جنبه های خوب روان آزار بودن!

براساس تحقیقات اخیر، برخی ویژگی‌های روان‌آزاری ممکن است به همراه موفقیت‌های افراد روان‌آزار بیاورند که این مسئله کاملاً متفاوت با آنچه تاکنون فکر می‌شده، است.

اگر به یک بیمار روانی یا روان‌آزار فکر کنید، ممکن است شخصیت‌های شرور و جذابی همچون هانیبال لکتر یا آنتون چیگور از فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» به ذهنتان خطور کنند. اما ویژگی‌ها و نمادهای روان‌آزاری در افراد در طول مقیاسی از ضعیف تا قوی قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر، ممکن است فردی با درجه خفیفی از روان‌آزاری مواجه باشد و فرد دیگری درجه‌های شدیدتری از این اختلال را تجربه کند. در واقع، ممکن است در کنار شما در حال حاضر یک روان‌آزار نهفته باشد.

با انتقال نگاه از رفتارهای روان‌آزاری خشونت‌آمیز و مجرمانه به روان‌آزاران موفق، برخی از روان‌شناسان معتقدند که این مفهوم تا حدی در حاشیه قرار گرفته است. روان‌آزاران موفق به افرادی گفته می‌شود که تمایل به رفتارهای روان‌آزاری دارند، اما می‌توانند خود را از مشکلات دور نگه دارند و حتی شاید از ویژگی‌های اختلال خود بهره‌مند شوند.

با وجود اینکه محققان هنوز به توافق نرسیده‌اند که ویژگی‌های متمایزکننده‌ی روان‌آزارهای موفق از قاتلان زنجیره‌ای چیست، اما آن‌ها در تلاش هستند تا درک‌نشده‌های رفتار انسان را مشخص کنند. بعضی از روان‌شناسان نیز به‌دنبال بازیابی و احیای معنای روان‌آزاری هستند. لوئیز والاس، مدرس روان‌شناسی قانونی در دانشگاه دربی انگلستان، معتقد است که بسیاری از تفکرات مردم درباره‌ی روان‌آزارها با واقعیت این اختلال در تضاد است. او تاکید می‌کند که روان‌آزاری جذاب یا نمایشی نیست و ویژگی‌های آن در حدودی در تمام افراد وجود دارد و نباید به آن‌ها انگ زد یا تحسین کرد.

استفاده از رویکرد ابعادی در علم روان‌پزشکی با ایده‌ی مقیاس‌ها، طیف‌های صفت و شدت علائم به سرآغاز خود بازگشته است. این رویکرد، جایگزین روش طبقه‌بندی سنتی شده است که تنها به ارزیابی وجود یا عدم وجود بیماری‌ها می‌پرداخت و نگاه صفر و یک به سندرم‌های روانی داشت.

به واسطه‌ی دیدگاه‌های متفاوت از روان‌آزاری، درهای جدیدی برای محققان گشوده شده است و آن‌ها دیگر نیازی به کار در زندان‌ها ندارند. اکنون می‌توانند از جمعیت عمومی گروه‌هایی را انتخاب کنند و با توجه به ویژگی‌های روان‌آزاری، رفتار و زیست‌شناسی افراد عادی با روان‌آزار موفق یا خفیف، این اختلال را مورد مطالعه قرار دهند.

تعادل از جنس جسارت

روان‌آزاری، ترکیبی از چندین صفت متقابل است. مدل سنتی ذهن روان‌آزار، روی پَستی و مهارگسیختگی تمرکز دارد. ازنظر روان‌شناسی، پَستی به‌معنای جستجوی تهاجمی برای منابع، بدون توجه به دیگران است؛ مهارگسیختگی نیز خود را به‌صورت کنترل‌نکردن تکانه (محرک) نشان می‌دهد. افرادی که دارای هردو ویژگی هستند، احساس همدلی بسیار کمی دارند یا اصلا چنین حسی در آن‌ها وجود ندارد. کنترل اعمالی که اغلب عواقب خشونت‌آمیز به‌دنبال دارند نیز برای چنین افرادی دشوار است.

روان‌شناسان، به‌عنوان بخشی از بازنگری اخیر، عامل جدید جسارت را هم معرفی کرده‌اند. آن‌ها جسارت را ترکیبی از تسلط اجتماعی، تاب‌آوری عاطفی و ماجراجویی تعریف می‌کنند. کریستوفر پاتریک، از محققان قدیمی روان‌آزاری و یکی از روان‌شناسان بالینی دانشگاه ایالتی فلوریدا می‌گوید: «شما می‌توانید جسارت را به‌عنوان بی‌باک‌بودن در حوزه‌ی تعامل با دیگران تصور کنید؛ جایی که به‌راحتی مرعوب نمی‌شوید، قاطع‌تر هستید و حتی روی دیگران تسلط دارید.»

به‌گفته‌ی پاتریک باید توجه داشت که لزوما یک انسان جسور، فردی روان‌آزار نیست؛ اما اگر جسارت را به درجات بالایی از پستی و مهارگسیختگی اضافه کنید، می‌توانید یک فرد روان‌آزار دراختیار داشته باشید. فردی که می‌تواند از اعتمادبه‌نفس اجتماعی برای پنهان‌کردن رفتارهای افراطی خود استفاده کند و در موقعیت‌های رهبری برتر قرار گیرد. درواقع ممکن است میزان جسارت، ارتباط بسیار نزدیکی با این موضوع داشته باشد که آیا فردی با ویژگی‌های روان‌آزاری سنتی می‌تواند در زندگی خود به موفقیت برسد یا خیر.

سایر ویژگی‌های روان‌آزاری هم می‌توانند برای افرادی در مشاغل خاص مفید باشند؛ به‌عنوان مثال، پَستی اغلب خود را به‌صورت نداشتن همدلی نشان می‌دهد. به‌عقیده‌ی والاس، در دنیای سازمانی، به وجود افرادی نیاز است که بتوانند تحت فشار نیز وظایف خود را گاهی بدون ذره‌ای همدلی انجام دهند؛ چراکه این افراد باید بتوانند تصمیمات بسیار سختی را بگیرند.

به‌عنوان مثالی روشن از این مورد می‌توان به مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد که روی کارمندان یک آژانس تبلیغاتی استرالیایی انجام شد. این مطالعه نشان داد که مدیران ارشد در معیارهای رفتارهای مرتبط با روان‌آزاری، از کارکنان‌ رده‌های پایین‌تر امتیاز بالاتری به‌دست آوردند. مدیران در ابتدا جذاب، خونسرد و آرام به‌نظر می‌رسیدند؛ اما خودمحور، بی‌وجدان و فاقد احساس سرزنش خود بودند.

تحقیق دیگری در این زمینه نشان داد که زبان مورد استفاده برای توصیف کاندیدای ایدئال در آگهی‌های استخدام مدیر اجرایی می‌تواند افراد دارای ویژگی‌های روان‌آزاری را جذب کند. در مثالی صریح، شرکتی بریتانیایی در سال ۲۰۱۶ برای استخدام «مدیر سوپراستار فروش رسانه‌های تجاری جدید روان‌آزار!» دستمزدی بین ۵۰ تا ۱۱۰ هزار پوند تعیین کرده بود. به ادعای این شرکت، از هر پنج مدیرعامل یک نفر روان‌آزار بود و آن‌ها به‌دنبال استخدام فردی با ویژگی‌های مثبت موردنظر خود بودند.

برخی معتقد هستند که ویژگی‌های روان‌آزاری و گرایش‌های مرتبطی مانند نترس‌بودن و خودشیفتگی می‌توانند باعث شوند که افراد، رفتاری قهرمانانه از خود بروز دهند. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۸ نشان داد که امدادگران ازنظر ویژگی‌های روان‌آزاری مانند تسلط بی‌باکانه، مهارگسیختگی و هیجان‌خواهی، از غیرنظامیان امتیاز بسیار بالاتری کسب کرده بودند.

ایده‌ی مثبت‌بودن برخی ویژگی‌های روان‌آزاری برای همه خوشایند نیست و به‌گفته‌ی کلاوس جی تمپلر، مشاور روان‌شناسی سازمانی، دعوای بسیار بزرگی در این زمینه به‌راه افتاده است. تمپلر می‌گوید منتقدان این موضوع، با گنجاندن خصیصه‌ی جسارت در ویژگی‌های افراد روان‌آزار مشکل دارند.

در مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۱ از بیش‌از هزار دانش‌آموز خواسته شد تا موافقت یا مخالفت خود را با جمله‌هایی در مورد ویژگی‌های پستی، مهارگسیختگی و جسارت اعلام کنند. نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش سطوح ویژگی‌های پستی و مهارگسیختگی می‌تواند توضیحی برای تغییرپذیری رفتارهای ضداجتماعی مانند پرخاشگری، قانون‌شکنی و مصرف مواد مخدر ارائه دهد. به‌عبارت بهتر، جسارت تا حدود زیادی به این رفتارها نامرتبط بود.

بااین‌وجود پاتریک براین باور است که برخی افراد با این تعبیر سازگاری ندارند. پژوهش‌های دیگر افرادی را شناسایی کرده‌اند که امتیازهای بالاتری در زمینه‌ی پستی یا مهارگسیختگی دارند؛ اما به‌نظر نمی‌رسد که به‌دلیل رفتارهای ضداجتماعی دچار مشکل شوند. جسارت ممکن است باعث ایجاد تفاوت شود: برخی مطالعات نشان می‌دهند که جسارت می‌تواند درمورد شرایط رفاه و رفتار در محل کار محافظت‌کننده باشد.

به‌باور پاتریک، بخشی از مشکل ناشی از این است که محققانی که به بررسی‌ ویژگی‌های مثبت روان‌آزاری می‌پردازند، نسخه‌ی خاص ابزار غربالگری خود را برای شناسایی موارد شدیدتر روان‌آزاری دراختیار ندارند. این ابزار غربالگری، درواقع چک‌لیستی است که توسط یک روان‌شناس کانادایی به‌نام رابرت هیر تهیه شده و روی تاثیرات مهارگسیختگی و پستی تمرکز دارد.

والاس برای رفع این شکاف، به تهیه‌ی یک مقیاس روان‌آزار موفق کمک کرد؛ یک مقیاس ۵۴ سوالی که برای شناسایی و ارزیابی ویژگی‌های روان‌آزاری در جمعیت عمومی طراحی شده است. او امیدوار است که مقیاسی که درحال‌حاضر در دست بررسی قرار دارد، به محققان برای ارزیابی میزان شیوع روان‌آزاری موفق در محل کار یا ویژگی‌های روان‌آزاری در افرادی که در موقعیت‌های قدرت و رهبری قرار دارند کمک کند.

مقیاس والاس از پاسخ‌دهنگان می‌خواهد تا موافقت یا مخالفت خود را با جملاتی مانند «کسب موفقیت می‌تواند دشوار باشد.» اعلام کنند. به‌عقیده‌ی والاس، چنین مقیاسی واقعا مورد نیاز است؛ زیرا درحال‌حاضر تحقیقات روان‌آزاری موفق، تقریبا مانند گشتن به‌دنبال چیزی در تاریکی است. او می‌گوید که تنها راه پیش‌بردن تحقیقات، اندازه‌گیری این ویژگی‌ها است.

درنهایت والاس امیداور است که این مقیاس به افرادی بیشتری کمک کند تا متوجه شوند که فردی با ویژگی‌های روان‌آزاری، همیشه هم چیز بدی نیست. او می‌گوید: «هنوز چیزهای زیادی درمورد افرادی با ویژگی‌های اولیه‌ی روان‌آزاری و چگونگی درگیری آن‌ها با زندگی روزمره‌شان وجود دارند که ما نمی‌دانیم.» به‌گفته‌ی او، دلیل این ناآگاهی، گم‌شدن در ایده‌ی هانیبال لکتر است.