تجربه دیدن خواب یک پدیده شایع در انسانهاست. هر شب، ذهن ما به تصورات مختلفی پر میشود که اغلب شبیه واقعیت و گاهی بیارتباط یا ترسناک هستند. برخی از این رویاها در ذهن ما ماندگار بوده و به دیگران شرح داده میشوند، در حالیکه برخی دیگر به سرعت به یادآوری نمیشوند. با وجود پراگماتیسم در مورد دیدن رویاها، هنوز بسیاری از ابهامات در این زمینه وجود دارد، به خصوص در خصوص معنای آنها.
اطلاعاتی که امروزه درباره علم خواب و رویاها داریم، تا حدی محدود است. ما میدانیم که مغز در زمان خواب فعالیتهای خاصی انجام میدهد، اما هنوز نمیتوانیم به سوالات مهمی مانند معنای دقیق رویاها پاسخ دهیم.
در مقاله حاضر، به علم پشت پرده خواب و تلاشهایی که برای تفسیر رویاها صورت گرفته، پرداخته و تا حدودی به سوالاتی چون “آیا رویاها فایدهای دارند؟” پاسخ دادهایم. از ایدههایی که در حال حاضر درباره اینکه چگونه مغز ما در طول خواب عمل میکند، ذکر شده است.
رویاها تجربیات حسی هستند که در زمان خواب داریم و شامل احساسات گوناگون و حتی تجربیات پیچیده و آگاهانه میشوند. اگرچه هنوز در مورد دقیق عملکرد مغز در این زمینه اطلاعات کمی داریم، اما نکاتی در مورد فعالیت نواحی مختلف مغز و تاثیرات هورمونهای خواب در طول خواب دیدن ذکر شده است.
هرچند تئوریهای مختلفی در مورد فایده رویاها ارائه شده است، اما هنوز هیچ تأیید علمی محکمی در این زمینه وجود ندارد. برخی اعتقاد دارند که رویاها به پردازش احساسات و خاطرات کمک میکنند، در حل مسائل زندگی بیداری موثر هستند یا به نحوی با مفهوم بنیادی تری در ارتباطند.
درنهایت، با وجود پیشرفتهایی که در مطالعه خواب و رویاها داشتهایم، هنوز بسیاری از اسرار این پدیده هیجانانگیز برای ما باقیمانده و پاسخ به سوالات چرا و چگونه خواب میبینیم، همچنان یک چالش است.
آیا رویاها دارای معنا هستند؟ این سوال، به نظر میرسد که پیچیدهتر از سوالاتی باشد که مطرح میشود دربارهی اینکه چرا انسانها خواب میبینند؟ این پیچیدگی به حد زیادی از فردیت افرادی که این سوال را میپرسند، وابسته است.
در قرون گذشته، اگر از افراد یونانی یا رومی باستان بپرسیدید که ایا رویاها معنایی دارند، احتمالاً به شما میگفتند که رویاها دارای معنا هستند و میتوانند آینده را پیشبینی کنند. در تضاد با این نگرش، فروید معتقد بود که رویاها نمایانگر امیال سرکوبشده ما هستند و بیشتر به جنسیت مربوط میشوند. به عبارت دیگر، دیدگاه کارل یونگ، بنیانگذار روانشناسی تحلیلی، بر این بود که رویاها پیامهایی از ناخودآگاه ارسال میکنند و در نتیجه میتوانند به خودشناسی کمک کنند.
اما در دوران مدرن، چه نظریهها و چهارچوب کاریهایی در مورد خوابها وجود دارد؟ آیا واقعاً رویاها معنا دارند؟ بیلینگتون، رواندرمانگر، میگوید که مفهوم “معنا” در حوزه پزشکی اصطلاحی غیرقطعی است. در واقع، هنوز هیچ تأیید علمی محکمی در مورد معنای خاص رویاها وجود ندارد، اما این به این معنا نیست که آنها بیارزش باشند. معنای یک خواب ممکن است به شدت به مشغولیتهای زندگی بیداری فرد، ساختارهای ناخودآگاه، و احتمالاً ناخودآگاه، متصل باشد.
در نهایت، هر فرد به طور منحصر به فردی تعبیر خواب خود را دارد؛ همانطور که تجربیات زمان بیداری و پیامدهای آن برای هر فرد منحصر به فرد است. دیدگاه دی کونینک نیز همین است: معنای یک خواب به شدت به تجربهها و فرآیندهای شخصی هر فرد در زمان بیداری او وابسته است. او معتقد است که خوابها منبعی بسیار مفید برای خودشناسی هستند و میتوانند در رواندرمانی به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرند.
از تجربه رویاها چه میتوانیم یاد بگیریم؟ اگرچه ممکن است با یک جستجوی سریع در اینترنت بیابید که دیدن خواب عنکبوت به طور کلی نمایانگر ترس از ناشناختههاست، اما هنوز چندین جنبه دیگر وجود دارد که ما، و به ویژه رواندرمانگران ماهر، میتوانیم از آنها استفاده کنیم. بیلینگتون تأکید دارد: “خوابهای ما جزئی از آگاهی کلی ما هستند، اما بدون تحریک خارجی رخ میدهند، بنابراین تصویر واضحتری از درون ما ارائه میدهند.”
همانطور که ذکر شد، رویاها به عنوان انعکاس زندگی بیداری ما شناخته میشوند، با این حال نه به عنوان تکرار دقیق آنها، بلکه به عنوان دارای ارتباط با آنها. این دیدگاه در خط با “تئوری استمرار رویاپردازی” است، به این معنا که رویاها در واقع به عنوان یک ادامه از زندگی بیداری ما عمل میکنند.
تئوریهای مرتبط دیگر نیز وجود دارند که شامل تئوری شبیهسازی تهدید و تئوری شبیهسازی تهدید اجتماعی میشوند که از دیدگاه تکاملی بر رویاها تأکید میکنند: رویاها به ما این امکان را میدهند که بدون اینکه به واقعیت خطری بیافتیم، به مواقع تهدیدزا (از نظر فیزیکی یا اجتماعی) پاسخ دهیم. از این منظر، آنها میتوانند به ما در سازگاری کمک کنند. توانایی آزمایش واکنش به مواقع، پیش از وقوع، از نظر بقا مزیت دارد.
بعضی از رویاها، به ویژه کابوسها، ممکن است با آسیبهایی که در زندگی بیدار با آنها روبرو میشویم، مرتبط باشند و نشانه اختلالات گستردهتری باشند.