پیامدهای خودتشخیصی اختلالات روانی

آیا شما نیز با اختلالات روانی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنید؟ برخی افراد بدون مراجعه به پزشک و تشخیص دقیق، به این سوال پاسخ مثبت می‌دهند. اما علت این خودتشخیصی چیست؟

اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب به ویژه در میان جوانان شیوع یافته‌اند و به دنبال آن تقاضا برای درمان نیز افزایش یافته است. حتی درخواست برای داروهای روان‌درمانی نیز به شدت افزایش یافته است.

شیوع اختلالات روانی با افزایش توجه عمومی به این موضوع همراه شده است. پیام‌های سلامت روان در تمام رسانه‌ها منتشر می‌شوند و سازمان‌ها و دولت‌ها به طور فزاینده‌ای در حال اجرای روش‌های جدید برای افزایش آگاهی، پیشگیری و درمان هستند. این توجه فرهنگی به سلامت روان مزایای بسیاری دارد؛ از جمله افزایش آگاهی و درخواست کمک و کاهش انگ‌های مرتبط با اختلالات روانی.

با این حال، افزایش توجه عمومی ممکن است پیامدهایی نیز داشته باشد. برخی منتقدان نگران‌اند که رسانه‌های اجتماعی به بیماری‌های روانی پر و بال دهند و ناراحتی‌های معمول را با استفاده بی‌رویه از مفاهیم تشخیصی و درمان‌گفتاری آسیب‌شناسی کنند. درمان‌گفتاری به استفاده نادرست و بیش از حد از اصطلاحات تخصصی روانشناسی اشاره دارد.

لوسی فولکز، روانشناس بریتانیایی، معتقد است که افزایش آگاهی عمومی و شیوع اختلالات روانی با هم مرتبط‌اند. او این موضوع را «فرضیه تورم شیوع» می‌نامد و معتقد است که افزایش آگاهی می‌تواند باعث شود برخی افراد مشکلات خفیف یا گذرای خود را به اشتباه به علائم روانپزشکی نسبت دهند.

مطالعه جدیدی از محققان دانشگاه ملبورن استرالیا این دیدگاه را تأیید می‌کند. جسی تسه و نیک هازلم، در مطالعه‌ای نشان دادند که مفاهیم اختلالات روانی در سال‌های اخیر گسترش یافته‌اند و دیدگاه‌های مردم درباره این مفاهیم متفاوت است.

خودتشخیصی بیماری‌های روانی

محققان بررسی کردند که آیا افرادی که دانش بیشتری از مفاهیم بیماری‌های روانی دارند، بیشتر به خودتشخیصی می‌پردازند. خودتشخیصی به تشخیص بیماری توسط خود فرد غیرمتخصص گفته می‌شود.

در مطالعه‌ای با شرکت ۴۷۴ بزرگسال آمریکایی، محققان پرسیدند که آیا آن‌ها معتقدند که به اختلالات روانی مبتلا هستند و آیا برای تشخیص به متخصص مراجعه کرده‌اند یا خیر. همچنین سؤالاتی درباره عوامل احتمالی و جمعیت‌شناسی نیز مطرح شد.

۴۲ درصد از شرکت‌کنندگان گزارش دادند که به اختلالی خودتشخیص مبتلا هستند و بیشتر آن‌ها به متخصص مراجعه کرده بودند. نتایج نشان داد که اضطراب عامل اصلی خودتشخیصی است. دومین عامل مهم نسبت دادن مفاهیم گسترده‌ای از حالات و تجربیات به اختلالات روانی بود.

همچنین، افرادی که دانش بیشتری در زمینه سلامت روان داشتند و اختلالات روانی را تابو نمی‌دانستند، بیشتر به خودتشخیصی پرداخته بودند.

مطالعه نشان داد که افرادی که بدون مراجعه به متخصص خودتشخیصی می‌کنند، مفاهیم گسترده‌تری از بیماری‌های روانی دارند. همچنین، افراد جوان‌تری که از نظر سیاسی ترقی‌خواه‌تر هستند، بیشتر به خودتشخیصی می‌پردازند و مفاهیم گسترده‌تری را به بیماری‌های روانی نسبت می‌دهند.

اهمیت خودتشخیصی اختلالات روانی

یافته‌های پژوهشگران از این نظر حمایت می‌کند که گسترش مفاهیم مربوط به اختلالات روانی، به خودتشخیصی بیشتر کمک می‌کند و ممکن است ظاهر افزایش شیوع این اختلالات را ایجاد کند. افرادی که اضطراب ساده خود را به عنوان یک اختلال روانی شناسایی می‌کنند، با احتمال بیشتری خود را بیمار روانی معرفی می‌کنند.

نکات کلیدی از مطالعه

این مطالعه به طور مستقیم نمی‌گوید افرادی که مفاهیم گسترده‌ای را به اختلالات روانی نسبت می‌دهند، بیشتر خودتشخیصی می‌کنند یا برعکس، افرادی که مفاهیم محدودی دارند، کمتر خودتشخیصی می‌کنند. همچنین، یافته‌ها ثابت نمی‌کند که گسترش مفاهیم باعث خودتشخیصی یا افزایش شیوع بیماری‌های روانی می‌شود. با این حال، محققان معتقدند که این یافته‌ها نگرانی‌های مهمی را مطرح می‌کند.

پیامدهای افزایش آگاهی

مطالعه نشان می‌دهد که افزایش آگاهی در زمینه سلامت روان می‌تواند پیامدهایی داشته باشد. علاوه بر افزایش دانش عمومی، این آگاهی ممکن است باعث شناسایی نادرست مشکلات توسط افراد به جای تشخیص حرفه‌ای شود. خودتشخیصی نادرست می‌تواند اثرات منفی داشته باشد؛ برچسب‌های تشخیصی ممکن است هویت فرد را تعریف کرده و او را محدود کنند، زیرا فرد باور می‌کند که مشکلات کوچک جنبه‌های پایدار و کنترل‌ناپذیری از وجود او هستند.

پیامدهای نامطلوب خودتشخیصی

خودتشخیصی بی‌مورد ممکن است باعث شود افرادی که سطوح خفیف اضطراب را تجربه می‌کنند، به دنبال کمک غیرضروری، نامناسب و بی‌اثر بروند. مطالعات اخیر نشان داده است که وضعیت سلامت روان افرادی با اضطراب خفیف پس از روان‌درمانی بدتر شده است.

تأثیر بر افراد جوان

این پیامدها ممکن است برای افراد جوان‌تر مشکل‌ساز شود. این افراد به دلیل حضور فعال در رسانه‌های اجتماعی، بیشتر در معرض مفاهیم گسترده‌ای از اختلالات روانی قرار دارند و به همین دلیل، اختلالات روانی را با نرخ بالاتر و رو‌به‌رشدی تجربه می‌کنند. نیاز به بررسی بیشتر برای فهمیدن اینکه آیا این مفاهیم گسترده در بحران سلامت روان جوانان نقشی دارند یا خیر، وجود دارد.

تغییرات فرهنگی

تغییرات فرهنگی مداوم تعاریف گسترده‌تری از اختلالات روانی ترویج می‌دهند. این تغییرات مزایای متعددی دارد، از جمله عادی‌سازی اختلالات روانی و کاهش انگ نابهنجار. با این حال، آسیب‌شناسی برخی اشکال اضطراب روزمره می‌تواند جنبه منفی ناخواسته‌ای داشته باشد.

راهکارهای آینده

در حالی که ما با بحران‌های رو‌به‌رشد سلامت روان مواجه هستیم، بسیار مهم است که راه‌هایی برای افزایش آگاهی از سلامت روان بدون افزایش پیامدهای ناخواسته پیدا کنیم.