سال ۲۰۲۲ به وضوح ثابت کرده است که ما در عصر طلایی انیمیشن به سر میبریم.
با وجود سبکهای بسیار متفاوت انیمیشن، طیف گستردهای از داستانها و گسترهی وسیعی از مخاطبان (نه فقط کودکان!)، ۲۰۲۲ سالی پرماجرا و مملو از تجربههای ناب برای رسانهها بود، سالی که حتی استودیوهای بزرگی مانند پیکسار و دریمورکس از تکنیکها و سبکهای هنری جدید استقبال کردند.
قرمز شدن | Turning Red
کارگردان: دامی شی
به نظر میرسد که پیکسار در یک رنسانس کوچک قرار دارد و عمدتا به لطف رهبری و هدایت خلاقانهی مدیر جدید پیت داکتر است. «قرمز شدن» یکی از بهترین فیلمهای پیکسار است، نه فقط بهعنوان آخرین محصولی که تا کنون. «قرمز شدن» به نویسندگی و کارگردانی مشترک دامی شی که پس از اکران فیلم به درستی به معاونت خلاقیت کمپانی پیکسار ارتقا یافت، دربارهی دختری به نام می (با صدای رزالی چیانگ)، یک نوجوان چینی-کانادایی است که در اوایل دهه ۲۰۰۰ در تورنتو زندگی میکند. او شیفتهی یک گروه موسیقی است که تمام اعضایش پسران جوان هستند و به همان اندازه که دوست دارد باعث افتخار والدین دلسوزش شود، دوست دارد با دوستانش وقت بگذراند و وقتی استرس بر او غلبه میکند به یک پاندای قرمز غول پیکر تبدیل میشود.
«قرمز شدن» را میتوان یک انیمیشن انقلابی در نظر گرفت. از صحبتهای صریح دربارهی قاعدگی گرفته تا سبک انیمیشن منحصربهفردش که متاثر از انیمیشنهای ژاپنی، فیلمهای هیولاهای قدیمی و سایر عناصر انیمیشنی دو بعدی است که با دست طراحی شدهاند، یک احساس تازگی «قرمز شدن» را در بر میگیرد. اما همه چیز هم به این پر زرق و برقی که توصیف کردیم نیست چرا که داستان اصلی «قرمز شدن» دربارهی صلح، آسیبهای نسلی و قدرت پذیرش خود است. «قرمز شدن» بهترین انیمیشن سال ۲۰۲۲ است، فیلمی با ویژگی فرهنگی منحصر به فرد که تمام دنیا امکان برقراری ارتباط با آن را دارند.
پینوکیوی گیرمو دلتورو | Guillermo del Toro’s Pinocchio
کارگردان: گیرمو دلتورو
گیرمو دلتورو مدتها بود که میخواست از داستان جاودانهی کارلو کولودی برای ساخت یک فیلم اقتباس کند و حالا به لطف نتفلیکس، او توانست به این هدف دست یابد. «پینوکیوی گیرمو دلتورو» که واقعا تناسب بینظیری با نامش دارد، در آستانهی جنگ جهانی دوم و همزمان با جنبش فاشیستی اتفاق میافتد و پینوکیو (پسربچهی چوبی که هرگز نمیتواند بمیرد) را دنبال میکند که به یک سیرک سیار (به رهبری کریستوف والتز) علاقه نشان میدهد. دلتورو و کارگردان مارک گوستافسون (یک استاد استاپموشن مدرن) به جای تاکید بر اهمیت گوش دادن به حرفهای والدین و پیروی از قوانین، ترانهی عاشقانهای در مدح نافرمانی و آزاداندیشی و همچنین ادای احترام به شکنندگی و با ارزش بودن زندگی میسازند. البته «پینوکیو» هرگز زیر دغدغههای ضمنی سنگین خود فرو نمیرود. این انیمیشن بسیار متفاوت و مسرتبخش است و طراحیهای پر زرقوبرقی دارد که بخشی از تصاویر آن توسط هنرمند آمریکایی گریس گریملی ساخته شده است.
وقتی پینوکیو «کشته» و به دنیای زیرین فرستاده میشود که توسط یک هیولای عجیب و نقابدار (با صدای تیلدا سوینتون) اداره میشود و گروهی از خرگوشهای اسکلتی در آن حضور دارند، شما کاملا وارد دنیای جدیدی خواهید شد که پیش از این هرگز تجربه نکرده بودید. با این حال در قلب خود، این فیلم روایتگر همان داستان کلاسیک «پینوکیو» است که با یک بازآفرینی جسورانه همه چیز را بهتر کرده است.
لایتیر | Lightyear
کارگردان: انگوس مکلین
قرار بود «لایتیر» یک فیلم علمی-تخیلی بزرگ و پرشور باشد که اندی در «داستان اسباببازی» (Toy Story) و در دوران کودکی دیده بود. فیلمی که برای اولین بار او را به باز لایتیر علاقهمند کرد. «لایتیر» موفق شد این شخصیت معروف را به روشی جدید زنده کند. «لایتیر» نه تنها وقایع نسخهی سینمایی شخصیت باز را دراماتیک کرد، بلکه با بازیگوشی فیلمهای اصلی «داستان اسباببازی» و معنای دنباله (یا اسپینآف) را در سال ۲۰۲۲ بازتعریف کرد.
وقتی باز (با صدای کریس ایوانز) هنگام فرار از یک دنیای بیگانهی متخاصم اشتباه میکند، باعث سردرگمی خدمه و مسافرانش میشود. باز با شخصیتی همیشه کمالگرا، تلاش میکند از سیاره خارج شود، اما به لطف تسلسل فضای زمانی، به دنیایی باز میگردد که از ماجراجوییهایش دور شده بود. در نهایت او با یک شرور روبرو میشود، نسخهای از خودش که اصرار بیشتری برای به بازگشت به گذشته و آن چیزی که بود دارد. به این ترتیب مکلین صحت بازگشت به جهان «داستان اسباببازی»، ماهیت بالقوه سمی نوستالژی و شیوهای که مخاطبان همیشه میخواهند را تنها در بستهبندی کمی متفاوتتر زیر سوال میبرد. «لایتیر» فیلمی فراتر از این بستهبندی متفاوت است. این یک ماجراجویی علمی-تخیلی هیجانانگیز پر از ماشینآلات حجیم، سفرهای هیجانانگیز و گربهای به نام ساکس، بامزهترین دستیار در فیلمهای امسال است.
آپولو ۵/۱۰؛ کودکی در عصر فضا | Apollo ۱۰۱⁄۲: A Space Age Childhood
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
یکی از انیمیشنهای برتر سال ۲۰۲۲ که کمتر از آن صحبت شده است، « آپولو ۵/۱۰؛ کودکی در عصر فضا » خاطرهی شیرین ریچارد لینکلیتر از بزرگ شدن در هیوستون تگزاس در زمان ماموریت فضایی آپولو است. فیلم حول یک زمانپریشی شایان ستایش ساخته شده است. ناسا وقتی متوجه میشود که کاوشگر را کمی کوچک ساخته است، یک بچه (با صداپیشگی میلو کوی) را برای انجام ماموریتی مخفیانه به ماه استخدام میکند. در کنار این طرح کلی، بیشتر فیلم وقایع زندگی بچه و خانوادهاش در تگزاس، با نریشنی روشن و روان توسط جک بلک است.
در هنگام آمادهسازی فیلم، لینکلیتر خانوادههایی را که در همان زمان در آن منطقه زندگی میکردند تشویق کرد تا اسنادی مانند عکس، شمارههای راهنمای تلویزیون و هر نشانهای گذرا از آن دوران که میتوانست به آن جان ببخشد برای او بفرستند. این تحقیق پر زحمت واقعا نتیجه داد. فیلم آنقدر انرژی گرم و مبهمی دارد که میخواهید آن را در آغوش بگیرید. سبک ترجیحی انیمیشن لینکلیتر، نسخهی پیشرفتهتر روتوسکوپی، از این بهتر نمیتوانست باشد، و انیماتورها جزئیات تاریخی ظریف را از مجموعههای محدودی که به دستشان رسیده بود به تصویر کشیدند. برای لینکلیتر، فیلمسازی که مانند کریستوفر نولان وسواس زمان (و گذر زمان) دارد، انیمیشن آخرین سلاح برای بازدید از گذشته است.
هیولای دریا | The Sea Beast
کارگردان: کریس ویلیامز
کریس ویلیامز، کارگردان «هیولای دریا»، ۲۵ سال از عمرش را در دیزنی گذراند و روی فیلمهای کلاسیکی مانند «۶ قهرمان بزرگ» (Big Hero 6) و «موآنا» (Moana) کار کرد. تعجبی نداشت که بعد از ترک دیزنی، سبک و سیاق کارگردانیاش را خرج نتفلیکس کند. «هیولای دریا»، محبوبترین انیمیشن نتفلیکس تا به حال، به نویسندگی و کارگردانی مشترک ویلیامز، از عشق این کارگردان نسبت به فیلمهای ماجراجویی مانند «مهاجمان صندوق گمشده» (Raiders of the Lost Ark) و «کینگ کنگ» (King Kong) محصول سال ۱۹۷۶ الهام گرفت تا داستانی با هیولاها و قلبی بزرگ بسازد.
کارل اربن در یک پادشاهی اقیانوسی افسانهای که حول شکار هیولاهای دریایی ساخته شده است، صداپیشگی شخصیت شکارچی را برعهده دارد که با یک دختر یتیم درگیر، و متوجه میشود که ممکن است تواناییهایش بیشتر از چیزی باشد که در ابتدا تصور میکرد. با طراحی هوشمندانه و انیمیشن بینظیر، مجموعههای اکشن نفسگیر و شخصیتهای بسیار ظریف، «هیولای دریا» فیلمی است که شما را به تحسین وامیدارد.
گربه چکمهپوش؛ آخرین آرزو | Puss in Boots: The Last Wish
کارگردان: جوئل کرافورد
شاید بزرگترین (و بهترین) شگفتی سال ۲۰۲۲، ساخته شدن دنبالهی «گربه چکمهپوش» (Puss in Boots) محصول ۲۰۱۱ باشد. «گربه چکمهپوش؛ آخرین آرزو» به کارگردانی جوئل کرافورد، که کارگردانی فیلم «غارنشینان؛ عصر جدید» (The Croods: A New Age) را بر عهده داشت، نشان میدهد که گربهی قهرمان نترس معروف ما با آخرین جان باقی ماندهای که او را به یک تلاش دیوانهوار برای یافتن ستارهی آرزویش میفرستد، باید با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم کند.
«گربه چکمهپوش؛ آخرین آرزو» عمیقتر و تیرهتر از فیلم اول، با سبک بصری جدید، صداپیشگانی درخشان، از جمله فلورانس پیو، ری وینستون، اولیویا کولمن و اجرای بینظیری از هاروی گیلن و سکانسهای اکشن مبتکرانه است. جریان مالیخولیایی پنهان در لایههای این فیلم باعث میشود تمام این عناصر بسیار مهمتر به نظر برسند.
وندل و وایلد | Wendell & Wild
کارگردان: هنری سیلیک
هنری سلیک با فیلم تازهاش «وندل و وایلد» بازگشته است. سلیک کارگردان فیلمهای کلاسیک استاپموشنی مانند «کابوس پیش از کریسمس» (The Nightmare Before Christmas) و «جیمز و هلوی غولپیکر» (James and the Giant Peach) از زمان «کورالاین» (Coraline) که در سال ۲۰۰۹ نامزد اسکار شد، فیلم جدیدی نداشته است. اما به لطف یک تیم غافلگیرکننده با حضور جردن پیل، که در نویسندگی، تهیهکنندگی و صداپیشگی مشارکت داشت، شاهد یک اثر جدید از این کارگردان کاردرست هستیم.
خلاصهی داستان «وندل و وایلد» اساسا نسخهی جدیدی از «بیتلجوس» (Beetlejuice) است که در آن یک دختر متالباز جوان و البته یتیم با چند شیطان (با صداپیشگی پیل و همکار همیشگیاش کیگان مایکل کی) ارتباط برقرار میکند و در نهایت با مشکلاتی بسیار بیشتر از چیزی که تصورش را میکرد روبرو میشود. در حالی که طرح داستان به طور کل موفق عمل نمیکند، فیلم هستهی قویای دارد که نشان میدهد دختر شانس دیگری با دیدن والدینش پیدا میکند، اما در ادامه شرایط سختتری پیش رویش قرار میگیرد، چرا که باید تصمیم بگیرد که آیا گذراندن وقت بیشتر با آنها ارزش دردسرهای بعدی را دارد یا خیر. «وندل و وایلد» انیمیشنی از همه جهت تاریک و عجیب، و به همان اندازه هم خوب است. تمام توضیحاتی که در اینجا ارائه شد تنها نوک کوه یخ است و باید خودتان تماشایش کنید.
بیویس و بات-هد به فضا میروند | Beavis and Butt-Head Do the Universe
کارگردان: جان رایس، آلبرت کالروس
«بیویس و بات-هد به فضا میروند» بسیار بهتر از آنچه که پیشبینی میشد، پیچیدهتر از آن چیزی است که شاید در نگاه اول به نظر برسد. این انیمیشن دنبالهی فیلمی به نام «بیویس و بات-هد به آمریکا میروند» (Beavis and Butt-Head Do America) محصول سال ۱۹۹۶ و همچنین دنبالهی سریال اورجینالی است که در سال ۱۹۹۷ به پایان رسید.
جان رایس و آلبرت کالروس کارگردانهای این فیلم و خالق اصلی آن مایک جاج که در نویسندگی و صداپیشگی نیز همکاری میکند، کارشان را با ظرافت و طنز جذابی انجام دادند. آنها در انیمیشن « بیویس و بات-هد به فضا میروند» سریال اصلی را بهروزرسانی، پسرها را با زندگی مدرن آشنا، و داستان علمی نسبتا قانعکنندهای ارائه کردند.
رفقای بد | The Bad Guys
کارگردان: پیر پریفل
۲۰۲۲ سال پرباری برای کمپانی انیمیشن دریمورکس بود و این استودیو طلسم بخت و اقبال خود را دوباره در دست گرفت و خبرهای منتشر شده از محصولات آیندهی این کمپانی نشان میدهد که باید منتظر آثار بهتر و قدرتمندتری باشیم. «رفقای بد» یک انیمیشن غیرمنتظره و جذاب، یک فیلم جنایی جسورانه در مورد دستهای از حیوانات سارق به رهبری بدمن ماجرا به نام آقای گرگ با صداپیشگی سام راکول است که سعی میکنند روشهای شیطانی خود را به سمت رستگاری تغییر دهند.
انیمیشن «رفقای بد» که بر اساس مجموعه کتابهایی به همین نام نوشتهی آرون بلیبی ساخته شده، جذاب و بینظیر است. این انیمیشن با الهام از فیلمهای کوئنتین تارانتینو و انیمههای ژاپنی، به ویژه سریال «شرلوک هوند» (Sherlock Hound) به کارگردانی هایائو میازاکی و کتابهای کمیک فرانسوی توانست به این سطح از جذابیت دست پیدا کند. اگر ایرادی هم بر انیمیشن «رفقای بد» وارد باشد، فقدان یک عنصر عاطفی واقعی در مرکز داستان است. با وجود تمام عناصر سرگرمکننده و جالب این انیمیشن، به کمی احساس بیشتر احتیاج دارد. با توجه به اینکه دریمورکس قبلا «رفقای بد» را فرانچایز بعدی خود معرفی کرده بود، میتوانیم امیدوار باشیم که این ایراد را در آینده رفع کند.
دنیای عجیب | Strange World
کارگردان: دان هال
انیمیشن «دنیای عجیب» که چندان هم از اکرانش نمیگذرد، متاسفانه با استقبال زیادی از سوی مخاطب مواجه نشد. داستان «دنیای عجیب» در دنیای پیشصنعتی میگذرد که به لطف یک گیاه جادویی دچار شرایط پیچیدهای میشود. زمانی که گیاه شروع به مردن میکند، ماموریتی سخت و خطرناک شخصیتهای داستان را به اعماق زمین میکشاند.
هر بار که کمپانی دیزنی برای ساخت یک فیلم انیمیشنی ماجراجویی ژول ورنی تلاش میکند، در باکسآفیس شکست میخورد. با نگاهی به گذشته و انیمیشنهای «آتلانتیس؛ امپراتوری گمشده» (Atlantis: The Lost Empire) و «سیارهی گنج» (Treasure Planet) متوجه میشویم که این ادعا چندان هم بیربط نیست. یکی دیگر از دلایل شکست این انیمیشن انتشار آن توسط یکی از کمپینهای بازاریابی بسیار ضعیف در تاریخ این استودیو بود. این موضوع برای کمپانی دیزنی مایهی شرمساری است، چرا که فیلم دان هال هوشمندانه، صمیمی و پر از طرحهای عالی و ایدههای بزرگ است.
در این انیمیشن گیاه در حال مرگ استعارهای است از رابطهی ما با سیارهی زمین، و کارگردان به صورت آشکار شخصیتی با گرایش جنسی متفاوت را معرفی میکند. «دنیای عجیب» انیمیشنی است که به رشد فکری و بینش مخاطب کمک شایان توجهی میکند و دیری نخواهد گذشت که مخاطبان جوان با شور و شوق از اینکه «دنیای عجیب» برای آنها چه معنایی دارد خواهند گفت.
منبع: مجله سینما تیکت