در سال ۱۹۸۱، تام پتی، خوانندهی مطرح آمریکایی در یکی آهنگهایش خواند که انتظار سختترین بخش زندگی است. اکنون تحقیقات دانشگاه تگزاس علت این موضوع را توضیح میدهد.
آنابل رابرتز، استادیار بازاریابی دانشگاه تگزاس مک کامبز، در دو مقالهی اخیر خود به بررسی گفتگوهای درونی افراد در موقعیتهایی میپردازد که احساس بیحوصلگی میکنند؛ چه زمانیکه در صفی طولانی ایستادهاند و چه زمانیکه در انتظار اطلاعیهای مهم هستند.
هر دو مقالهی رابرتز این موضوع را بررسی میکنند که میل به خاتمهدادن چگونه بر بیصبری تاثیر میگذارد. مقالهی اول به بررسی چگونگی تاثیر صبر بر تصمیمگیری میپردازد؛ بهعنوان مثال انتخاب تکمیل یک کار در حالحاضر بهجای انجام آن در آینده. مقالهی دوم به بررسی احساسات افراد در حین انتظار میپردازد و این موضوع را مورد مطالعه قرار میدهد که با نزدیکترشدن به زمان پایان انتظار تجربهی افراد چه تغییری میکند.
رابرتز در حوزهی علوم رفتاری به این موضوع علاقهمند است که چگونه بیحوصلگی بر انتخابهای افراد تاثیر میگذارد؛ مانند تصمیمگیری بین گزینهی سرمایهگذاری برای آینده یا خرید در زمان حال. پژوهش او آموزههایی را هم برای بازاریابان دارد تا دریابند که برای کمکردن میزان آزاردهندهبودن انتظار برای مشتریان چه کاری میتوانند انجام دهند. او میگوید: «همه این تجربه را داشتهاند که در حین انتظار بیشازحد، ناامید شوند.»
نیاز به پایاندادن
رابرتز در مقالهای به بررسی علت بیحوصلگی میپردازد. او بههمراه الکس ایماس و آیلت فیشباخ به یک پاسخ واحد برای این سؤال میرسند: پایاندادن. بهگفتهی رابرتز، نیاز به خاتمهدادن بر انتخاب میاندورهای تاثیر میگذارد. منظور از انتخاب میاندورهای ارزشهایی است که مردم برای بازدهی امروز درمقابل بازدهی در آینده قائل میشوند.
در هفت مطالعهای که بهصورت آنلاین و آزمایشگاهی انجام شد، شرکتکنندگان به انتخاب یکی از گزینههای کارکردن زودتر یا کار کمتر در آینده برای گرفتن نتیجهی یکسان پرداختند. این افراد درصورتی که به آنها اجازه داده میشد تا کار را زودتر انجام دهند، حاضر بودند بیشتر پول بدهند یا بیشتر کار کنند.
وقتی به شرکتکنندگان اجازه داده میشد تا زودتر هزینه و کار را از ذهنشان بیرون کنند، آنها حاضر بودند یک دلار بیشتر بپردازند.
شرکتکنندگان زمانی که میتوانستند کار خود را زودتر تمام کنند و آن را از لیست وظایفشان خط بزنند، حاضر بودند ۱۵ درصد کار بیشتر را با همان مقدار دستمزد انجام دهند.
شرکتکنندگان برای بیرونکردن یک گزارش از ذهن خود پیش از تعطیلات پیشرو، ترجیح میدادند بهجای تکمیل پروژه پس از تعطیلات و دریافت دستمزد پس از اتمام کار، یک ساعت اضافهکاری بدون حقوق انجام دهند و کار موردنظر را پیش از تعطیلات به اتمام برسانند.
بهعقیدهی رابرتز، «نیاز به بهسرانجامرساندن هدف» به توضیح ترجیح غیرمستقیم برای کار زودتر یا پرداخت زودتر کمک میکند. بهگفتهی وی، بیصبری فقط مربوط به میل نزدیکبینی به پاداش نیست؛ بلکه به تمایل آنها برای حذف اهداف از لیست کارها و نبودن فشار رسیدن به هدف در زندگی نیز مربوط میشود.
رابرتز خاطرنشان میکند که یافتهها میتواند برای مدیرانی که خواهان دادن انگیزهی بیشتر به تیمهایشان هستند، جالب باشد؛ زیرا افرادی که مایل به تعطیلی هستند، کمتر احتمال دارد که کارشان را به تعویق بیندازند. او میافزاید مطالعهاش همچنین نشان میدهد که چرا تبلیغات بازاریابی رایج، مانند پیشنهادات «اکنون بخرید، بعدا بپردازید» گاهی اوقات جواب نمیدهد؛ زیرا مصرفکنندگان ممکن است نخواهند استرس اطلاع از موعد پرداخت را تحمل کنند.
پایان نزدیک است؛ اما نه به اندازه کافی
براساس تحقیقات گذشته، آمریکاییهای ۳۷ میلیارد ساعت در سال را در صف انتظار سپری میکنند و متوسط زمانی که در ترافیک هستند سالانه درحدود ۴۲ ساعت است. رابرتز در مقالهی دوم خود با کمک فیشباخ، مسیر عاطفی این انتظارها را دنبال کرد. آنها دریافتند که با نزدیکشدن به پایان انتظار، پریشانی افراد بیشتر میشود.
رابرتز با اشاره به مقالهی دوم خود میگوید: «این مطالعه درمورد احساسات مردم و تجربیات آنها در زمان انتظار بود. وقتی منتظر هستید تا انتظار شما زودتر به پایان برسد، با نزدیکشدن به پایان انتظار، بیتابتر میشوید.»
پاسخدهندگان حاضر در مطالعه، میزان بیصبری خود را در زمان انتظار برای دریافت نخستین واکسن کووید-۱۹ یا رسیدن اتوبوسشان به شیکاگو ارزیابی کردند. شرکتکنندگان هرچه به پایان نزدیکتر میشدند، میزان احساس ناکامیشان نیز بیشتر میشد. این افراد وقتی به زمان دریافت واکسن نزدیکتر میشدند یا وقتی که اتوبوس نزدیکتر بود، احساس بدتری را تجربه میکردند.
گروهی از پاسخدهندگان میزان بیصبری خود را نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ گزارش کردند. بهگزارش این افراد بیصبری طرفداران هر دو نامزد انتخاباتی (جو بایدن و دونالد ترامپ) در روز انتخابات افزایش یافت. روز پس از انتخابات میزان بیتابی افراد بیشتر هم شد؛ چراکه آرا هنوز درحال شمارش بود. رابرتز خاطرنشان میکند که میزان بیصبری هواداران هر دو نامزد افزایش یافت؛ حتی با وجود اینکه بایدن از رقیب خود پیشی گرفته بود.
رابرتز میگوید: «حتی افرادی که انتظار پیروزی کاندیدای موردنظر خود را نداشتند، فقط منتظر بودند که این موضوع زودتر به پایان برسد. این موضوع بهخوبی میل به خاتمهدادن و چگونگی اتفاقافتادن آن را در تجربهی انتظار نشان میدهد.»
رابرتز به شرکتها پیشنهاد میکند که اگر زمان تحویل بستههای مشتریان بهطور دقیق مشخص نیست، بهتر است بهجای زمان کوتاه، زمان بلندتری را در مورد تحویل بسته به مشتریان اعلام کنند. با اینکار ممکن است قبل از بهسر رسیدن صبر مشتریان و بیتابشدن آنها، بسته به دستشان برسد. همچنین ممکن است بهتر باشد که هرچه سریعتر به مشتریان درمورد تاخیر رسیدن بسته اطلاعرسانی شود؛ زیرا آنها در این صورت میتوانند انتظارات خود را بر این اساس تنظیم کنند.
رابرتز برای پروژهی تحقیقاتی بعدی خود درحال تحقیق روی مداخلات مفیدی است که به افراد کمک میکنند تا در هنگام انتظار صبوری بیشتری داشته باشند. او میگوید: «میخواهم پژوهشهایم به مردم کمک کند تا تجربیات انتظار خود را مدیریت کنند. بسیاری از مردم واقعا برای صبوریکردن در هنگام انتظار و چگونگی داشتن انتخابهای بهتر مانند پسانداز برای آینده، به کمک نیاز دارند.»
یافتههای پژوهش اول در نشریه شخصیت و روانشناسی اجتماعی و پژوهش دوم در نشریه روانشناسی اجتماعی و علوم شخصیت منتشر شده است.
منبع: زومجی