نقد انیمیشن «من نفرت‌انگیز ۴»: از یک آغاز ساده تا تصاحب گیشه‌های جهانی!

در سال ۲۰۱۰ پی‌یر کافین و کریس رناد توسط کمپانی یونیورسال و ایلومینیشن با بودجه کمتر از ۷۰ میلیون دلاری فرنچایزی را آغاز کردند که پس از گذشت ۱۴ سال، روز به روز طرفداران بیشتری کسب کرده و اکنون به یک برند مهم در دنیای انیمیشن تبدیل شده است.

این فرنچایز تاکنون حدود ۵.۵ میلیارد دلار در گیشه سینما بدست آورده! الان از هر کسی که حتی علاقه چندانی به دنیای انیمیشن ندارد هم که بپرسید؛ احتمالا گرو و دستیاران زرد کوچکش (مینیون‌ها) را می‌شناسد!

شاید خود پی‌یر کافین هم وقتی مینیون‌ها را خلق کرد فکر نمی‌کرد که فرنچایز او برای ۶امین انیمیشنش به قدری محبوبیت داشته باشد که در زمان رقابت با غول‌هایی مثل Inside Out 2 و Deadpool & Wolverine کماکان یکی از جاذبه‌های مهم گیشه‌های سراسر جهان باشد. انیمیشن Despicable Me 4 تا به امروز بالای ۸۰۰ میلیون دلار فروخته است و به سومین فیلم پرفروش سال در باکس آفیس جهانی تبدیل شده است. این مهم در حالی است که در سال ۲۰۲۴ فیلم‌هایی مثل Dune 2، Mad Max: Furiosa، Kung Fu Panda 4، Kingdom of the Planet of the Apes، A Quiet Place: Day One، Godzilla X Kong: The New Empire، The Garfield Movie، Ghostbusters: Frozen Empire اکران شده‌اند اما در گیشه عملکرد به مراتب ضعیفتری از آن داشته‌اند! شایان توجه است که تمامی فیلم‌های نام برده شده برخاسته از فرنچایزی مهم در هالیوود هستند و اینکه «من نفرت انگیز ۴» توانسته چنین رقیبانی را کنار بزند؛ بی هیچ حرف بیش‌وکمی نشان از محبوبیت بسیار بالای این فرنچایز دارد.

انیمیشن «من نفرت‌انگیز ۴» ششمین انیمیشن سینمایی این فرنچایز محسوب می‌شود. لازم به ذکر است ۵ انیمیشن سینمایی این فرنچایز عبارتند از:
«من نفرت‌انگیز» در سال ۲۰۱۰ – «من نفرت‌انگیز ۲» در سال ۲۰۱۳ – «مینیون‌ها» در سال ۲۰۱۵ – «من نفرت‌انگیز ۳» در سال ۲۰۱۷ – «مینیون‌ها: ظهور گرو» در سال ۲۰۲۲

از صحبت اضافه درباره تاریخچه این فرنچایز و انیمیشن‌های قبلی خودداری می‌کنم و در صورت امکان در آینده در مقاله‌ای جداگانه به کلیّت این فرنچایز خواهم پرداخت.

سه‌خطی: ماکسیم لو مال، مغز متفکر جدید جنایتکار، پس از فرار از زندان به همراه همسرش والنتینا به دنبال انتقام از گرو و خانواده‌اش از جمله پسر نوزادش، گرو جونیور، می‌روند. گرو برای محافظت از خود و خانواده‌اش به محله Mayflower نقل مکان می‌کنند، جایی که با همسایه‌های جدیدشان آشنا می‌شوند.

شخصیت پردازی کاراکتر‌ها در قسمت‌های قبلی به قدری عالی و قوی اتفاق افتاده که همه ما شخصیت‌های اصلی این قسمت را همه‌جوره می‌شناسیم و همراهشان هستیم. شیمی بین گرو و لوسی که از قسمت دوم شکل گرفت؛ یکی از جنبه‌های مثبت ۳ انیمیشن متاخر بوده و در این انیمیشن هم کماکان جذاب است. شیمی بین ۳ دختر بچه (اگنس، ادیث و مارگو) و ارتباط آنها با لوسی و گرو هم یکی از دیگر بخش‌های جذاب انیمیشن محسوب می‌شود. شخصیت‌پردازی‌ها از قبل به قدری خوب بوده که اگر اسپین‌آفی از روی هر یک از این کاراکتر‌ها ساخته شود؛ شاید همه ما با شوق به تماشای آن بنشینیم. مینیون‌ها هم کماکان در این انیمیشن حضور دارند و صحنه‌های بامزه و خاص متعددی را خلق می‌کنند. بنابراین «من نفرت‌انگیز ۴» به خوبی از کاراکتر‌های نسخه‌های قبلی برای پیشبرد درست داستانش بهره می‌برد و همه آنها جایی در فیلمنامه دارند.

یکی از نکات برجسته و امضای ثابت فرنچایز «من نفرت‌انگیز» کمدی آن بوده است. فیلمنامه‌نویسان همواره با هوش و ذکاوت خود، موقعیت‌های جذابی می‌ساختند که به سادگی مخاطب را می‌خنداندند. در این انیمیشن هم خوشبختانه کمدی در بالاترین سطح قرار دارد. حتی شاید بتوان گفت کمدی این انیمیشن یکی از بهترین‌ها در کل سری محسوب می‌شود! به واسطه نقل مکان گرو و خانواده‌اش به Mayflower با همسایه‌ها و کاراکتر‌های متعدد نوظهوری مواجه می‌شویم که به تازگی هر چه بیشتر این اثر کمک می‌کند. سازندگان به خوبی برای هر یک از این کاراکتر‌ها (زن آرایشگاه، دختر بچه شیطون همسایه، مرد و زن همسایه و …) تیپ شخصیتی معین می‌کنند و این ارتباط میان این کاراکتر‌های جدید با کاراکتر‌های اصلی جذابیت‌های جدیدی خلق می‌کند.

همواره ویلنِ فیلم‌های «من نفرت‌انگیز» ویلن‌های ساده و تا حدی کاریکاتوریزه‌ای بوده‌اند که فیلمنامه‌نویسان وقت چندانی برای ساخت و پیچیدگی کاراکتر آنها نمی‌گذاشتند. مخاطبان هم به چنین موضوعی عادت دارند و کماکان در این قسمت هم خبری از یک ویلن درست و حسابی نیست! شاید دقت نکرده باشید اما به طرز عجیب و ساده‌انگارانه‌ای در هر ۴ قسمت «من نفرت‌انگیز» ویلن با دزدیدن بچه(ها)ی گرو او را به مبارزه می‌طلبد! در این قسمت هم صرفا یک بهانه و انگیزه ساده به ماکسیم لومال داده شده است تا داستان این قسمت پیش برود! اما یکی از ضعف‌هایی که در این قسمت دیده می‌شود؛ نبود پیچش داستانی است. مثلا در قسمت دوم، ما شاهد چندین پیچش داستانی و شوک در فیلمنامه بودیم که بیننده را غافلگیر می‌کرد. (ال ماچو) یا در قسمت اول این مجموعه هم شوک‌هایی وجود داشت که بیننده را از یکنواختی داستانِ قابل پیش بینی و ساده بیرون می‌کشید و نمی‌گذاشت که او با یک داستان خطی ساده طرف باشد. چنین نکته‌ای در قسمت‌های دیگر مجموعه هم کم‌و‌بیش وجود داشت و عنصر «غافلگیری» یکی از امضا‌های این مجموعه محسوب می‌شود. اما متاسافانه در این قسمت خبری از غافلگیری نیست و با داستانی ساده و قابل پیش بینی طرف هستیم که مطابق انتظار پیش می‌رود.

انیمیشن‌های فرنچایز «من نفرت‌انگیز» همواره بر مفاهیم خانوادگی و خانواده‌دوستی تاکید داشته و همین کلیدواژه روح و مضمون همه قسمت‌های این فرنچایز تا به امروز بوده است. در همان قسمت ابتدایی گرو ساخت خانواده و بزرگ کردن آن ۳ دختر یتیم را به رویای شخصی خودش ترجیح می‌دهد؛ در قسمت دوم با لوسی آشنا می‌شود و از کار‌های شرورانه دست می‌کشد و یک خانواده کامل را تشکیل می‌دهد؛ در قسمت سوم با برادر دوقلویش آشنا می‌شود و رابطه این ۲ برادر محوریت اصلی داستان است و در این قسمت هم علاوه بر لوسی و ۳ دخترش، نوزاد جدیدی (گرو کوچک) متولد شده است و گرو در تلاش است تا با این تجربه جدید به خوبی مواجه شود. این خط داستانی هم با شکلی کمدی و بامزه در طول ۹۰ دقیقه پیش می‌رود و در نقطه درستی به پایان می‌رسد. گرو آرزوی شنیدن کلمه «بابا» از نوزاد را دارد و انتظار دارد تا نوزادش با او صمیمی شود اما نوزاد با شیطنت‌های خودش از گفتن این کلمه پا پس می‌کشد و حس رضایت چندانی به او نشان نمی‌دهد چرا که هنوز پدرش جای دقیقی در قلبش پیدا نکرده است. با گذراندن ماجرا‌های مختلف؛ بالاخره این اتفاق هم می‌افتد و گرو هم در طول این داستان صبر و تحمل دربرابر نوزاد را یاد می‌گیرد.

همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره کردم فیلمنامه این قسمت در زمینه کمدی عالی عمل کرده است و نویسندگان (مایک وایت و کن داریو) با هشیاری و به زیبایی موقعیت‌های جذابی برای کاراکتر‌ها خلق کرده‌اند و ممکن است بیننده در طول فیلم بار‌ها قهقهه بزند! اما یکی از مشکلات فیلمنامه این قسمت این است که خرده پیرنگ‌ها و داستانک‌های متعددی وجود دارد که در نهایت با یکدیگر تجمیع نمی‌شوند و یک کُل را نمی‌سازند! الان توضیح می‌دهم تا کامل متوجه این موضوع بشوید. در این قسمت داستان جوری است که عمده مینیون‌ها از گرو و خانواده‌‎اش جدا می‌شوند و دیگر آنها را در کنار هم نمی‌بینیم. در پی این ماجرا نویسندگان که از محبوبیت بالای مینیون‌ها با خبر هستند نمی‌خواستند که عمده مینیون‌ها را از این قسمت کنار بگذارند و به همین دلیل خود مینیون‌ها خط داستانی جدایی در این فیلم دارند. داشتن ۲ خط داستانی مجزا ایراد نیست بلکه با رعایت شرایط و ضوابط می‌تواند یک نقطه مثبت تلقی شود؛ اما در این فیلم این ۲ خط داستانی نقطه تقاطع درستی با یکدیگر ندارند. به طوری که می‌توان خط داستانی مینیون‌ها را در فیلمی دیگر نمایش داد و لطمه خاصی هم به این فیلم نمی‌خورد! این یک ضعف برای فیلمنامه است. شاید هر مخاطبی انتظار داشت که مینیون‌ها در شکست ویلن نقش بسزایی داشته باشند اما این اتفاق نمی‌افتد. دلیلش هم مشخص است. چون سازندگان می‌خواستند این اتفاق توسط دخترک همسایه و نوزاد (گرو کوچک) بیفتد تا آرک داستانی آنها کامل شود. اینکه آرک داستانی این ۲ کاراکتر به خوبی بسته شد اتفاق بسیار خوبی در فیلمنامه است اما از طرفی هم مینیون‌ها و مگامینیون‌ها تقریبا در داستان رها شدند!

حالا که صحبت از مگامینیون‌ها کردیم جا دارد که به چند نکته جالب این قسمت توجه کنیم. احتمالا بسیاری از شما متوجه وجود اشاراتی از «مارول» در این انیمیشن شده باشید! برای مثال ۵ مگامینیون در این فیلم شاهد هستیم که به شدت قابلیت‌هایی مشابه با گروه ۴ شگفت‌انگیز (Fantastic 4) مارول دارند! حتی اگر کمی بیشتر دقت کنید در حدود دقیقه ۵۳ انیمیشن متوجه وجود ایستراگی از فیلم Spider-Man 2 شاهکار سال ۲۰۰۴ می‌شوید! همان جایی که یکی از مگامینیون‌ها با دستان کشیده خود سعی دارد قطاری را متوقف کند. اگر به ۲ پلانی که نمایش داده می‌شود نگاه کنید کاملا متوجه می‌شوید که دقیقا بازسازی آن سکانس ماندگار است!

احتمالا یکی از بهترین بخش‌های «من نفرت‌انگیز ۴» پایان بندی آن است. هشدار اسپویل چه اتفاقی بهتر از اینکه تماشاگران و عاشقان این فرنچایز بتوانند تمام کاراکتر‌های این ۱۴ سال را در پایان بندی این اثر یکجا ببینند! با پخش ترانه پایانی در زندان شاهد تمام ویلن‌های این فرنچایز (از جمله الیزابت در انیمیشن «مینیون‌ها») هستیم! همچنین کاراکتر درو (برادر دوقلوی گرو) و مادر گرو و حتی دکتر نفاریو هم در این پایان بندی حاضر هستند تا یک پایان فوق‌العاده را برای این دنباله قابل احترام رقم بزنند! پایان اسپویل

در این قسمت هم به مانند تمامی قسمت‌های قبل صداپیشگان حفظ شده‌اند و در نقش خود صداپیشگی می‌کنند. کماکان استیو کرل به جای گرو و کریستن ویگ به جای لوسی صداپیشگی می‌کنند. همچنین ویل فارل در نقش ماکسیم لومال و سوفیا ورگارا در نقش همسرش (ولنتینا) صداپیشگی می‌کنند. اما شاید مهم‌تر از صداپیشگان اصلی «من نفرت‌انگیز» دوبلور‌های آن باشند! بنده خودم به شخصه تماشای این فرنچایز با دوبله را توصیه می‌کنم چرا که فرنچایزی سرگرم‌کننده و بامزه است که دوبله‌های خوبی هم در ایران برایش موجود است. در حال حاضر هم برای «من نفرت‌انگیز ۴» دوبله سورن علیرغم ضعف‌هایش دوبله بسیار بامزه و خنده‌داری است و به حفظ کمدی فیلم کمک شایانی کرده است. گل سرسبد این دوبله ترانه پایانی آن است که باعث می‌شود پایان‌بندی دلنشین و نوستالژیک اثر بیش از پیش در دل شما جا پیدا کند.

در پایان باید گفت انیمیشن «من نفرت‌انگیز ۴» دنباله‌ای ساده، بامزه و دوست‌داشتنی در این فرنچایز محبوب محسوب می‌شود. کاراکتر‌های اصلی در داستان جای مشخصی دارند و فاکتور‌های ماجراجویی، خانواده‌دوستی و کمدی به مانند نسخه‌های قبلی در بهترین فرم خود قرار دارد و شما را سرگرم خواهد کرد. ضعف‌هایی در فیلمنامه وجود دارد که در متن به آنها اشاره کردم. اما از کوچک تا بزرگ! از خردسال تا کهنسال! «من نفرت‌انگیز ۴» را بدون سخت‌گیری به عنوان یک انیمیشن ساده، سرگرم کننده و بامزه ببینید و از آن لذت ببرید.

منبع: گیمفا