رایان رادنی رینولدز در تاریخ ۲۳ ماه اکتبر سال ۱۹۷۶ (۱ ماه آبان سال ۱۳۵۵) و در شهر ونکوور به دنیا آمد. رایان کوچکترین فرزند خانوادهی تامرا لی و چستر رینولدز میباشد. آغاز زندگی این بازیگر دوستداشتنی بسیار مذهبی بود. با وجود آن که خانوادهی رینولدز ارتباطی با جهان سینما نداشتند، رایان جوان از سن ۱۳ سالگی به جهان سینما قدم گذاشت. ۲ تا از ۳ فرزند خانوادهی رینولدز در سیستم پلیس شهر ونکوور فعالیت میکردند. این در حالیست که پدر او، جیمز چستر رینولدز، نیز پیش از بازنشسته شدن عضوی از انجمن پلیسهای سلطنتی سوارهی کانادا بود. رایان در سال ۱۹۹۴ همراه با جاشوآ جکسون از مدرسهی کریستیلانو فارقالتحصیل شدند. در این دوران، قهرمان داستان ما به ایفای نقش در سریالهای کوچک مشغول شده بود.
سالهای آغازین در سریالهای کودکان
متاسفانه فعالیتها و برخورد نزدیکان او باعث شدند تا رینولدز از جهان بازیگری در ۱۹ سالگی کنارهگیری کند. این کریس ویلیام مارتین بود که مسئولیت تشویق و بازگرداندن رایان به دنیای سینما را به عهده گرفت. در همین دوران بود که رینولدز همراه با مارتین به لوس آنجلس نقل مکان کردند. همانطور که اشاره کرده بودم، کارنامهی کاری رایان جوان در سال ۱۹۹۱ و با ایفای نقش در قامت بیلی سیمپسون در سریال Fifteen (که در کانادا با نام Hillside شناخته میشد) شروع شد. شبکهی محبوب کودکان نیکلودیون/Nickelodeon مسئولیت توسعهی این مجموعه را به عهده داشت. عنوان Ordinary Magic اثر بعدی بود که نام رینولدز را در لیست بازیگران خود قرار داد. ایفای نقش در سریال The Odyssey میان سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ اولین نقش طولانی و ماندگار رایان بود. همین بازی باعث شد تا سازندههای The X-Files نقشی در اپیزود پانزدهم فصل سوم این سریال به او دهند.
همبازی شدن با ملیسا جون هارت در فیلم Sabrina the Teenage Witch قدم بعدی کارنامهی کاری رینولدز بود. رایان جوان در سالهای اول فعالیت خود توانسته بود به یکی از اسامی جوان و شناخته شده در جهان سریالهای کانادایی تبدیل شود. سریال In Cold Blood اقتباسی از رمانی غیرتخیلی با همین نام بود. رینولدز در این مینیسری دو قسمتی ایفای نقش کرد. طولانیترین حضور رایان در یک سریال متعلق به سال ۱۹۹۸ و سری Two Guys, A Girl and a Pizza Place است. با گذر زمان، نام این مجموعه به عنوان افتضاح Two Guys and a Girl تغییر کرد. رایان توانست در ۴ فصل سریال مذکور نقش کاراکتر مایکل برگن معروف به برگ را ایفا کند. ۴ سال بعد از سریال Two Guys and a Girl، رینولدز در فیلم Van Wilder سال ۲۰۰۲ و در قامت شخصیت اصلی داستان حاضر شد. عنوان مذکور از نظر منتقدین یک شکست عظیم بود.
با این وجود فروش ۳۸ میلیون دلاری با بودجهی ۵ میلیون دلاری آن یک موفقیت باورنکردنی حساب میشود. با مشاهدهی امتیازات این اثر، تصور جایگاه کنونی رینولدز غیرممکن به نظر میرسد.
حضور اول در جهان فیلمهای کمیک بوکی
متاسفانه فعالیتهای سینمایی پس از سریال رایان زیاد موفق نبودند. یکی از اولین فیلمهای رینولدز فاجعهای به نام The In-Laws بود. عنوان مذکور هیچ جنبهی مثبتی نداشت. البته همین فاجعهی تکرارنشدنی بود که افتخار همبازی شدن با مایکل داگلاس را برای رایان به ارمغان آورد. اگرچه اکثر نقشهایی که رینولدز در این بازهی زمانی از کارنامهی کاری خود ایفا کرده بود روی آثار کمدی تمرکز داشت، در سال ۲۰۰۴ همه چیز عوض شد. این سال نقشی متفاوت را برای رایان به ارمغان آورد و به او اجازه داد تا جنبهای فیزیکیتر از خود را در نقش اکشن شخصیت هانیبال کینگ در فیلم Blade Trinity به نمایش بگذارد. عنوان مذکور اولین ایفای نقش رایان در یک فیلم اقتباسی از جهان کمیک بوکها بود.
متاسفانه این فیلم نتوانست به موفقیت دو قسمت اول سهگانهی Blade دست پیدا کند. منتقدین آن را ضعیفترین فیلم Blade خطاب کردند و فروش این اثر نیز نتوانست از عنوان Blade 2 پیشی بگیرد. کسانی که سری Harold and Kumar را میشناسند احتمالاً از حضور افتخاری رایان نیز مطلع هستند. اگر بخواهیم سالهای اول حضور رینولدز در جهان سینما را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم که اکثر آثاری که نام این بازیگر را در خود دارند به موفقیت تجاری دست پیدا کردند اما مورد نقد منفی منتقدین و سینماگران قرار گرفتند. یکی از این عناوین افتضاح که نام رایان رینولدز را در لیست بازیگران خود دارد، فیلم The Amityville Horror است. این اثر بازسازی فیلمی در سال ۱۹۷۹ با همین نام بود. عنوان مذکور نتوانست نظر مثبت منتقدین را جلب کند اما موفقیت تجاری دیگری را در کارنامهی کاری رایان رقم زد.
اگر بتوانیم آغاز هزارهی دوم را برای رینولدز و در یک کلمه توصیف کنیم، افتضاح آن کلمه میبود. فیلمهای Waiting… و Just Friends فجایع دیگری بودند که رایان در آنها ایفای نقش کرد. در نهایت، سال ۲۰۰۵ هیچ موفقیتی برای رینولدز به همراه نداشت. در کل از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵، عناوین افتضاحی نام این بازیگر را در خود داشتند. این شکستها شاید نتوانستند نظر مثبت منتقدین را به همراه داشته باشند ولی توانستند نام رایان را بر سر زبانها بیاندازند. البته این شهرت چندان جنبهی مثبتی نداشت. فیلم Smokin’ Aces سال ۲۰۰۶ ایفای نقشی فراموششدنی از قهرمان داستان ما برای سینماگران به ارمغان آورد. در سال ۲۰۰۸ و در فیلم Definitely, Maybe بود که رینولدز باری دیگر در قامت پروتاگونیست داستان ظاهر شد. بسیاری از منتقدین این عنوان را اولین موفقیت بازیگری حقیقی و ایفای نقش قدرتمند رایان خطاب میکنند. ۲۰۰۹ سالی بود که نگاهی کوتاه از آیندهی این بازیگر را برای طرفداران او به ارمغان آورد.
ایفای نقش رایان رینولدز در بدترینهای جهان مارول و دیسی
فیلم X-Men Origins Wolverine را از هر جنبهای مورد بررسی قرار دهیم، افتضاحی بیش نیست. شخصیتهای دو بعدی و کسلکننده، داستانی که هیچ جذابیتی ندارد و حفرههای داستانی که از این فیلم یک پنیر سوئیسی میسازند. با این وجود دو جنبهی مثبت در عنوان مذکور وجود دارند که هیچگونه نمیتوان نادیده گرفت؛ ایفای نقش هیو جکمن در قامت کاراکتر اصلی داستان و صحنههای آغازین رینولدز در نقش وید ویلسون. برای کسانی که با جهان کمیک بوکها آشنا هستند، بدون شک نام وید ویلسون آشنا خواهد بود. وید ویلسون اسم حقیقی کاراکتر Deadpool است. با وجود محبوبیت بالای شخصیت ددپول و ایفای نقش بینقص رایان، سازندههای عنوان X-Men Origins موجودی به نام Weapon XI خلق کردند که به هر چیزی شباهت داشت، به غیر از ددپول. بسیاری از طرفداران این فیلم را ایفای نقشی درست اما به شکلی نادرست و در زمانی نامناسب خطاب کردند.
خود رینولدز هم در مصاحبههای بیشمار و همچنین در آثار اخیر خود، این نسخه از کاراکتر ددپول را مورد تمسخر قرار داده است. علاقهی رایان به ایفای نقش شخصیت مورد نظر از سال ۲۰۰۵ شروع شده بود. ریشهی این علاقه از زمانی آغاز شد که رینولدز یک قسمت از کمیک بوکهای این کاراکتر را مطالعه کرد. در این کمیک ددپول ظاهر خود را به نسخهی بینهایت زشتتر رینولدز تشبیه میکند. پس از شکست X-Men Origins، فیلم The Proposal رایان را مقابل ساندرا بولاک قرار داد. متاسفانه این عنوان نیز به لیست آثاری پیوست که جز موفقیت تجاری نتوانستند جنبهی مثبتی از خود به نمایش بگذارند. نقش رینولدز در عنوان Adventureland بسیار جزئی بود. ظاهراً همین حضور کمرنگ بود که باعث شد فیلم مذکور به موفقیت در زمینهی انتقادی دست پیدا کند. البته Adventureland در زمینهی فروش نتوانست سودی به همراه داشته باشد. رایان با فیلم بعدی بالاخره طعم موفقیت حقیقی را تجربه کرد.
فیلم Buried با بودجهی ۲ میلیون دلاری خود توانست ۲۱.۳ میلیون دلار فروش داشته باشد. از طرف دیگر منتقدین سایت Rotten Tomatoes به آن نمرهی ۸۷ از ۱۰۰ را دادند. حتی راجر ایبرت بزرگ نیز به آن ۳.۵ از ۴ داد. متاسفانه هیچکدام از منتقدین ایفای نقش رینولدز را تحسین نکردند. در سال ۲۰۱۱ بدترین فیلم کارنامهی کاری رایان منتشر شد. آیا از داستانی افتضاح و حوصله سربر لذت میبرید؟ دوست دارید شخصیتهای جذاب دنیای کمیک بوکها به بدترین شکل ممکن به واقعیت تبدیل شوند؟ اگر از شکنجهی خود و نابود شدن بازیگران بااستعداد لذت میبرید، فیلم Green Lantern بهترین گزینهی ممکن برای تجربهی تمامی این فجایع افتضاح است. با وجود شکست انتقادی و تجاری عنوان مذکور، رینولدز توانست به یکی از اولین بازیگرانی تبدیل شود که هم در جهان مارول و هم دیسی ایفای نقش کردند. فاجعهی Green Lantern تاکنون مورد تمسخر تمامی منتقدین و مخاطبین جهان اقتباسهای کمیک بوکی قرار گرفته است.
شکستهای پی در پی و عناوین سرگرمکننده
متاسفانه فیلم The Change-Up اثر بعدی رینولدز بود… این فیلم تنها توانست لیست طولانی و باورنکردنی فجایع کارنامهی کاری او را توسعه دهد. در این نقطه بسیاری از منتقدین به یک حقیقت دردناک پی برده بودند؛ رایان استعداد کافی برای ایفای نقش در یک اثر قدرتمند و ارائه دادن کاراکتری به یادماندنی را دارد. فیلم Safe House در سال عرضهی خود نتوانست نظر مثبت منتقدین را جلب کند. با گذر زمان، عنوان مذکور به یکی از فیلمهای پرطرفدار مردمی و نقطهای درخشان در کارنامهی رینولدز تبدیل شد. همین اثر بود که افتخار ایفای نقش با دنزل واشینگتن افسانهای را برای رایان به ارمغان آورد. رایان رادنی رینولدز در انیمیشن The Croods جنبهی تازهای از استعداد خود را برای همه به نمایش گذاشت. فیلم مذکور توانست با بودجهی ۱۷۵ میلیون دلاری خود، ۵۸۷ میلیون دلار فروش داشته باشد.
البته اگر نگاهی نزدیکتر به تمامی آثاری که رایان در آنها ایفای نقش کرده بیاندازیم، نکتهای جالب را مشاهده میکنیم. رینولدز درست همانند دواین جانسون کاریزما و جذابیت ذاتی بالایی دارد. اکثر کارگردانها و سازندههای هالیوودی موفق نشده بودند از این جنبهی رایان حداکثر بهره را ببرند. البته انتخابهای عجیب این بازیگر نیز در شکستهای پی در پی وی بیتاثیر نبودهاند. برای مثال؛ در سال ۲۰۱۳ رینولدز تصمیم به ایفای نقش در R.I.P.D. گرفت. تنها با نگاه کردن به جمع نمرات این اثر، به افتضاح بودن آن پی میبریم. مشاهدهی امتیاز ۱۲ از ۱۰۰ در Rotten Tomatoes و نمرهی ۲۵ از ۱۰۰ این فیلم در سایت Metacritic حقیقتاً باورنکردنی است. پس از شکست در جهان فیلمهای هالیوودی با بودجههای بالا، رایان به دنیای عناوین مستقل بازگشت. پس از موفقیت نسبی فیلم The Voices، رایان با عنوان The Captive سال ۲۰۱۴ باری دیگر حس آشنای شکست را تجربه کرد.
سال ۲۰۱۵ زندگی حرفهای رینولدز را تا ابد تغییر داد. این بازیگر تنها در یک سال به یکی از بزرگترین و شناختهشدهترین اسامی هالیوود تبدیل شد. فیلم Mississippi Grind رایان را در جایگاه بازیگر نقش مکمل خود قرار داد. اگر بخواهیم نظر منتقدین را معیار قرار دهیم، اثر مذکور یک موفقیت غیرمنتظره بود. اما اگر بخواهیم فروش را مورد بررسی قرار دهیم، برای فیلمی که بودجهای برابر با ۷.۱ میلیون دلار داشت، ۴۲۲ هزار دلار یک شکست وحشتناک است. ظاهراً یکی از سخنان ددپول کارنامهی کاری وحشتناک رینولدز را به بهترین شکل ممکن توصیف میکند: “زندگی مجموعهای از وقایع وحشتناک است که تنها با تبلیغات شاد کوتاه از هم جدا میشوند.” عنوان Woman in Gold همان واقعهی وحشتناک همیشگی بود که پس از تبلیغ شادی به نام Mississippi Grind رخ داد. فیلم Self/less نیز باری دیگر اثبات کرد که رایان هیچوقت در انتخاب بدترین عناوین ممکن شکست نمیخورد. خوشبختانه این فیلم آخرین لحظات طوفانی کارنامهی کاری رینولدز را رقم زد.
تولد مجدد رایان رینولدز با فیلم Deadpool
اکثر منتقدین و مخاطبین سال ۲۰۱۶ را تولدی مجدد برای کارنامهی کاری این بازیگر میدانند. در همین سال بود که فیلم Deadpool منتشر شد. رایان در این اثر بالاخره اثبات کرد، درست همانند رابرت داونی جونیور در نقش Iron Man، او نیز برای ایفای نقش ددپول بینقص است. به گفتهی خود رینولدز، اثر مذکور از اوایل سال ۲۰۰۰ در دست ساخت قرار داشت. بسیاری از طرفداران و تماشاگران نمیدانند چه فداکاریهایی برای ساخته شدن و انتشار Deadpool رخ دادند. رایان برای ایفای نقش در این فیلم یک دلار هم دریافت نکرد. مبلغ ظاهراً ناچیزی هم که برای فعالیتهای دیگر دریافت کرده بود به نویسندگان اثر داده شد تا سر صحنه حاضر شوند. خوشبختانه نتیجهی تمامی این فداکاریها و دشواریها، یک اثر خارقالعاده و موفق در جهان اقتباسهای کمیک بوکی و هالیوود بود. Deadpool رکوردهای بیشماری را شکست و توانست به رکوردهای بسیار دیگری نیز نزدیک شود. همین عنوان بود که پس از انتشار به پرفروشترین فیلم Rated-R تاریخ تبدیل شد.
نام این اثر در تاریخ فروشهای تحسینبرانگیز استودیوی Fox نیز خوش میدرخشد. فیلم Star Wars Episode III Revenge of the Sith تنها اثریست که توانست فروش آغازین قدرتمندتری نسبت به Deadpool داشته باشد. فیلم مذکور حتی توانست در زمینهی فروش سینماهای IMAX نیز رکوردی جدید به ثبت برساند. تا قبل از انتشار این عنوان، The Dark Knight کریستوفر نولان بود که رکورد فروش سینماهای IMAX را داشت. ددپول پیش از فیلم رایان هم شخصیتی پرطرفدار و محبوب بود. اما این رینولدز بود که کاراکتر مزدور پرحرف ما را به اوج جدیدی از محبوبیت و شهرت رساند. متاسفانه پس از ددپول، رایان باری دیگر به همان روتین همیشگی خود بازگشت. فیلم Criminal افتضاحی دیگر در سال ۲۰۱۶ بود که نام قهرمان قرمز ما را در جایگاه نقش مکمل داستان قرار داد. در همان سال، رینولدز بالاخره ستارهی هالیوود خود را به دست آورد.
رایان در سال ۲۰۱۷، پس از موفقیت انتقادی نسبی Life، باری دیگر در فیلم Deadpool 2 به نقشی بازگشت که بزرگترین موفقیت را برای او به همراه داشت. البته عنوان مذکور در سال ۲۰۱۸ اکران شد. این اثر توانست به موفقیتی تقریباً برابر با قسمت اول دست پیدا کند. تنها یک سال پس از انتشار Deadpool 2، عنوان Detective Pikachu توانست به یکی از تنها آثار اقتباسی بازی تبدیل شود که نظر مثبت منتقدین و مخاطبین را به خود جلب کرد. در همین سال بود که رایان تصمیم گرفت همکاری با مایکل بی ایدهی خوبی است. متاسفانه کسانی که کارنامهی کاری این کارگردان را میشناسند، از شکست ۶ Underground تعجب نکردند. بازگشت به جهان The Croods در دنبالهی این اثر، به نام The Croods A New Age، ایدهی خوبی بود. رایان باری دیگر در اثری نسبتاً موفق حضور پیدا کرد و توانست طعم موفقیت تجاری را باری دیگر تجربه کند.
پستی و بلندیهای رایان رینولدز در دههی ۲۰۲۰
بدون شک، در دههی ۲۰۲۰، نام رایان رینولدز در عناوین بسیار بیشتری حاضر شد. متاسفانه موفقیت آثار موردنظر بحث دیگری است. در سال ۲۰۲۱، رینولدز در ۳ فیلم بزرگ ایفای نقش کرد. اولین عنوان Hitman’s Wife’s Bodyguard بود که نتوانست در هیچ زمینهای طعم موفقیت را بچشد. فیلم بزرگ بعدی Free Guy نام داشت. این اثر توانست نظر همه را به خود جلب کند. از حضورهای افتخاری بیشمار گرفته تا ادای احترام به آیپیها و فرنچایزهای عظیم، Free Guy همه چیز داشت. بسیاری از صحنههای عنوان مذکور در فضاهای اجتماعی به Meme تبدیل شدند. همین موضوع نقش به سزایی در موفقیت آن ایفا کرد. اکشن باکیفیت، داستانی جالب و استفادهی حداکثری از جذابیت طبیعی رایان، Free Guy را به یکی از محبوبترین عناوین سال ۲۰۲۱ بدل کرد. متاسفانه فیلم Red Notice از راه رسید تا رینولدز را باری دیگر به دنیای عناوین کلیشهای، افتضاح و خالی از خلاقیت بازگرداند.
فیلم Spirited عنوان متفاوتی بود که نام رایان را در لیست بازیگران خود قرار داد. این اثر حس شیرین کریسمس را، با استفاده از انرژی مثبت ظاهراً بینهایت رینولدز و ویل فرل، به بهترین شکل برای مخاطبین خود به ارمغان آورد. عنوان The Adam Project اثر نسبتاً موفق دیگری بود که رینولدز در آن مسئولیت تهیهکنندگی و ایفای نقش شخصیت اصلی را به عهده داشت. با مطالعهی کارنامهی کاری این بازیگر، دو نکته را نمیتوان نادیده گرفت. نکتهی اول این است که اکثر آثاری که این مرد در آنها ایفای نقش کرده افتضاح هستند. نکتهی دوم نیز این است که هیچ یک از این فیلمها حوصله سربر یا خستهکننده نیستند. در سال ۲۰۲۴ هم نام ددپول باری دیگر رایان را در قامت شخصیت محبوب خود قرار داد. مطمئن هستم که تمامی طرفداران رینولدز، مارول، فیلمهای ابرقهرمانی و اکثر سینماگران نام Deadpool and Wolverine را شنیدهاند.
بزرگترین موفقیت کارنامهی کاری و جوانب تجاری رینولدز
فیلم Deadpool and Wolverine ماجراجویی بزرگ و باورنکردنی را پیش از انتشار طی کرد. به گفتهی شخص رینولدز نسخههای بیشماری از فیلمنامه برای این اثر نوشته شدند اما هیچ یک از آنها درست به نظر نمیرسیدند. همه چیز زمانی عوض شد که هیو جکمن تصمیم به حضور در این پروژه گرفت. از آن لحظه به بعد همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش رفت. این عنوان توانست نمرهی ۹۴ از ۱۰۰ را از طرفداران و بینندگان دریافت کند. Deadpool and Wolverine بود که توانست با شکست دادن عنوان Joker به پرفروشترین فیلم Rated-R تاریخ تبدیل شود. نکتهی جالب اینجاست که بخش بزرگی از موفقیت فرنچایز Deadpool به رینولدز تعلق دارد. نام رایان در لیست نویسندگان تمامی آثار این مجموعه قرار گرفته است. در سال ۲۰۲۴ بود که رایان و همسر او (بلیک لایولی) توانستند به جایگاه بسیار خاصی دست پیدا کنند. این بازیگران دوستداشتنی توانستند به اولین زوجی تبدیل شوند که از سال ۱۹۹۰ تاکنون به صورت همزمان دو فیلم متفاوت در لیست پرفروشهای آخر هفته دارند. بروس ویلیس و همسرش پیشتر این افتخار را از آن خود کرده بودند.
بزرگترین جنبهی جالب سری Deadpool برای رینولدز، غلبه به مشکل استرس خود بوده است. پس از انتشار Deadpool and Wolverine، بسیاری از سایتها در مورد پروسهی ساخت دنبالهای دیگر برای این فرنچایز و علاقهی رایان به ادامه دادن آن گزارش تهیه کردند. البته برخی از آنها هم شایعاتی مبنی بر کنارهگیری رینولدز از این مجموعه منتشر کردند. عنوان مذکور تا حدی موفق عمل کرد که بسیاری آن را پایان دوران سوپرهیرو فتیگ میدانند. البته افراد دیگری نیز هستند که باور دارند این اثر هیچ تفاوتی با سایر آثار اخیر مارول ندارد و شکست دیگری برای خلاقیت MCU محسوب میشود. تنها باید منتظر بمانیم تا ببینیم آیا رینولدز میتواند طرفداران را راضی و نظر منتقدین خود را عوض کند. البته این موضوع را نیز باید در نظر داشته باشید که رایان برای ایجاد تغییرات، ویرایش و انتشار نسخهی نهایی Deadpool and Wolverine با بازیگر نقش اصلی سریال She-Hulk درگیریهای پشت پردهی زیادی داشته است.
شوخطبعی رایان، ایفای نقش ساده و طبیعی او، رفتار سرگرمکننده و شخصیت دوستداشتنی وی باعث شده تا نام و چهرهی این بازیگر در ذهن مردم قرار بگیرد. فعالیتهای سینمایی موفق رینولدز باعث شده تا او در جهان تجارت نیز به موفقیت دست پیدا کند. این مرد از سال ۲۰۲۰ تیم فوتبال Wrexham را خریداری کرد. شرکت Match Group نیز یک کمپانی ارائهی سرویسهای اینترنتی است که رایان در میان هیئت مدیرهی آن قرار گرفته است. رینولدز به سرمایهگذاری در کشور خود و تقویت اقتصاد آن علاقهی بسیار زیادی دارد. برای مثال: از سال ۲۰۲۳، رایان و راب مکالهنی با کمک یکدیگر ۲۴ درصد از سهام تیم رانندگی Alpine F1 را خریداری کردهاند. رینولدز در زمینهی فعالیتهای بشردوستانه نیز خوش درخشیده است. او در سال ۲۰۲۳، جایزهی Robin Williams Legends’ Legacy of Laughter را دریافت کرد. این جایزه به اشخاصی داده میشود که بیشترین لبخند را روی لبهای مخاطبین خود آوردهاند.
منبع: گیمفا