تفاوت بزرگی بین رویاپردازی درباره اهداف و دسترسی به آنها وجود دارد. این تفاوت “اقدام کردن” است. ما همه لحظاتی داشتهایم که به نظر رسیده اهدافمان مثل ستاره هستند: زیبا اما سالهای نوری دور از ما.
رسیدن به هدف معنیاش این نیست که ناگهان به یک دستاورد خارقالعاده و بزرگ دست پیدا کنید اما تغییرات در عین کوچک بودن باید اثرگذار باشند. باور کنید این تغییرات کوچک میتوانند رویاهای شما را به واقعیت تبدیل کنند.
در این مقاله با ما همراه باشید چون میخواهیم چالش کوچک را با شما در میان بگذاریم که میتوانند شما را به اهدافتان نزدیکتر کنند:
1.قدرت قدمهای کوچک را دستکم نگیرید
میدانید دیوار چین آجر به آجر ساخته شده است؟ یکشبه هم ساخته نشده است. قرنها، بیشمار کارگر و مقادیر زیادی آجر برای ساخته شدن این دیوار به کار گرفته شده است. اهداف شما هم همینطور هستند. وقتی به یک رویای بزرگ فکر میکنید، راحت میتوانید حس کنید که منکوب شدهاید. ممکن است از خودتان بپرسید که باید از کجا شروع کنم؟ چطور میتوانم به این هدف برسم؟
پاسخ در قطعهبندی وظایف به قطعات قابل مدیریت و کوچک است. قدمهای کوچک همان آجرهای دیوار بزرگ چین هستند که هدف بزرگ شما را میسازند. هر قدمی که بر میدارید شما را به رسیدن به هدف منظور نظرتان نزدیکتر میکند. یک نکته شگفتانگیز را هم بدانید، اگر هر بار فقط روی یک گام تمرکز کنید، از دلهره کار کردنتان کاسته میشود.
پس نگذارید که بزرگی رویاهایتان شما را بترساند. آنها را خرد کنید و هر روز فقط یه گام به جلو بردارید. خیلی زود متوجه میشوید در مسیر درست رسیدن به هدف قرار گرفتهاید.
2.شکست را بپذیرید
میدانیم که ممکن است خیلی طبیعی به نظر نرسد. اما به ما اعتماد کنید، شکست دشمن نیست. درواقع شکست بهترین معلمی است که میتوانید داشته باشید. ممکن است با تمام انرژی در مسیر باشید اما شرایطی که قبلا پیشبینی نکردهاید همه چیز را خراب کند. این وضعیت میتواند خردکننده باشد. در این شرایط احساس میکنید که همه تلاشهایتان به باد رفته است.
اما در این موقعیت باید زاویه نگاهتان را عوض کنید. به جای آنکه این وضعیت را شکست بنگرید، آن را موقعیتی برای یاد گرفتن در نظر بگیرید. سعی کنید بفهمید دقیقا اشکال کار کجا بوده و چه کاری را باید متفاوت انجام میدادید و چه درسهایی میتوانید از این تجربه بگیرید.
این تغییر در تفکر میتواند دنیای تازهای به روی شما بگشاید. این کار فرصت رشد و یادگیری را برایتان فراهم میکند و از همه مهمتر باعث میشود که علیرغم همه موانعی که به وجود آمده بود حرکت کنید.
پس از شکست نترسید و آن را با آغوش باز بپذیرید. شکست بنبست نیست بلکه جای پایی برای رسیدن به هدفهایتان است. یادتان باشد هر شکست درواقع تنظیمشدن مجدد برای بازگشت به مسیر است.
3.اهدافتان را الویتبندی کنید
ذهن انسان هر بار میتواند 7قطعه اطلاعات را مدیریت کند. برای همین است که شماره تلفنها اغلب 7رقمی هستند. حالا تصور کنید که بخواهید هر بار چند هدف را انجام دهید. مثل آن است که بخواهید یک شماره تلفن 20رقمی را به ذهن بسپارید – تقریبا غیرممکن است!
برای آنکه فرو نریزید و اطمینان حاصل کنید که در رسیدن به رویاهایتان در مسیر پیشرفت قرار دارید، ضروری است که اهدافتان را الویتبندی کنید. همه آرزوهایتان را فهرست کنید و سپس آنها را بر اساس اهمیتی که برایتان دارند رتبهبندی کنید.
با تمرکز روی یک یا دو هدف در یک زمان مشخص میتوانید شانس موفقیت را در خودتان افزایش دهید. وقتی یک هدف را تکمیل کردید، میتوانید به هدف بعدی در فهرستتان بپردازید. این کار مانع از آن میشود که به هر هدفی توجهی رقیق و کم نشان دهید و درعوض توجهی در خور و شایسته و باکیفیت نشان میدهید.
یادتان باشد که رتبهبندی کردن اهداف به معنای فراموش کردن بقیه فهرست نیست بلکه به این معنی است که هر هدفی در جای خود توجه لازم را به قدر کافی و با کیفیت بالا دریافت میکند.
4.ذهنیت رشد را در خودتان پرورش بدهید
شیوهای که به تواناییهایمان فکر میکنیم میتواند روی موفقیتهایمان اثر بگذارد. اگر باور کنید که مهارتهایتان تثبیت شده و نمیتواند بهتر شود، رشد نمیکنید. در این صورت وقتی که با چالشی مواجه میشوید سریع تسلیم میشوید.
از طرف دیگر اگر ذهنیت رشد داشته باشید، چالشها را به مثابه فرصتهایی برای رشد و پیشرفت میبینید. درک میکنید که مهارتها باید توسعه پیدا کنند و تلاش بخشی ضروری از هر موفقیت است.
چطور باید ذهنیت رشد را پرورش بدهید؟ سعی کنید به جای اجتناب از چالشها آنها را با آغوش باز بپذیرید. وقتی با مانعی مواجه میشوید آن را نشانهای از محدودیتها در نظر نگیرید. سعی کنید آن را فرصتی برای رشد و ترقی در نظر بگیرید.
از همه مهمتر، یادتان باشد که موفقیت به معنای کامل بودن نیست. بلکه یعنی مدام برای پیشرفت و موفقیتتان در تلاش باشید. حتی پیشرفتهای کوچک هم پیشرفت است. بنابراین ادامه بدهید، به رشد کردن ادامه بدهید و میبینید که هر روز به اهدافتان نزدیکتر میشوید.
5.خودتان را با مثبتاندیشی احاطه کنید
محیطی که در آن قرار گرفتهاید میتواند تأثیری عمیق روی ذهنیتتان و درنتیجه روی رسیدن به اهدافتان داشته باشد. منفینگری میتواند مانع از رشدتان شود این درحالی است که مثبتاندیشی میتواند شما را به سمت جلو هل بدهد.
به آدمهایی که بیشتر وقتتان را با آنها سپری میکنید فکر کنید. آیا آنها آدمهایی حامی و مشوق هستند؟ یا مدام میخواهند شما را پایین بکشند؟
محتوایی که مصرف میکنید هم خیلی مهم است. آیا کتابهایی که میخوانید، فیلمهایی که تماشا میکنید یا پادکستهایی که گوش میکنید به شما انگیزه میدهند یا فقط انرژیتان را تخلیه میکنند؟
پس اگر برای رسیدن به اهدافتان جدی هستید، اطمینان حاصل کنید که محیطی مثبت دورتان بسازید. اطرافتان را با آدمهایی پر کنید که میتوانند شما را بالا بکشند و محتوایی مصرف کنید که انگیزهتان را سوخترسانی میکند.
یادتان باشد که مثبتاندیشی موفقیت را افزایش میدهد. بنابراین محیطتان را مثبت کنید و خواهید دید که رویاهایتان به واقعیت تبدیل میشوند.
6.به خودتان باور داشته باشید
شاید کلیشه به نظر برسد اما حقیقت دارد. اگر به خودتان باور نداشته باشید رسیدن به اهداف به نظر تلاش برای بالا رفتن از کوه بدون لوازم است. ممکن است که بهترین برنامه، همه منابع و حتی آدمهای درستی اطرافتان داشته باشید اما اگر به تواناییتان ایمان نداشته باشید، برداشتن نخستین قدم برای رسیدن به هدف کار دشواری است.
باور داشتن به خود به معنای نادیده گرفتن ضعفها یا تظاهر به عالی بودن همه چیز نیست. یعنی نقاط قوت خودتان را به رسمیت بشناسید و ایرادها و نقصهایتان را بشناسید و درک کنید که قادر به رشد و پیشرفت هستید.
یعنی به چالشها نگاه کنید و بگویید: «میتوانم انجامش دهم.» یعنی حتی اگر سفر چالشبرانگیز است، به سفرتان اعتماد کنید. در آخر، شما هستید که زندگیتان را هدایت میکنید. اگر به تواناییتان در رسیدن به مقصد اعتقاد نداشته باشید، چه کسی باید داشته باشد؟ بنابراین به خودتان باور داشته باشید. به تواناییتان اعتماد کنید. سفرتان را بپذیرید. اهدافتان از چیزی که فکر میکنید به شما نزدیکتر هستند.
7.خود-مراقبتی را تمرین کنید
اگر از خودمان مراقبت نکنیم رسیدن به هدف کاری دشوارتر از چیزی که واقعا هست، میشود. در این مواقع حس میکنید که فرسوده و خالی از انرژی شدهاید. خود-مراقبتی مفهومی تجملی نیست؛ ضرورت است. خودخواهی نیست؛ خود-نگهداری است. یعنی برای شارژ مجدد و جوانسازیتان وقت بگذارید تا بتوانید این سفر را با انرژی تجدیدشده و اشتیاق ادامه دهید.
این توصیه برای آدمهای متفاوت معناهای متفاوتی دارد. برای برخی یعنی حمام کردن به شیوه آرامسازی در پایان یک روز سخت کاری. برای برخی دیگر، یعنی دو صبحگاهی یا یک جلسه یوگا. اگر میخواهید بدانید چه چیزی واقعا برای شما مفید است باید ببنید که با برنامه شما چه چیزی جور است؛ چون این بخش باید در روزمره شما تلفیق شود.
یادتان باشد شما نمیتوانید از ظرف خالی چیزی بریزید. اول از خودتان مراقبت کنید و خودتان را تجهیز کنید تا بتوانید به اهدافتان برسید.
8.اهدافتان را جلوی چشم بگذارید
تصویرسازی از اهداف روشی قدرتمند برای با انگیزه و متمرکز ماندن است. هیچ چیز اسرار آمیزی در تختههای تصویرسازی هدف نیست بلکه فقط آنها را جلوی چشم شما نگه میدارد و به شما یادآوری میکند که باید برای رسیدن به هدف تلاش کنید. تصویرسازی اهدف باعث میشود بدانید چه میخواهید و آن را در ذهنتان تثبیت میکند.
هر چیزی که احساس میکنید به شما انرژی میدهد را میتوانید روی این تخته بنویسید. از نقل قولها، تا کلمات و تصاویر و هر چیزی که هدفتان را تداعی میکند. هر باری که به این تخته نگاه میکنید، یادتان میآید که در مسیر چه هدفی هستید. این یادآوری مداوم میتواند شما را با انگیزه و متمرکز نگه دارد.
9.پیوستگی را حفظ کنید
پیوستگی کلید رسیدن به هدف است. قرار نیست که هر بار پرشهای بلندی برای رسیدن به هدف بزنید اما قرار است که قدمهای کوچک پیوسته به سمت هدف بردارید. مثل آب دادن به گل است. نمیتوانید یک روز یک لیتر آب به گل بدهید و یک ماه دیگر به آن آب ندهید. گل نیاز به توجه و مراقبت دائمی و منظم دارد تا بتواند رشد کند و ببالد.
اهداف نیز به طور مشابه برای محقق شدن نیاز به توجه و تلاش مستمر و پیوسته دارند. قرار نیست که همه کارها را در یک وعده انجام دهید و بعد تا هفتههای آتی هیچ کاری انجام ندهید. پیشرفتتان، هر قدر کوچک، باید یک ریتم ثابت داشته باشد.
پس سعی کنید به یک گام در روز برداشتن در مسیر هدف متعهد بمانید، فرقی ندارد که این گامها چقدر کوچک باشد. در طی زمان این گامهای کوچک روی هم جمع میشوند و شما را به رویایتان نزدیکتر میکنند.
یادتان باشد که پیوستگی ماده اصلی موفقیت است. بنابراین دائم در مسیر باشید و نگاه کنید که چطور رویاهایتان هر روز یک قدم به محقق شدن نزدیکتر میشوند.
سخن آخر
سفر به سمت اهداف بیشتر شبیه به سفر جادهای است. دستانداز و انسداد دارد و گاهی هم ممکن است فکر کنید که گم شدهاید. اما مسیر سفر است که شما را میسازد، نه مقصد.
این 9چالشی که با شما در میان گذاشتیم نقشه راه سفرتان است. این 9چالش شما را هدایت میکند، به شما انگیزه میدهد و در این مسیر هوایتان را دارد. اما در پایان، این شما هستید که باید پایتان روی پدال باشد.
منبع: راهنماتو