وقتی واژهی خاورمیانه را میشنوید چه تصویر یا واژهای در ذهنتان شکل میگیرد؟ نفت؟ ثروت؟ فرهنگ؟ تمدن؟ نمیدانم! شاید هم ادبیات. اما، بیش از هر کشور دیگری در خاورمیانه، ایران زمین است که ادبیات خارقالعادهای دارد. ایران مهد پرورش فردوسیها و نظامیها است. اما، بیاید به سراغ سایر کشورهای خاورمیانه برویم و تاریخ پرفرازونشیبشان را در دل کتابها و رمانهای حیرتانگیزشان، به شیوهای شاعرانه بخوانیم.
معرفی کتاب بیروت 75 اثر غاده السمان
غاده السمان، نویسندهی سوریهای در کتاب بیروت 75 مینویسد:
آفتاب تند و داغ بود. همه چیز در آن خیابان دمشق له له زنان عرق میریخت. ساختمانها و پیادهروها از هرم گرمایی که از همه چیز برمیخاست تبدار میلرزیدند.
چه کسی هست که این جملات را بخواند و خود را زیر گرمای سوزان آفتاب حس نکند؟ «بیروت، بیروت»! چه کسی با شنیدن واژه بیروت از آن راننده شکم برآمده، لحن صدای او را دریافت نمیکند؟ به راستی جنگ داخلی چه بر سر غاده السمان آورده که او چنین توانسته است پیامدهای آن را به تصویر بکشد!؟ هر یک از آن 5 مسافری که در تاکسی مینشینند، به باوری میرسند درباره چیزی که میخواستند به دست بیاورند. خواه ثروت باشد خواه آزادی عمل!
معرفی کتاب قلعه سفید اثر اورهان پاموک
اجازه بدهید با هم سری به ترکیهی دوران عثمانی بزنیم. برای اینکار لازم نیست سنگ سفر در زمان را پیدا کنیم، کافی است کتاب قلعه سفید اثر اورهان پاموک، نویسنده ترکیهای را باز کنیم و اثری زیبا از نویسندهای خاورمیانهای که جایزه نوبل دریافت کرده است بخوانیم. پاموک در کتاب قلعه سفید از زبان یک برده میگوید:
خیلیها میدانند زندگیِ مقدر وجود ندارد و هر سرگذشتی در اصل زنجیرهای از تصادفها است.
این کتاب حیرتانگیز به زیبایی تصویری از تلاقی فرهنگ شرق و غرب در اثر برخورد یک شرقی و یک غربی به یکدیگر را نشان میدهد. هر لحظهای که این برده ناپلی74 به استاد نگاه میکند، گویا خودش را در آینه میبیند! اما چه اتفاقی افتاده است؟ ما در این سردرگمی به مفاهیمی دست پیدا میکنیم که باید در تجربه زیسته، آن هم پس از سالها زندگی به دست آوریم.
معرفی کتاب در کشور مردان اثر هشام مطر
حشام مطر، نویسنده لیبیایی- آمریکایی در کتاب «در کشور مردان» شما را به دل خرابههای طرابلس میبرد. شما همراه با سلیمان هستید، پسری نه ساله که زودتر از زمانی که باید با حفرههای زندگی آشنا میشود، پسری که خیلی زود، دیوارهای سست دروغ بر سرش فرو میریزند. همین جا است که او بیش از این نمیتواند زیر گرمای سوزان طرابلس دوام بیاورد و کودکی کند. هشام مطر از زبان سلیمان در این کتاب نوشته است:
بابا هرگز چیزی درباره بیماری مادر نفهمید. مادر فقط زمانی مریض میشد که بابا در سفر کاری بود.
بله بابا در سفر کاری است، اما یکدفعه سلیمان او را در بازاری شلوغ پیدا میکند، با یک عینک آفتابی. منظور بابا از سفر کاری همین بازار بوده است؟
معرفی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی
وقتی اولین اثر خالد حسینی، نویسنده افعانستانی، یعنی بادبادک باز را میخوانیم از شیوایی و زیبایی قلم او شوکه میشویم. خالد ما را به جادههای سرسبز افغانستان میبرد. ما را مسافر و همراه یک رفاقت عمیق میکند که قرار است زیر آوارهای جنگ دفن شود. وقتی که پسر از خانه اعیانیاشان حرف میزند و بعد از حسن که در خانهای گلی زندگی میکند، فرض میکنیم که شاید او، حسن را نادیده میگیرد، اما در بخشی از کتاب میگوید:
وقتی خورشید به پشت تپهها میرفت، من و حسن بس که صبح تا شب بازی کرده بودیم، خسته و هلاک هر کدام به سمتی میرفتیم.
پسر مادرش را سر زا از دست داده بود، اما حسن هم که مادر داشت هرگز از مادرش حرفی نمیزد. ما چگونه میتوانیم لحظه به لحظه با آنها همراه نشویم؟ به راستی حسن به مادرش فکر هم میکرد؟ این رمان به زیبایی، هر چند وقت یکبار از ایران حرف میزند. به همین خاطر ما ایرانیان بیشتر میتوانیم آن را درک کنیم و همراهش شویم.
معرفی کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک
ابتدا برای معرفی این کتاب کمی تعلل داشتم، اما وقتی بیشتر فکر کردم به این نتیجه رسیدم که ما میتوانیم با کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک، نویسنده ترکیهای، با فلسفه در دل رمان آشنا شویم. این کتاب توانسته است تا حدودی روابط مولانا با شمس را به تصویر بکشد. در حالی که هفت قرن بعد، چنین داستانی برای یک زن اتفاق افتاده است و روایت آن به صورت موازی در کتاب پیش میرود. الیف شافاک در بخشی از کتاب درباره «اللا» میگوید:
با وجود آن که جاماندهای از گذشته بود اما همچنان احساس میکرد آن لحظه در گوشه کناری از دنیا در حال گذر است.
علاوهبر اینکه در کتاب ملت عشق به چهل قانون قانون عشق پرداخته شده است، الیف شافاک با عناصری طبیعی مثل آب، هوا، زمین و آتش نیز بازی میکند.
منبع: راهنماتو