«تام هیدلستون»؛ از طلاق والدین تا اوج در جهان سینما و تئاتر

توماس ویلیام هیدلستون در تاریخ ۹ ماه فوریه سال ۱۹۸۱ (۲۰ ماه بهمن سال ۱۳۵۹) در منطقه وست مینستر لندن متولد شد. خانواده هیدلستون همچون بسیاری از خانواده‌های ستاره‌های هالیوود، در جهان سینما حضوری قدرتمند داشتند. دایانا پاتریشا هیدلستون، مادر توماس، مسئول هنری و مدیر استیجی کهنه‌کار است. تام خواهری جوان‌تر به نام اِما دارد که او نیز در دنیای سینما، به عنوان بازیگر فعالیت می‌کند. خواهر بزرگتر توماس مسیری بسیار متفاوت‌تر را انتخاب کرد؛ ژورنالیسم در هندوستان. جالب اینجاست که اکثر بازیگران بریتانیایی حاضر در سینما خانواده‌هایی نسبتاً نظامی دارند. پدر پدربزرگ مادری توماس یک دریاسالار ارشد بود. پدربزرگ پدری او در بخش توپخانه سلطنتی فعالیت می‌کرد. حتی عموی پدربزرگ پدربزرگ او نه تنها در توپخانه سلطنتی فعالیت می‌کرد، بلکه در نهایت جان خود را در نبرد سُم از دست داد و سپس نام او روی بنای یادبود بروم هیل حکاکی شد.

تام جوان در محله ویمبلدون بزرگ شد. البته خانواده او بعدها به روستایی در نزدیکی آکسفورد نقل مکان کردند. حتی مطالعه مکان‌هایی که این بازیگر بااستعداد در آنها تحصیل کرده، کمی غیرقابل باور است. توماس در مدرسه‌ای به نام Dragon School آکسفورد آموزش آکادمیک خود را آغاز کرد. بله، درست مطالعه کردید. لوکی در مدرسه‌ای به نام مدرسه اژدها تحصیل کرده است. پدر و مادر او نیز، زمانی که هیدلستون تنها ۱۲ سال داشت از یکدیگر جدا شدند.

از تاثیر طلاق پدر و مادر تا فعالیت برای شبکه‌های BBC و HBO

هیدلستون طی مصاحبه‌ای احساسی به طلاق پدر و مادر خود اشاره کرد. توماس اینگونه گفت که:

من احساس می‌کنم این اتفاق مرا به انسانی مهربان‌تر تبدیل کرده است. درک من از آسیب‌پذیری انسان‌ها در همین سال‌ها ریشه دارد.

عشق و علاقه تام از سال‌های نوجوانی او آغاز شد. این مرد بااستعداد زمانی که تنها ۱۳ سال داشت توانست وارد دبیرستان پمبروک (دبیرستانی تحت پوشش دانشگاه عالی رتبه کمبریج) شود. مهارت او در هنرهای کلاسیک طی همین سال‌ها کشف شد. او توانست در دوره دوم تحصیل خود، در نمایش تئاتر A Streetcar Named Desire ایفای نقش کند. طی همین نمایش بود که لورین همیلتون (یک مامور استعداد شناخته شده) ستاره درخشان و بزرگ بعدی را پیدا کرد. البته توماس تحصیل خود را تا سال ۲۰۰۵ ادامه داد. هیدلستون باری دیگر توانست در یکی از خارق‌العاده‌ترین دانشگاه‌های بازیگری جهان تحصیل کند؛ آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک. البته فعالیت‌های بازیگری تام پیش از فارغ‌التحصیلی آغار شد.

همه چیز با حضور در سریال‌های تلویزیونی شروع شد. هیدلستون برای اولین بار در اقتباس استیون ویتکر از Nicholas Nickleby برای شبکه ITV انگلیس ایفای نقش کرد. بسیاری از منتقدین باور دارند که در همین بازی اولیه می‌توان درخشش توماس را تشخیص داد. البته اگر جای شکی هم باقی مانده بود هیدلستون با ایفای نقش در قامت راندولف چرچیل (فرزند وینستون چرچیل) برای عنوان دراماتیک مشترک شبکه‌های BBC و HBO، فیلم The Gathering Storm سال ۲۰۰۲، به تمامی منتقدین استعداد ذاتی خود را نشان داد. بسیاری از بازیگران سال‌ها در تلاش هستند تا عنوانی قدرتمند برای ایفای نقش اولیه خود انتخاب کنند. تام در سال اول فعالیتش در این تصمیم موفق شد.

از آغازی درخشان در سینما تا استعدادی که بهترین‌ها را به چالش می‌کشید

پس از فارغ التحصیل شدن از آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک، هیدلستون با اولین حضور رسمی سینمایی خود وارد جهان فیلم‌ها شد. عنوان انگلیسی Unrelated سال ۲۰۰۷ توانست افتخار حضور اول توماس را به دست آورد. شاید تصور کنید که این اثر همچون بسیاری از فیلم‌های اول ستاره‌های مشهور سینما، شکستی افتضاح بود. اما حقیقت با تصور متفاوت است. فیلم مذکور با بودجه ناچیز ۱۵۰ هزار پوندی خود توانست در فستیوال فیلم لندن جوایز بی‌شماری را به دست آورد. منتقدین سایت راتن تومیتوز به این اثر امتیاز ۸۹ از ۱۰۰ دادند و مجموعه نمرات آن در سایت متاکریتیک ۷۴ از ۱۰۰ است؛ حقیقتاً شروعی قدرتمند و مستقل برای خدای شیطنت جهان مارول. البته خواهر کوچکتر تام، اِما، نیز با برادرش اولین تجربه سینمایی خود را کسب کرد. مسئول انتخاب بازیگر عنوان مورد نظر هیدلسون جوان را اینگونه توصیف کرد که:

اعتماد به نفس خارق‌العاده‌ای داشت و در نگاه اول تشخیص دادم که برای نقش اوکلی بی‌نقص است.

شاید برایتان جالب باشد بدانید که دو حضور تئاتری توماس پس از عنوان Unrelated نیز تحسین‌برانگیز بودند. او توانست افتخار ایفای نقش در قامت شخصیت اصلی نمایش‌های The Changeling سال ۲۰۰۹ و Cymbeline سال ۲۰۰۷ را از آن خود کرد. تام توانست برای بازی خود در نمایش دوم جایزه Laurance Olivier for Best Newcomer in a Play را به دست آورد. همانطور که می‌توانید مشاهده کنید، هیدلستون همچون خورشیدی درخشان وارد جهان هنرهای دراماتیک شد و همه را تحت تاثیر قرار داد. هیچکس نمی‌توانست باور کند این بازیگر تازه‌کار استعدادی برابر با کهنه‌کارهای صنعت سینما دارد.

از اولین دیدار با کنت برانا تا تجربه اولین شاهکار انتقادی کارنامه کاری

تام در نمایش شکسپیری Othello سال ۲۰۰۸ نقش کاسیو را مقابل ایوان مک‌گرگور بازی کرد. پس از نمایش مذکور، در همان سال، توماس در نمایش Ivanov به کارگردانی کنت برانا حاضر شد. این همکاری نگاهی دقیق‌تر به آینده هیدلستون را برای سینماگران و طرفداران تئاتر به ارمغان آورد. زمانی که جهان سینمایی مارول در سال ۲۰۰۸ با فیلم Iron Man آغاز شد، هیچکس انتظار نداشت این بازیگر بااستعداد و تازه‌کار روزی به یکی از کلیدی‌ترین کاراکترهای آن تبدیل شود. پس از فعالیت در دنیای تئاتر، توماس از صدای خاص خود برای نریشن استفاده کرد. اگر به شنیدن صدای هیدلستون هنگام نریت کردن مستندی از شبکه BBC علاقه دارید، کافی‌ست Galapagos Island را تماشا کنید. از طرف دیگر اگر می‌خواهید کتابی را با صداپیشگی و نریشن قهرمان داستان ما تجربه کنید، The Red Necklace (اثر سالی گاردنر) برای شما ساخته شده است. همانطور که می‌توانید مشاهده کنید، از مستند تا کتاب‌های صوتی تا تئاتر و حتی سینما، هیچ قلمرویی وجود ندارد که هیدلستون فتح نکرده باشد.

توماس هیدلستون با ایفای نقش در فیلم Archipelago سال ۲۰۱۰, به کارگردانی جوآنا هاگ، لیست موفقیت‌های بیشمار خود را طولانی‌تر کرد. عنوان مذکور توانست به امتیاز باورنکردنی ۹۶ از ۱۰۰ در سایت راتن تومیتوز و ۸۲ از ۱۰۰ در متاکریتیک دست یابد. حتی مجله و سایت The Guardian نیز به آن پنج ستاره داد. تام با حضور پیدا کردن در سریال تحسین شده Wallander باری دیگر همکاری با کنت برانا را تجربه کرد. وی توانست طعم موفقیت حقیقی سریالی را برای بار اول بچشد. برانا در اثری دیگر بزرگ‌ترین نقش عمر هیدلستون را به او داد.

از اولین حضور در قامت لوکی تا عضله‌سازی تام هیدلستون در ۶ هفته

تا سال ۲۰۱۰، هیدلستون توانسته بود نام خود را به عنوان یکی از بازیگران مطرح صنعت سینمای انگلستان، به جایگاهی قدرتمند برساند. اما شهرت حقیقی بالاخره، در سال ۲۰۱۱، این بازیگر استثنایی را پیدا کرد. در همین سال بود که کنت برانا شخصاً، پس از مشاهده استعداد حقیقی او در پروژه‌های متعدد، تام را برای آدیشن فیلم Thor سال ۲۰۱۱ خود دعوت کرد. هیدلستون درباره تجربه همکاری با برانا اینگونه گفت که:

کن روی زندگی من تاثیری باورنکردنی داشته است. این کنت بود که توانست مدیران اجرایی مارول را متقاعد کند که “شما می‌توانید به من اعتماد کنید. در صورتی که تام را استخدام کنید، او به بهترین شکل ایفای نقش خواهد کرد.” تجربه‌ای باورنکردنی بود. مسیر فعالیت کاری من تا ابد تغییر کرد. توانستم پروژه‌هایی که می‌خواهم را انتخاب کنم. کن کسی بود که اولین شانس موفقیت بین‌المللی من را برایم به ارمغان آورد.

جالب اینجاست که داستان انتخاب شدن این بازیگر بااستعداد برای نقش لوکی تا حدودی خنده‌دار است. هیدلستون درباره آدیشن دادن برای نقش تور اینگونه گفت که:

ابتدا برای این نقش در نظر گرفته شدم. قد من بلند است و بلوند هستم. به صورت کلاسیک آموزش ادبی دیده‌ام و ظاهراً این موارد برای شخصیت تور مناسب بودند. او قرار بود کاراکتری کلاسیک باشد. من تمام موفقیتم را مدیون مارول و ذهن باز آنها هستم. این اشخاص چیزی را درون من دیدند که به نظر جالب می‌آمد.

به هیدلستون تنها ۶ هفته فرصت داده شد تا عضله‌سازی کند. او توانست ۹ کیلوگرم عضله بسازد اما در نهایت برنا تام را برای نقش لوکی انتخاب کرد. با گذر زمان، طرفداران مطمئن شده‌اند که این انتخاب ‌بی‌نقص می‌باشد. حتی مجله Empire هم این شخصیت را در لیست ۱۹ کاراکتر برتر تاریخ سینما قرار داد.

از نمایش تئاتری در مورد کودکان آفریقای جنوبی تا فیلمی که تاریخ سینما را عوض کرد

در ماه نوامبر سال ۲۰۱۰، هیدلسون برای اولین بار با یکی از همکاران طولانی مدت خود هم‌بازی شد. بندیکت کامبربچ و توماس ویلیام هیدلستون در نمایش تئاتر تک اجرایی The Children’s Monologues در کنار هم ایفای نقش کردند. این نمایش در نوع خود خاص بود. تماشاگران رویدادی منحصر به فرد را مشاهده کردند که اقتباسی بود از داستان‌های کودکان آفریقای جنوبی. به بازیگران اجازه داده شده بود که برداشت خود را از این داستان‌ها اجرا کنند. در سال ۲۰۱۱، توماس ما بود که نقش اف اسکات فیتزجرالد را در شاهکار وودی آلن (به نام Midnight in Paris) به بهترین شکل ایفا کرد. این بازیگر توانست در فیلم War Horse رینج باورنکردنی بازیگری خود را باری دیگر به نمایش بگذارد. عنوان مذکور اقتباسی قدرتمند بود از رمان سال ۱۹۸۲ مایکل مورپورگو به کارگردانی استیون اسپیلبرگ افسانه‌ای. بازیگر فوق‌العاده ما با ایفای نقش در اثر دراماتیک The Deep Blue Sea استریک آثار سینمایی قدرتمند خود را ادامه داد. چند بازیگر نسل جدید توانسته‌اند یک دهه فعالیت بدون شکست را تجربه کنند؟

سال ۲۰۱۲ با عنوان نسبتاً معروفی به نام The Avengers، هیدلستون را به سطح جدیدی از شهرت و موفقیت رساند. در همین فیلم بود که شخصیت لوکی به ابرشرور اصلی فاز اول مارول تبدیل شد. البته تام در فیلم مذکور نشان داد که لذت و هیجان طرفداران اولویت شماره ۱ اوست. در یکی از صحنه‌ها کارگردان فیلم، جاس ویدون، به واقعی نبودن مبارزه اعتراض کرد. هیدلستون نیز راه حلی باورنکردنی ارائه داد که کمتر کسی از آن مطلع است. اما همین گفتگو میان کریس همسورث و توماس بود که علاقه بازیگر لوکی به طرفداران مارول را به نمایش می‌گذارد.

از مکالمه و صحنه‌ای به نفع مردم تا اولین تجربه شکست حقیقی تام هیدلستون

تام ویلیام هیدلستون در جواب کارگردان The Avengers و برای کسب نظر مثبت طرفداران، مکالمه خود با کریس همسورث را اینگونه توصیف کرد که:

من به او گفتم “برادر، فقط من را بزن. من را بزن. استودیو بیمه‌ام کرده است و آسیب جدی نخواهم دید. او از من پرسید “واقعاً مطمئن هستی؟!” من هم با اطمینان گفتم “آره، ظاهر عالی خواهد داشت! فقط انجامش بده.”

در نهایت، این دو بازیگر نبردی خارق‌العاده میان خدایان مارولی را برای طرفداران به ارمغان آوردند. اکثر بازیگران پس از تجربه موفقیتی به بزرگی The Avengers، تلاش به تکرار آن می‌کنند. اما اگر هیدلستون را بتوان با یک کلمه توصیف کرد، آن کلمه “متفاوت” است. تام پس از تبدیل شدن به یکی از بزرگ‌ترین ابرشرورهای تاریخ سینما، تصمیم گرفت باری دیگر به جهان گرم و زیبای ادبیات صوتی بازگردد. با توجه به موفقیت غیرقابل رقابت کارنامه کاری وی، شاید مسیر درست برای پیشرفت در جهان سرگرمی همین است.

این بازیگر مسئولیت نریشن عنوان Ancient Egyptian Book of the Dead را در سال ۲۰۱۱ به عهده گرفت. البته نمی‌توان خوانده شدن اشعار iF و The Love Book برای پلتفرم iTunes، توسط این مرد بااستعداد، را نادیده گرفت. بعد از موفقیت‌های مذکور،‌ تام پس از سال‌ها به جهان سریال‌های تلویزیونی بازگشت و در سریال شبکه BBC Two (به نام The Hollow Crown) ایفای نقش کرد. هیدلستون مقابل شاه هنری چهارم جرمی آیرونز افسانه‌ای در قامت شاهزاده هال حاضر شد و به همه یادآوری کرد که ریشه‌های بازیگری او در آثار شکسپیر قرار دارند. متاسفانه استریک ایفای نقش در عناوین موفق و قدرتمند تام ما بالاخره در سال ۲۰۱۳ و با ایفای نقش در فیلم Thor Dark World به پایان رسید.

از لکه ننگی به نام Thor Dark World تا حضور در فیلم کودکان Muppets Most Wanted

بله، در سال ۲۰۱۳, سایه‌ای بزرگ به نام Thor The Dark World کارنامه کاری درخشان تام را لکه‌دار کرد. این اثر تا به امروز در لیست ضعیف‌ترین آثار مارول قرار می‌گیرد. در صورتی که به ضعف این اثر شک دارید، بهتر است تا به نمرات افتضاح ۵۴ از ۱۰۰ متاکریتیک و ۵۴ از ۱۰۰ منتقدین برتر راتن تومیتوز آن نگاه کنیم. تقریباً ۶ سال طول کشید تا مارول باری دیگر طعم شکستی به این بزرگی را نزد منتقدین یا مخاطبین تجربه کند. با تمام این اوصاف، به نظر می‌رسد که توماس به شکست‌های طولانی مدت اعتقاد ندارد. تنها چند ماه پس از انتشار The Dark World، اثر فوق‌العاده بعدی هیدلستون (Only Lovers Left Alive) منتشر شد و او را به قله موفقیت‌های خود بازگرداند. در همین عنوان بود که لوکی برای اولین و آخرین بار با The Ancient One (تیلدا سوئینتون) هم‌بازی شد. تماشای این فیلم عجیب و متفاوت را به شما پیشنهاد می‌کنم.

اگر تنها یک الگو در طول کارنامه کاری هیدلستون قابل اثبات باشد، آن بازگشت به آغوش عشق اول وی (دنیای تئاتر) است. میان ماه‌های دسامبر سال ۲۰۱۳ و فوریه سال ۲۰۱۴، این بازیگر بی‌رقیب در نمایش Coriolanus نقش شخصیت اصلی را ایفا کرد. ایفای نقش وی در نمایش مذکور به کارگردانی جوزی رورک (ارتباطی با میکی رورک ندارد) به صورت بین‌المللی پخش شد. بازیگری او در نمایش مورد نظر مرکز توجه تحسین و تشویق تمامی منتقدین و دوستداران تئاتر قرار گرفت که این اثر را تماشا کردند. به گمانم خنده‌دارترین حضور توماس به حضور افتخاری او در نقش The Great Escapo برای فیلم Muppets Most Wanted باشد.

از بازی در نقش هنک ویلیامز افسانه‌ای تا دریافت Golden Globe بهترین بازیگر مرد

هیدلستون در فیلم سبک وحشت گوتیک Crimson Peak جایگزین بندیکت کامبربچ شد. عنوان مذکور اجرای انتقادی نسبتاً موفقی داشت. مسئولیت کارگردانی این اثر به عهده ذهن استثنایی گیلرمو دل ترو بود. در سال ۲۰۱۵ بسیاری از ستاره‌های نوظهور هالیوود برای عناوین ضعیفی ایفای نقش کردند. متاسفانه حتی لوکی ما هم نتوانست در این سال اثر مناسبی را برای ادامه موفقیت خود انتخاب کند. به همین شکل بود که فیلم High-Rise به لیست آثار شکست‌خورده توماس اضافه شد. در ماه ژوئن سال ۲۰۱۴، هیدلستون اعلام کرد که نقش ستاره موسیقی سبک کانتری (هنک ویلیامز) را در عنوان بیوگرافی I Saw the Light سال ۲۰۱۵ ایفا خواهد کرد. این آثار نتوانستند هیدلستون را به نقطه اوج سابق خود بازگرداند. با وجود اینکه اکثر منتقدین فیلم مذکور را مورد نقد قرار دادند، هیچ یک از آنها نتوانست اجرای خارق‌العاده هیدلستون را با نامی غیر از تحسین‌برانگیز خطاب کند. حتی مجله Time هم این بازیگر را باشکوه و بی‌نظیر توصیف کرد. به گفته این نشریه، ایفای نقش او در قامت ویلیامز وفادار اما خاص هیدلستون است.

تام یکی از اشخاصی بود که مسئولیت نریشن مستند سال ۲۰۱۵ Unity شان منسون را به عهده داشتند. وی نقش کاراکتر جاناتان پاین را در مینی سریال The Night Manager ایفا کرد. سری مذکور اقتباسی بود از رمان جنایی کارآگاهی، نوشته جان لی کار، به همین نام. او توانست افتخار همکاری با هیو لاری را با همین سریال به دست آورد. البته افتخار حقیقی او متعلق به زمانی است که برای ایفای نقش خود موفق به دریافت جایزه Golden Globe بهترین بازیگر مرد شد.

از آغازی نه ‌چندان درخشان در سال ۲۰۱۷ تا بازگشت تام هیدلستون به جهان مارول

در اوایل سال ۲۰۱۷، تام نسبت به فاصله گرفتن از کار و بازگشتی هیجان‌انگیز به جهان تئاتر و نمایش علاقه نشان داد. اینطور که به نظر می‌رسد دنیای تئاتر جادویی دارد که تمامی کسانی که وارد آن می‌شوند را تا ابد مدهوش خود می‌کند. با این وجود در همان سال، هیدلستون فیلم متوسط Kong Skull Island را به عنوان اثر بعدی خود انتخاب کرد. این اثر شرکت Legendary Pictures توانست به فروشی برابر با ۵۶۶ میلیون دلار دست پیدا کند و فیلمی سرگرم‌کننده را برای طرفداران به ارمغان بیاورد. در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷، توماس باری دیگر با نمایش محدود Hamlet با کارگردانی کنت برانا به جهان گرم تئاتر بازگشت. البته این نمایش تنها به مدت ۳ هفته ادامه داشت و بلیط‌های آن به صورت سیستم لاتاری برای تامین مالی خیریه RADA توزیع شدند. یکی از منتقدین مجله و سایت The Guardian ایفای نقش او در قامت هملت را بی‌نقص با روحی نجیب خطاب کرد.

بسیاری از منتقدین و دوستداران تئاتر باور داشتند که هیدلهملت نسخه‌ای کاملاً خاص، احساسی و جذاب از این شخصیت کلاسیک ارائه داد. در سال ۲۰۱۷، بازیگر استثنایی ما باری دیگر به نقش طلایی خود در قامت لوکی بازگشت. اینگونه بود که فیلم Thor Ragnarok ساخته و منتشر شد. بسیاری از طرفداران و مخاطبین مارولی این اثر را به عنوان بهترین قسمت از سه‌گانه اورجینال Thor انتخاب می‌کنند. کارگردان این اثر بعدها یکی از آثار ضعیف و شدیداً نقد شده مارول را ساخت. اکثر طرفداران انتظار نداشتند که پس از عناوین Avengers Infinity War و Avengers Endgame باری دیگر ایفای نقش بی‌نظیر هیدلستون را در نقش لوکی تماشا کنند.

از حضوری کوتاه در پرفروش‌ترین فیلم تاریخ تا اولین ایفای نقش تام هیدلستون در Broadway

سه عنوان سینمایی آخری که توماس ویلیام هیدلستون در آنها ایفای نقش کرد موفقیت تجاری غیرقابل توصیفی را تجربه کردند. فیلم Avengers Endgame به تنهایی توانست بیش از ۲ میلیارد دلار در جهان فروش داشته باشد. به همین صورت بود که این اثر برای مدتی محدود به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ تبدیل شد. تام با صداپیشگی در انیمیشن استاپ موشنی Early Man ساخته استودیو محبوب انگلیسی Aardman، توانست تنوع بیشتری به لیست بازی‌های خود دهد. وی در همان سال توانست با اسامی درخشانی چون امیلیا کلارک، فلیسیتی جونز و فلورنس پیو در فیلم کوتاه Leading Lady Parts هم بازی شود. این مرد دراماتیک در سال ۲۰۱۹ باری دیگر با نمایش Betrayal به دنیای تئاتر بازگشت. اگر یک چیز در مورد کارنامه کاری هیدلستون حقیقت داشته باشد، بازگشت‌های بیشمار وی به دنیای محبوب اوست. این نمایش توانست تا حدی موفق باشد که تمامی بلیط‌های خود را به فروش برساند و نقدهای مثبت منتقدین را برای سازندگان خود به ارمغان بیاورد.

در ماه اوت سال ۲۰۱۹، توماس برای اولین بار در Broadway حاضر شد. این نمایش هم افتخاری خاص را برای تام به همراه داشت. او توانست نامزد دریافت جایزه Tony برای بهترین بازیگر نقش اول مرد شود. پیچیدگی احساسی ایفای نقش او از نکات به یاد ماندنی نمایش اول وی در Broadway بود. مستند سریالی آمریکایی Earth at Night in Color صدای هیدلستون را برای نریشن خود انتخاب کرد. این مستند توانست مهر تایید منتقدین را از آن خود کند و روایتی جذاب از کره زمین به مخاطب ارائه دهد. فصل اول آن در سال ۲۰۲۰ و فصل دوم آن در سال ۲۰۲۱ روی پلتفرم اپل پلاس منتشر شدند.

از فعالیت‌های گسترده در دنیای سریال‌ها تا آینده‌ای که به نظر هیجان‌انگیز می‌آید

هیدلستون باری دیگر نقش طلایی خود، لوکی، را در سریال Loki شبکه دیزنی پلاس ایفا کرد. جالب اینجاست که صحنه خوانده شدن شعر نروژی Very Full به صورت کامل توسط شخص توماس اجرا شده بود. این آهنگ توانست به جایگاه دهم در لیست فروش آهنگ‌های دیجیتال Billboard دست پیدا کند. سریال مذکور توانست نظر مثبت تمامی منتقدین و طرفداران را جلب کند و چراغ سبز فصل دوم خود را به دست آورد. در مطلب بررسی جزئیات فیلم Thor به جایگاه لوکی به عنوان قهرمان پنهان داستان اشاره کرده بودم. این شخصیت در سریال انحصاری خود توانست به قهرمانی که در اعماق کاراکتر او نهفته بود تبدیل شود. از منتقدین گرفته تا طرفداران حقیقی جهان سینمایی مارول، کسی نبود که بتواند در بی‌نقص بودن انتخاب هیدلستون به عنوان لوکی شک و شبهه‌ای ایجاد کند. این بازیگر تاکنون توانسته با هر عنوان جدید، عمق شخصیت خود را افزایش دهد و جنبه متفاوتی از لوکی را برای طرفداران به ارمغان بیاورد.

در ماه مارچ سال ۲۰۲۱، هیدلستون به عنوان عضو جدیدی از لیست بازیگران سریال دراماتیک The Essex Serpent شبکه اپل انتخاب شد. این سریال اقتباسی بود از رمانی با همین نام، به قلم سارا پری. البته تاکنون، لوکی ما نتوانسته به نقطه اوج و درخشش خود بازگردد. این بازیگر در دهه جدید اثر غیرمارولی که نظر مثبت همگان را به همراه داشته باشد، نداشته است. البته ایفای نقش در قامت لوکی همیشه برای او موفقیت کافی را به همراه دارد. حتی اگر این حضور در سریال‌های The Simpsons یا What If…? رقم خورده باشد.

سال ۲۰۲۴ هیدلستون را بالاخره باری دیگر به جایگاه درخشان سابق خود بازگرداند. این بازیگر استثنایی در فیلم موفق The Life of Chuck خوش درخشید و اقتباسی قدرتمند از یکی از آثار استیون کینگ ارائه داد. تنها می‌توانیم امیدوار باشیم که آینده این بازیگر استثنایی همچون گذشته او قدرتمند باشد. امیدوارم که از این مطلب لذت برده باشید.

منبع: گیمفا