از صدر اسلام تاکنون هم هیچ فقیهی حکمی مبنی بر نفی و نقض «اصل وجوب حجاب» صادر نکرده است. بنابراین، علاوه بر دلایل عقلی و نقلی وجوب حجاب، بین همه اسلامشناسان در طول ۱۴ قرن گذشته نسبت به این موضوع اجماع وجود دارد.
باید برای وضعیت حجاب فکری عاجل کرد. فکر عاجل هم بهمعنای مقابله فیزیکی و حذف بیحجابان از جامعه نیست.
نهادهای متولی و ساختار اجرایی امربهمعروف و نهیازمنکر میتواند، باید و لازم است که با اصلاحاتی کار قانونی خود را قویتر از پیش از سر بگیرند. این اصلاحات میتواند از کار فرهنگی آغاز شود و تا محرومیتهای پیشبینی شده در قوانین جدید گسترش یابد. تفاوت بیحجابی در ایران با دیگر کشورهای اسلامی بیحجاب به آن است که تقید به حجاب در سازمانهای حکومتی و دولتی و نهادها و شرکتهای خدماتی و بانکها میتواند مانع از جولان اقلیت بیحجاب در کل کشور و تلاش برای عادیسازی و همهگیر کردن آن باشد.
خجالت در اجرای قانون، به اسم مصلحت یا با هر نام دیگری، مقدمه ذبح مصلحت و عدالت، هر دو با هم است.
مراجع عظام که زمانی برای تنباکوی انگلیسی فتوا میدادند، عجیب است که نسبت به فتنه بسیار پیچیدهتر انگلیسی – سعودی کنونی فتوا و رها کردن حاشیه امن که هیچ، موضعگیری ساده هم نکردهاند! ورود جدی حوزههای علمیه و سایر نخبگانِ صاحبکلام، لازمه همبستگی ملی در اعتلای فرهنگهای ارزشمند است.
در غیر اینصورت و در صورت استمرار این وضعیت و با هر بهانه جدیدی، حتی چیزی مثل گرمتر شدن هوا، میتوان انتظار داشت که ویروسِ ارزشخوار در جامعه ایرانی با موتور محرکه و پیشران بیحجابی، جولان دهد؛ هرچند پس از مدتی و به دلایل فرهنگی ، دیگر خود بیحجابی مسئله جامعه ایرانی نباشد.