ارباب حلقهها که از نظر بسیاری بهترین سه گانه تاریخ است، برای چندین دهه خوانندگان و بینندگان بسیاری را مجذوب خود کرده است. البته با توجه به شخصیتهای نمادین و مضامین جهانی حماسه تالکین این مورد تعجب آور نیست. پیتر جکسون پس از آن با دربرگرفتن کامل روح کار تالکین و استفاده از آن در اقتباسهای سینماییاش، حتی اگر برخی از شخصیتها را هم نادیده گرفته باشد، توانست با موفقیت کار خود را انجام دهد. داستان بلند و کمی متفاوت بین کتاب و فیلم، هواداران ارباب حلقهها را پوست کلفتتر از این حرفها کرده است.
اکثر این طرفداران آثار تالکین را بارها خواندهاند یا فیلمها را بیشتر از آنچه که به خاطر میآورند، تماشا کردهاند. به این ترتیب، آنها جزء به جزء مطالب را به خوبی میشناسند. با این حال، خواندن دوباره یا تماشای فیلمها برای چندمین بار هنوز هم میتواند سؤالات جدیدی در ذهن مخاطبان ایجاد کند. گاهی اوقات این سادهترین پرسشها هستند که غیرمنتظرهترین افشاگریها را ایجاد میکنند. برای مثال آیا ارزش این را دارد که بدانیم آیا سائرون واقعاً ارباب حلقهها بوده است یا خیر؟ برای گرفتن پاسخ این سوال با مجله بازار همراه باشید.
سائرون با سخت حلقه خود را ضعیفتر کرد
در حالی که سائرون در طول سه گانه ارباب حلقهها ارباب تاریکی بود، چیز دیگری به مراتب بدتر هم وجود داشت. ممکن است مورگوث و ارتشش را بدتر از سائرون تصور کنیم، اما او در دوران اول حکومت کرده و در نهایت نابود شد و این سائرون بود که در دوران سوم جنجال به پا کرد. بدترین چیز در ارباب حلقهها همچنین مهمترین چیز در سه گانه تالکین بود؛ یعنی حلقه یگانه! هر چقدر هم که عجیب به نظر برسد، دلایلی وجود دارد که باور کنیم آنچه تالکین در وصف حلقه گفته، در واقعیت حتی رئیس سائرون هم بوده است.
سائرون هزاران سال قبل از سه گانه اصلی، حلقه واحد را ساخت و تمام خشم، بدخواهی و فریب خود را درون آن قرار داد. علاوه بر این، مقدار زیادی از قدرت خود او برای ساخت آن به کار گرفت که به طور ناخواسته به سقوط او زمانی که حلقه در اختیار فرودو قرار گرفت، کمک کرد. حلقه قدرت سائرون را متمرکز کرد، زیرا سعی داشت بر سایر حاملان حلقه در سرزمین میانه تسلط یابد. با این حال، با توجه به همه چیزهایی که سائرون در طول ساخت حلقه درون آن قرار داد، او قدرت خود را کاهش داد و تابع حلقه طلایی خود شد. بنابراین، این قدرت سائرون نبود که نازگول را ایجاد کرد و اربابان دورف را فاسد میکرد، بلکه آن قدرت حلقه بود.
حلقهی یگانه قدرت اصلی بود نه سائرون!
اطاعت سائرون از حلقه زمانی آشکار شد که او دو بار تلاش کرد تا سرزمین میانه را در دوران دوم تصرف کند. اولین بار با غرق شدن نومنور به پایان رسید. هنگامی که او خود را بازیابی کرد و مجبور شد به نیروی ذخیره شده در داخل حلقه تکیه کند و این نگاه او را وحشتناک میکرد. بعدها در طول جنگ آخرین اتحاد، سائرون حلقه خود را به ایسیلدور باخت و وابستگی او به حلقه بیشتر آشکار شد. حتی با وجود این که سائرون حلقه یگانه را با قدرت خود ساخته بود، او دیگر نمیتوانست به تنهایی به آن دسترسی داشته باشد، به همین دلیل است که بازیابی خودش بسیار طول کشید. در طول وقایع عصر سوم، سائرون در یافتن حلقه خود احتمالاً بیشتر از تسخیر سرزمین میانه وسواس عجیبی داشت. البته اولین خواسته به دومی منتهی میشود، اما چیزی که سائرون واقعاً میخواست، این بود که قدرت احاطه شده در حلقه خود را دوباره به دست آورد.
او نمیتوانست این فکر را تحمل کند که شخص دیگری از قدرتش علیه او استفاده کند و این به آن دلیل بود که حلقه به همان شکلی که اسمیگل و بعداً بیلبو روی او تأثیر میگذاشت. البته اشتباه نیست که سائرون را ارباب حلقهها بنامیم، اما مهم است که توجه داشته باشیم که چگونه حلقه یگانه به روشی تقریباً حساس روی سائرون تسلط داشت. او نیز مانند هر کس دیگری که توسط حلقه وسوسه شده بود، اسیر بازیابی قدرت و دستیابی به تسلط آن بود. بنابراین قدرت واقعی در ارباب حلقهها در واقع حلقه یگانه بود، چون بر حلقههای دیگر تسلط داشت و همه چیز حتی خالق آن را فاسد میکرد. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.