فرصت‌های از دست رفته دنیای سینمایی مارول در سال ۲۰۲۳

استودیو مارول در سال ۲۰۲۳ مرتکب اشتباهات بزرگ و غیرقابل جبرانی شده که می‌تواند در درازمدت دنیای سینمایی‌اش را تحت‌الشعاع قرار دهد.

فاز سوم دنیای سینمایی مارول با فیلم Avengers: Endgame به پایان رسید تا پرونده حماسه سنگ‌های بی‌نهایت برای همیشه بسته شود. حماسه‌ای که با وجود تمامی نقص‌ها و ایرادات اما لااقل در حیطه ژانر ابرقهرمانی حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت و با هر پروژه، مخاطبینش را به وجد می‌آورد و فیلم‌های پرفروشی را در گیشه سینما به اکران درمی‌آورد که حتی آثار ضعیفی مثل کاپیتان مارول و پلنگ سیاه نیز فروشی میلیاردی را تجربه کرده بودند.

با این حال آغاز فاز چهارم دنیای سینمایی مارول با محوریت حماسه جهان‌های موازی از سال ۲۰۲۱ میلادی تا به امروز مخاطبینش را به طرز عجیبی ناامید کرده است. پروژه‌های گسترده ولی غیرمنسجم به همراه برخورداری از روایات و شخصیت‌هایی به شدت کلیشه‌ای و احمقانه‌ای سبب گشته تا طی ۳ سال گذشته، استودیو مارول شکست‌های مالی و هنری متعددی را تجربه کند؛ شکست‌هایی که برخی از بدترین آن‌ها در سال ۲۰۲۳ میلادی رقم خورده است. سالی که با آغاز فاز پنجم نیز همراه بوده است.

استودیو مارول به نظر می‌رسد که نه تنها علاقه‌ای به درس گرفتن از اشتباهات خود ندارد، بلکه پافشاری عجیبی در تکرار آن‌ها داشته و این مسئله سبب گشته تا امسال آثاری با پتانسیل‌های فراوان را شاهد باشیم که برخی از آن‌ها عملاً شعور مخاطب را زیر سوال برده است. به همین سبب نیز در مقاله امروز به سراغ مروری بر ۱۰ فرصت از دست رفته دنیای سینمایی مارول رفته تا ببینیم که چه بلایی بر سر پروژه‌های ابرقهرمانانه آن‌ها آمده است.

موداک

موداک یکی از منحصر به فردترین ابرشرورهای دنیای کمیک محسوب می‌شود که حضور غیرمنتظره‌ای در فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania داشته است.

فیلمی که قرار بود تا میدان مبارزه کانگ فاتح و اسکات لنگ باشد، در اقدامی غیرقابل پیش‌بینی موجودی به نام موداک را در برابر مخاطبین قرار داد و پس از برداشتن نقابش متوجه هویتی شدیم که هر بیننده‌ای را در بهت و حیرت فرو می‌برد. دارن کراس که پس از وقایع فیلم نخست مرد مورچه‌ای مرده پنداشته می‌شد، توسط کانگ فاتح نجات پیدا کرده و به موداک تبدیل شده بود. موجودی با جلوه‌های بصری بیش از حد کامپیوتری که به ابتذال کشیده شده بود و حضورش نه تنها خطری برای قهرمانان نداشت، چه بسا خنده‌دار و مضحک نیز به نظر می‌رسید. موداک فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania پتانسیل هدر رفته از شخصیتی بود که می‌توانست اقتباس ارزشمندی را در دنیای سینمایی مارول دریافت نماید.

کانگ فاتح

مهمترین و بزرگترین تبلیغ فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania به حضور نخستین ورژن شرور کانگ فاتح مربوط می‌شد که طرفداران دنیای سینمایی مارول را حسابی به وجد آورده بود.

با این حال به لطف نویسندگی احمقانه و مبتدیانه جف لاونس شاهد به ظاهر مردی ابرشرور بودیم که خودش هم نمی‌داند به دنبال چه چیزی است. اثری که وظیفه داشت تا مقدمه‌چینی پروژه‌های آتی انتقام‌جویان را انجام دهد، به حدی در به تصویر کشیدن ابرشرور بزرگ فازهای چهارم تا ششم دنیای سینمایی مارول ضعیف عمل کرد که منتقدین و بینندگانش را خشمگین کرده بود. تصور کنید که سر و کله تانوس در فیلم مرد مورچه‌ای پیدا شده و توسط ارتشی از مورچه‌ها شکست بخورد؛ چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟ Ant-Man and the Wasp: Quantumania به عنوان آغازگر فاز پنجم MCU به حدی فاجعه‌بار ظاهر شد و پتانسیل جاناتان میجرز در قامت کانگ فاتح را هدر داد که عملاً هیچ تهدیدی متوجه قهرمانان داستان نشد و همگی به خوبی و خوشی ماجراجویی به ظاهر هیجان‌انگیز خود را پایان داده و به سلامت به خانه بازگشتند.

کلیت فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania

مهمترین رکن و ویژگی فیلم‌های اول و دوم مرد مورچه‌ای، روایت خودمانی و جمع و جور حول محور مردی بود که به خاطر فرزندش مجبور شد تا با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم نماید.

این مسئله در فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania به کل فراموش شد و روایتی در حد و اندازه جنگ ستارگان به خود گرفت که با کلیت قهرمان خود در تضاد بود. از دست رفتن طنز همیشگی اسکات لنگ، حضور ابرشروران کلیشه‌ای که اساساً پتانسیل کانگ فاتح را نابود کرده، چنگ انداختن به ترندهای پوچ امروزی و عدم برخورداری از انسجام داستانی سبب شد تا پایان‌دهنده ۳ گانه مرد مورچه‌ای به اثری شکست خورده و فاجعه‌بار تبدیل گشته و نه تنها از جذابیت فیلم‌های قبلی خبری نبود، بلکه حتی در ارائه پیش زمینه داستانی برای فیلم‌های انتقام‌جویان نیز ناامید کننده ظاهر شد تا حدی که هیچکس تهدید کانگ فاتح را به مانند تانوس جدی نخواهد گرفت.

رابطه عاشقانه میان لوکی و سیلوی

با آغاز فاز چهارم دنیایی سینمایی، این تنها فصل نخست سریال Loki بوده که توانسته آبروی این فرنچایز پرمدعا را حفظ نماید.

مسئله‌ای که در قبال فصل دوم نیز خوشبختانه حفظ شد و با اثری جذاب و ارزشمند حول محور ماجراجوی‌های لوکی طرف بودیم. با این حال حتی فصل دوم Loki از اشتباهات نویسندگی در امان نبوده و رابطه سیلوی و لوکی که یکی از ارکان اصلی فصل نخست به شمار می‌رفت که به شخصیت‌پردازی خدای نیرنگ حال و هوای متفاوتی داده بود نیز در فصل دوم کاملاً نادیده گرفته شد و سیلوی به حاشیه رانده شد. تمرکز بر رابطه دوستی لوکی و موبیوس اگرچه جلوه جذابی داشت اما باعث شد تا پتانسیل شخصیت منحصر به فردی همچون سیلوی تمام و کمال نادیده گرفته شده و از شخصیتی تاثیرگذار در فصل نخست، به شخصیتی فرعی و بی‌اهمیت در فصل دوم تبدیل شود که نه تنها آرک داستان عاشقانه او با لوکی به هیچ سرانجام مناسبی نرسید، بلکه اساساً بود و نبود وی تاثیری در کلیت داستان نداشت.

فدا کردن ماریا هیل

کوبی اسمالدرز در قامت ماریا هیل از فاز نخست دنیای سینمایی مارول با ابرقهرمانان داستان همراه بود و علی‌رغم این که شخصیتی فرعی به شمار می‌رفت اما حضوری چشم‌گیر در ۳ فاز نخست داشت و توسط مخاطبین دوست داشته شده بود.

با این حال سریال ناامید کننده Secret Invasion که در ظاهر تلاش داشت تا خود را جدی و تیره و تاریک نمایش دهد، دست به حرکت احمقانه‌ای زد که نه تنها آن تاثیر لازم را نداشت، بلکه یکی از شخصیت‌های قدیمی و نمادین دنیای سینمایی مارول را نیز سر هیچ و پوچ فدا کرد. ماریا هیلی که می‌توانست پس از سال‌ها حضور خاطره‌انگیز، خداحافظی به یاد ماندنی با مخاطبینش داشته باشد، فدای تصمیمات نویسندگانی شد که هیچ درکی از شخصیت‌پردازی او نداشتند.

کلیت Secret Invasion

کمیک تهاجم مخفی یکی از به یاد ماندنی‌ترین آثار مارول به شمار می‌رود که هویت و موجودیت ابرقهرمانانش را به چالش کشید و وقایعی جذاب و تاثیرگذار را به ارمغان آورد.

این رویداد به حدی مهم و گسترده است که شاید حتی بتوان یک فاز سینمایی کامل را به آن اختصاص داد. با این حال در بستری از حماسه جهان‌های موازی استودیو مارول مجموعه تلویزیونی Secret Invasion را به عنوان یک رویداد تلویزیونی مورد تبلیغ قرار داد؛ اثری که تریلر آن از حال و هوایی کاملاً جدی و بزرگسالانه بهره می‌برد و نوید اتفاقات مهم و بزرگی را برای مخاطبینش می‌داد. با این حال نتیجه نهایی چنان آش شله قلمکاری شد که حتی تکلیفش خودش را هم نمی‌دانست و تهدید اسکرال‌ها را به حدی مصنوعی و فارغ از هر گونه جذابیتی به تصویر کشیده شد که انگار نه انگار برای سالیان سال در دل سازمان‌های مخفی دولت آمریکا نفوذ کرده‌اند.

شخصیت شرور The Marvels

فیلم The Marvels به حدی فاجعه‌بار و عجیب است که به معنای واقعی نمی‌توان نکته مثبتی در آن پیدا کرد و به خودی خود نماد تمام ضعف‌ها و شکست‌های مارول ار روز نخست تا به امروز می‌باشد.

با این حال شخصیت منفی و شرور داستان یعنی دار-بن می‌توانست از پتانسیل‌های بهتری برخوردار باشد. پس از آن که کارول دنورز خود را از چنگال “هوش برتر” نجات داد، ناخواسته آتش جنگی داخلی میان مردم نژاد کری را به راه انداخت که مسبب ظهور شخصیتی همچون دار-بن شده است. روایت عجولانه و فارغ از هر گونه منطق The Marvels به ابرقهرمانان داستان مخصوصاً کاپیتان مارول اجازه نداد تا بتواند گذشته دار-بن را مورد کنکاش قرار داده و دلیل خشم و نفرت درونی وی را جویا شود؛ مسئله‌ای که می‌توانست روایت جالب و چه بسا ارزشمندی را به ارمغان بیاورد که توسط دست اندرکاران این پروژه تمام و کمال به فراموشی سپرده شد.

کامالا خان

در پیروی از ترندهای روز شبکه‌های مجازی، استودیو مارول با آغاز فاز چهارم MCU، شخصیت‌های مونثی را وارد داستان کرده که همه فن حریف و مستقل جلوه نموده‌اند. از ‌شی‌هالک، مایتی ثور و کیت بیشاپ گرفته تا کامالا خان که مورد انتقادترین آن‌ها نیز لقب گرفته است.

ابرقهرمان نوجوان و تازه وارد دنیای سینمایی مارول که مورد مقبولیت عموم مخاطبین قرار نگرفته و عملاً هیچ محبوبیتی ندارد. در چنین شرایطی به جای آن که استودیو مارول وقت گذاشته و نواقص و کاستی‌های وی را جبران نماید، به عنوان یکی از شخصیت‌های کلیدی وارد داستان The Marvels شده و رفتارهای غیرقابل تحمل خود را بیش از پیش به معرض نمایش می‌گذارد. او نه تنها تکامل پیدا نکرده و همچنان شخصیتی غیرقابل پذیرش از خود بروز داده است، بلکه به طرز عجیبی روند بت سازی‌اش ادامه پیدا کرده و به ابرقهرمانی تک بعدی و بسیار کلیشه‌ای تبدیل شده که یکی از دلایل شکست بزرگ The Marvels نیز به شمار می‌رود.

شیوه معرفی آدام وارلاک

در حالی که کلیت Guardians of the Galaxy Vol. 3 به عنوان یکی از معدود آثار آبرومند پسا_حماسه سنگ‌های بی‌نهایت دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شود اما از ایراد بزرگی بهره می‌برد که در راستای روایت بیش از حد کمدی این فرنچایز قدم برداشته است.

آدام وارلاک یکی از منحصر به فردترین و قدرتمندترین ابرقهرمانان دنیای کمیک محسوب می‌شود که از شخصیت پردازی خاص و جالبی بهره برده است. موجودی خداگونه که می‌تواند در مقابل هر تهدیدی قرار گرفته و سکانس‌های حماسی را به ارمغان بیاورد. موضوعی که در فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 به سخره گرفته شده و میزان کمدی به کار گرفته شده در قبال وی، موجب پدید آمدن ابتذالی شده که مخاطبین را کلافه کرده است. آدام وارلاک برخلاف قدرت و موجودیت خاصی که دارد اما به عنوان یک نوچه وارد دنیای سینمایی مارول شده که تنها وظیفه دارد تا دستورات را به نحو احسنت انجام دهد. Guardians of the Galaxy Vol. 3 که می‌توانست چنین موجود کیهانی توانمندی را به شکلی حماسه وارد MCU نماید، به لحن کمدی بیش از حدی دچار گشته که تمامی ویژگی‌های ارزشمند این شخصیت را هدر داده است.

خدای زمان

فصل دوم مجموعه تلویزیونی Loki در ادامه روند دیوانه‌وارش دست بر روی ایده‌ای گذاشت که عملاً هیچکس نمی‌توانست تصور آن را داشته باشد.

لوکی پس از پشت سر گذاشتن تراژدی‌های متعدد و از دست دادن مادر، پدر، برادر و زندگی رویایی‌اش، با موبیوس و سیلوی آشنا شد تا بلکه بتواند کمبودهای گذشته خود را با آن‌ها جبران نماید. با این حال در خطر قرار گرفتن جهان‌های موازی و پیدا شدن سر و کله نسخه‌های شرور کانگ فاتح او را مجبور کرد تا باری دیگر به تمام داشته‌هایش پشت کرده و برخلاف میل باطنی، از خدای حیله و نیرنگ به خدای زمان تبدیل شده و شخصاً کنترل جهان‌های موازی را در دست بگیرد. البته که فعلاً نمی‌توان به صورت قطعی مورد آخر را عیب و نقص به شمار آورد؛ با این حال به سبب تبحر استودیو مارول در هدر دادن پتانسیل‌های داستانی ارزشمند، می‌توان اینگونه برداشت کرد که خدای زمان حال حاضر دنیای سینمایی مارول تنها یک شو تبلیغاتی و سکانسی حماسی بوده تا بتواند مخاطبینش را به وجد بیاورد. این که لوکی چه تاثیر و جایگاهی در وقایع پیش رو فازهای پنجم و ششم خواهد داشت، سلسله اتفاقات مهمی به شمار می‌رود که با توجه به روند دنیای سینمایی مارول از سال ۲۰۲۱ تا به امروز، بعید به نظر می‌رسد که آینده روشن و قابل توجهی در انتظارش قرار داشته باشد.

به نظر شما استودیو مارول در سال ۲۰۲۳ چه خراب کاری‌های دیگری را به بار آورده که ارزش یادآوری داشته باشند؟ آیا روند در پیش گرفته شده برای دنیای سینمایی مارول می‌تواند به نتیجه قابل قبولی منتهی شود؟ آیا آغاز دنیای سینمایی جدید دی‌سی در سال ۲۰۲۵ میلادی می‌تواند سران MCU را نگران کرده تا بلکه کیفیت آثار خود را افزایش دهند؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: گیمفا