مصر و اهرام ثلاثهاش برای کمتر کسی در دنیا ناشناخته است. مصر باستان، تمدنی در دره رود نیل در شمال شرقی آفریقاست که در آن دوره تاریخی برای زنان از حقوقی برابر با مردان برخوردار بوده است. یعنی زنان در این تمدن اجازه داشتند در داراییهای مشترک با همسرشان دخل و تصرف کنند، نقش اجتماعی آشکاری در زندگی داشته باشند و دیگران نیز نسبت به آنها با احترام رفتار میکردند.
با اینکه در مدرسه و کتابهای درسی زیاد در مورد هرمها و مومیاییهای این تمدن خواندهایم اما باید بدانید برخی حقایق جالب در مورد مصر باستان وجود دارد که ممکن است هرگز به گوشتان هم نخورده باشند. به طور مثال، فرعونها به هیچ عنوان شبیه عکسها و تصاویری نبودهاند که همیشه از آنها دیدهایم و برخلاف تصور، مردانی بسیار چاق و بداندام بودهاند.
برای آشنایی با ۱۵ حقیقت عجیب در مورد مصر باستان که نظرتان را در مورد آن دوره تاریخی تغییر خواهد داد تا انتهای مطلب با روزیاتو همراه باشید.
رژلبهای آن زمان از حشرات له شده تهیه میشد
اسید کربنیک قرمز رنگ که از حشراتی همانند قرمزدانه مکزیکی و شپشک بدست میآمد برای ساخت وسایل آرایشی در مصر باستان کاربرد داشت. به این صورت که حشرات را جوشانده و له میکردند تا از رنگ قرمزشان برای ساخت وسایل آرایشی همچون ماتیک استفاده کنند.
فرعونها از بردههای خود به عنوان مگسکُش استفاده میکردند
ما امروزه با استفاده از قرص ضد پشه یا اسپری مگسکش از شر این حشرات مزاحم و آزاردهنده خلاص میشویم. اما بد نیست بدانید که در مصر باستان، فرعونی موسوم به پپی دوم به بردههای خود دستور میداده بدنشان را عسلاندود کنند تا مگسها و پشهها به او جذب شده و این حشرات را از پادشاه دور نگه دارند.
مردم مصر، آرامگاههای خود را همچون خانه دکور میکردند و حتی غذا هم در آنجا میگذاشتند
مصریان باستان به شدت به زندگی پس از مرگ معتقد بودند. تصورشان این بود که انسان پس از مردن به تمامی وسایل و تجهیزات قبل از مومیایی شدنش نیاز دارد. به همین خاطر، قبرهای بزرگی با همه وسایل و تجیهزات میساختند و انواع وسایل آرایشی، بهداشتی و غذا در آنجا میگذاشتند و حتی بردههای متوفی را نیز با جسد در قبر میگذاشتند تا در زندگی پس از مرگ همچنان به اربابش خدمت کند.
فرعونهای مصر اغلب به چاقی مفرط مبتلا بودند
در همه عکسها و تصاویری که از مصر باستان موجود است، فرعونها مردانی فیت و خوش اندام تصویر شدهاند. اما دانشمندان با تحلیل تصاویر اشعه اکس از مومیاییها، اعلام کردهاند که این عکسها صحت ندارند و در واقعیت، اشرافزادگان مصری و بهخصوص فرعونیان بسیار چاق بودند و از سلامت جسمانی برخوردار نبودند. دلیل اصلی چاقی مفرط این افراد نیز رژیم غذایی سرشار از چربیهای مضر، کربوهیدرات و الکل بوده است.
مراجعه به متخصص پروکتولوژی (متخصص رکتوم، روده و مقعد) در آن زمان زیاد بوده است
تقریبا همه میدانیم که مصریها در طب و پزشکی بسیار توانا بودند و متخصصان زیادی در حوزههای مختلف پزشکی همچون دندانپزشکی، چشمپزشکی و جراحی داشتند. اما پروکتولوژیستها بیشترین مراجعان را در زمان باستان داشتند. دلیلش هم این است که در آن زمان بیشتر وقت مردم به خوردن و آشامیدن صرف میشده است. به هیمن خاطر اغلب آنها به تنقیه برای تخلیه روده نیاز داشتند. جالب است بدانید که پروکتولوژیستها بعضا کار دندانپزشکی هم میکردند و وضعیت سیستم گوارش فرعونها را تحت نظر داشتند تا توصیههای پزشکی لازم را به آنها ارائه دهند.
در مصر باستان مردها هم آرایش میکردند
در آن دوره تاریخی علاوه بر زنها، مردها هم آرایش میکردند. این کار سه دلیل داشت: ۱- آرایش از پوست آنها در برابر تابش مضر خورشید محافظت میکرد. ۲- آنها معتقد بودند که خدایانی به نام Ra و Horus با مردانی که آرایش میکردند مهربانتر رفتار میکنند. ۳- آرایش جنبه درمانی داشت.
کودکان تا قبل از دوران نوجوانی لباس نمیپوشیدند
در مصر باستان کودکان نه کفش میپوشیدند نه لباس. بعلاوه، والدین سر فرزندان خود را با تیغ میتراشیدند و فقط یک بافت باریک و بلند در پشت سر باقی میگذاشتند تا سر کودک شپش نگیرد. دختران و پسرانِ برهنه فقط دستبند، پابند و گردنبند میپوشیدند.
مصریها ازدواج آزمایشی داشتند
در مصر باستان ازدواج زوجین در هیچ دفتر یا سندی ثبت نمیشد و زن و شوهر کاملا ساده زندگی مشترک خود را آغاز میکردند. با این وجود آنها قراردادی مبنی بر توافقات مالی برای طلاق مینوشتند و امضا میکردند. برخی از این قراردادها با عنوان «اعتبارنامه ازدواج» شناخته میشدند. بنابراین، وقتی زوجین با هم کنار نمیآمدند یا یکی از آنها مشکل باروری داشت، آنها بدون هیچ مشکلی میتوانستند از هم جدا شوند.
مردها هم پریود میشدند
در مصر باستان مردها هم پریود میشدند. در آن دوران اگر مردی در ادرار خود خون نمیدید او را بیمار فرض میکردند. داستان این مساله عجیب این است که بیشتر مصریها از «تب حلزون» ( schistosomiasis) رنج میبرند که به واسطه آب آلوده ایجاد میشد. شیستوزمیازیس یک بیماری است که از نوعی کرم انگلی به نام کپلک خون (با نام علمی شیستوزوما) ایجاد میشود. این بیماری میتواند باعث عفونت دستگاه ادراری یا دستگاه گوارش شود. علایم بیماری شامل درد شکمی، اسهال، مدفوع خونی یا خون در ادرار است.
نوع مزمن این بیماری میتواند سبب کمخونی، ناباروری و حتی مرگ شود.
در دادگاهها همیشه فرض بر گناهکار بودن متهم بود مگر خلاف آن ثابت میشد
با اینکه میگویند که همه بیگناه هستند مگر خلافش ثابت شود، اما در مصر باستان سیستم قضایی این تمدن به این صورت بود که متهم را گناهکار میدانستند، مگر اینکه بتواند حقانیت خود را ثابت کند. اثبات راستی هم آسان نبود به این خاطر که متهم و شاهدین شکنجه میشدند تا صحت گفتههایشان ثابت شود.
مجسمهها حکم محکومین را مشخص میکردند
در خلال سالهای ۱۵۵۰−۱۰۶۹ پیش از میلاد مسیح، روحانیون مذهبی خود را در روند قضاوت دخالت میدادند و وقتی قاضی نمیدانست چه حکمی را باید برای متهم اعلام کند، روحانیون با استفاده از مجمسه مقدس به کمک او میرفتند. به این صورت که دو حکم روی پاپیروس نوشته میشد و مجمسه را بین این دو کاغذ میگذاشتند. مجسمه به طرف هر کدام از این کاغذها بر میگشت، حکم متهم همان میشد.
البته باید بدانید که برخی از روحانیون با رشوه گرفتن در چرخش سر مجسمه دستکاری میکردند تا حکم به نفع متهم صادر شود.
حشرات حکم فاجعه را داشتند
بیشتر از حیوانات وحشی و خطرناک، این حشرات بودند که زندگی را برای مصریهای باستان سخت کرده بودند. مردم از هر روشی برای دفع این حشرات استفاده میکردند از روغن و پودر گرفته تا گیاهان. مثلا برای در امان ماندن از شپش سر، موهایشان را از ته میتراشیدند. اما هیچ کدام از این روشها جوابگو نبود. به طوری که ممکن بود گروه بزرگی از زنبورها یا حشرات موذی کل یک مزرعه را نابود کنند و مردم را بی غذا بگذارند.
کوتوله بودن یک امتیاز بشمار میرفت
در مصر باستان، کوتولهها به عنوان هدیهای از طرف خداوند بشمار میرفتند و به همین خاطر این افراد از امتیازات زیادی برخوردار بودند. اکثر کوتولهها در پستهای مدیریتی مشغول فعالیت بودند. یا به عنوان دستیار شخصی، محافظ طلا و جواهر یا خادمان خانوادههای اشرافی کار میکردند.
مصریان باستان از دئودورانت برای خوشبو کردن بدنهای کثیف استفاده میکردند
هوای بسیار گرم و کار زیاد جسمانی باعث میشد مردم زیاد عرق کنند و در نتیجه بدنشان بو بگیرد. آنها برای مقابله با این مشکل از دو روش استفاده میکردند: ۱- به طور مرتب موهای سر خود را میتراشیدند زیرا اعتقاد داشتند که این موهاست که بوی بد میدهد. ۲- آنها از دئودورانتهایی که حاوی مواد مختلفی بود همچون برگهای سوزنی کاج، دارچین، مرکبات، گلها و حتی تخم شترمرغ استفاده میکردند. این دئودورانتها را به صورت توپیهای کوچکی در زیر بغل قرار میدادند تا بوی خوب مواد تشکیل دهنده آن، تا چند ساعت بوی عرقشان را بگیرد.
مردها در خیابان به زنان متلک میانداختند
در مصر باستان مردها برای جلب توجه زنان همین که خانمی را میدیدند برایش سوت میزدند. بر اساس نوشتههای هِرودوت، نخستین تاریخنگار یونانیزبان، مردهای جوان در مسیر رسیدن به جشنهایی که در معابد برگزار میشد سوار بر قایقهای خود لباسهایشان را از تن درآورده و برای زنانی که در ساحل بودند سوت میزدند. این آزار خیابانی در آن زمان جرم محسوب نمیشد و هیچ مردی به خاطر متلک انداختن تنبیه نمیشد.
در آخر شاید بد نباشد بدانید که بسیاری از اشراف مصر باستان در حومه شهر ممفیس زندگی میکردند. تعدادی از مورخان معتقدند که آنها در ویلاهای زیبایی که از چوب و خشت ساخته شده بود، ساکن بودند. این ویلاها را دیوارهای بلندی احاطه میکرد و هر یک باغی داشت که دارای یک استخر پر از ماهی بود که سطح آن را نیلوفرهای آبی میپوشاندند. در یک سمت استخر، معبدی کوچک قرار داشت که افراد خانواده در آن جا عبادت میکردند.
دنیا به باور مصریان در ابتدا دریایی عظیم بوده و از تلاطم آبهای بیکران، زمین پدید آمده است.
از همان آبهایی که خدای آفتاب، راع، از آنها متولد شده بود، تپه اولیه سر برآورد. این تپه چهار فرزند داشت:
شو (هوا)
تفنوت (آب)
گب (خاک)
نوت (آسمان)
فرزندان گب و نوت نیز ازیریس (زندگی گیاهان)، ایزیس (زمین حاصلخیز)، ست (خشکسالی) و نفتیس (بیابان) بودند.
بعدها، وقتی انسان پدید آمد، این خدایان خود را نامرئی کردند.
زندگی پس از مرگ به باور مصریان باستان
به باور مصریان، بعد از خاکسپاری، متوفی باید در دادگاه مردگان در مورد زندگی زمینی خویش پاسخ میداد. کسی که در آن محکمه مردود میشد، برای بار دوم میمرد و این مرگ به معنای نابودی قطعی بود.
دادگاه مردگان در تالار حقیقت برگزار میشد. ازیریس، داور اعظم این دادگاه بود و ۴۲ اهریمن پلید مرده را به شدت مورد بازجویی قرار میدادند. تحوت کاتب دادگاه بود و آنوبیس، ایزدی که سری شبیه سر سگ داشت، ترازوی داوری را اداره میکرد.
ابتدا آنوبیس مرده را به تالاری هدایت میکرد که در آنجا باید دفاعیاتی را ایراد میکرد که سوگندی بر بی گناهیش بود.
بعد از این سخنرانی و بازپرسی اهریمنان، آنوبیس قلب مرده را درون یک کفه از ترازویی قرار میداد که در کفه دیگرش تندیس کوچکی از ماعت، ایزد بانوی حقیقت و عدالت قرار داشت. اگر کفههای ترازو در حال تعادل باقی میماندند و ترازو نمیلرزید، آن فرد در امتحان پذیرفته شده بود و اجازه داشت به قلمرو مردگان وارد شود. برعکس اگر ترازو به سوی کفه بدیهای فرد سنگینی میکرد و نا متعادل میشد او در امتحان مردود شده بود و عفریتی او را تکهتکه میکرد و به خورد تمساحها میدادند.
منبع: روزیاتو