاقا فرزندشان را دوست داشته باشند. اما دقیقا به دلیل همین عشق‌ورزی ممکن است احساس کنند باید مدام از خطاهای فرزندشان ایراد بگیرند که نتیجه‌اش می‌شود فرزندی که به شدت حساس است. وقتی از فرزندتان مدام ایراد می‌گیرید، او به جای اینکه اعتماد به نفس و شجاعت پیدا کند، احساس می‌کند که هیچ‌وقت کافی نیست. این بچه‌ها در دوران بزرگسالی مدام به تصمیمات‌شان شک می‌کنند و با تعلل و تردید تصمیم می‌گیرند. شاید هم نتوانند هیچ‌وقت تصمیمات قطعی بگیرند و فرصت‌ها را از دست می‌دهند.

۲.مقایسه او با دیگران

کوتاه‌ترین مسیر برای آنکه به فرزندتان حس فرومایگی بدهید، آن است که او را با سایر همسالان یا خواهر و برادرهایشان مقایسه کنید. باید حس منحصربه‌فرد و یکتایی را به تک‌تک فرزندان‌تان بدهید. نباید بچه‌ها را با هم مقایسه کنید یا تفاوت‌های آن‌ها را به رخ‌شان بکشید. به جای مقایسه، سعی کنید ویژگی‌ها و دستاوردهای خاص هر کدام‌شان را تحسین کنید و قوت قلب‌شان باشید.

۳.بیش-محافظتی

همه والدین می‌خواهند که فرزندان‌شان امن و ایمن باشند و می‌خواهند احتمال شکست و خطر را در زندگی آن‌ها کم کنند. اما همزمان، باید به خودمختاری و استقلال آن‌ها به عنوان یک انسان، احترام بگذارید نه اینکه طوری رفتار کنید که حس کنند وابسته‌هایی ناتوان هستند. اگر همیشه و بدون محدودیت چتر حمایت‌تان برایشان باز است و در کوچک‌ترین کارهایشان پشت‌شان ایستاده‌اید، مانع رشد و یادگیری‌شان می‌شود و این امر در ادامه باعث احساس خشم آن‌ها می‌شود. حتما دوست دارید که فرزندان‌تان را طوری بار بیاورید که بتوانند از خودشان حمایت کنند و مقاوم و قدرتمند باشند، نه اینکه مدام در وضعیت ترس و اضطراب باشند. نمی‌خواهید فرزندانی تربیت کنید که آنقدر از چالش و شکست می‌ترسند که هرگز سعی نمی‌کنند کارهای تازه را امتحان کنند.

۴.فقدان تحسین

کلمات تحسین‌برانگیز روی سال‌های شکل‌گیری و رشد کودکان اثر بسیار مطلوبی دارند. قطعا به طور کلی عمل بسیار مهم‌تر از واژگان است اما در زمان کودکی واژگان بسیار اهمیت دارند.

طوری رفتار کنید که کودک‌تان به جای احساس کم‌ارزشی، احساس کند که ویژه و خاص است و این کار را از طریق به رسمیت شناختن تلاش‌ها و دستاوردهایش انجام دهید. هر زمانی که شایستگی و لیاقت‌اش را دارند، خالصانه تحسین‌شان کنید.

۵.نادیده گرفتن عقایدشان

نگذارید کودک‌تان احساس کند که صدایش شنیده نمی‌شود. بازخوردهای او به مسائل مختلف را در نظر بگیرید، او را نادیده نگیرید و نگذارید که حس کند نظراتش هیچ اهمیتی ندارند. کودکی که حس می‌کند در خانه صدایش را نمی‌شوند، در بزرگسالی هیچ موضعی نمی‌گیرد و به شکلی افراطی فروتن و ساکت می‌شود.
کودکان را تشویق کنید که نظر بدهند و فعالانه به دیدگاه و زاویه نگاه‌شان توجه کنید.

۶.برچسب منفی

شما والد و بزرگسال و بالغی هستید که انتظار می‌رود الگوی کودک‌تان باشید. باید این نقش را ایفا کنید و مثل بزرگسال رفتار کنید. خطا کردن کودک با القاب منفی مثل «تنبل»، «کودن» و … از سمت کسی که کودک انتظار دارد حامی او باشد، بسیار آسیب‌زا است. قطعا اهمیت دارد عادت‌های بد او را تصحیح کنید، اما هنگامی که این کار را انجام می‌دهید به رفتار بد او نه به شخصیت‌اش اشاره کنید.

منبع: راهنماتو