اگر کودکیهایمان را فراموش نکرده باشیم، قطعا میدانیم که صبوری مهارتی است که بهتدریج در ما ایجاد شده است. هیچ کودکی از بدو تولد صبور نیست، بلکه خانواده همانطور که با حوصله راه رفتن را به او یاد میدهند، صبر را نیز میتوانند بیاموزند تا یک انسان کارآمد، مفید و با ارتباطات خوب در آینده شود. اما چطور؟
کودکان نه علاقهای به صبر کردن دارند و نه آن را به طور خودبهخودی بلد هستند، صبر کردن یک تمرین و آموزش میطلبد که البته قطعا چالشبرانگیز است چون مانعی بر سر راه رسیدن افراد به خواستههایشان است.
بزرگسالانی که در دوران جوانی آدمهای عجولی هستند، نمیتوانند برای رسیدن به نیازهایشان تحمل و صبر داشته باشند، قطعا این عجول بودن از جایی در کودکیهایشان نشأت گرفته است اما این نکته را باید به خانوادهها گفت که هیچوقت برای آموزش صبر دادن دیر نیست، هر زمانی برای بچهها شروع کنید، مناسب است.
حال ممکن است در بچههای کوچکتر زودتر جواب دهد و در بزرگترها، دیرتر اما در هر حال شدنی است، همانطور که ضرب المثل معروف میگوید: گر صبر کنی، ز غوره حلوا سازم. این حلوا در آوردن از غوره اصطلاحی است که نشان میدهد چقدر صبر با ارزش است و چقدر ما برای زندگی آیندهمان بدان نیاز داریم