۱۰ رمان جذاب که باید بخوانید!

رمان‌نویس‌های ماهر مانند جراحان خبره‌ای هستند که بیماری‌ها و مشکلات جامعه را می‌بینند، آن‌ها را تشخیص می‌دهند و با ابزار ویژه خودشان به جان این بلاها و مرض‌ها می‌افتند. نوشته‌های این دسته از نویسنده‌ها، حکم واکسن‌هایی را دارند که خوانندگان خوشبخت را از شر کشنده‌ترین بیماری‌ها در امان نگه می‌دارند. ما با خواندن دقیق و درست آثار بزرگ ادبیات، دردهای شخصیت‌های آن‌ها را با پوست و گوشت‌مان لمس می‌کنیم، آن‌ها را درک می‌کنیم، از سرنوشت‌شان می‌ترسیم و با این شخصیت‌ها همدردی می‌کنیم. وقتی هملت را می‌خوانیم، صرفا با پدیده‌ی شوم پدرکشی مواجه نیستیم؛ بلکه در تک‌گویی‌های شخصیت مهمی مانند هملت، همزمان که برای وضعیت ذهنی لت و پار و آشفته‌ی او با وی همدردی می‌کنیم، از دچار شدن به چنین سرنوشت تلخی هم می‌هراسیم. یکی از مهم‌ترین تاثیرات ادبیات همین است: اینکه با مطالعه‌ی دقیق شاهکارهای ادبیات، جهان‌بینی‌مان را ارتقاء دهیم.

بهترین کتاب‌هایی که ایلان ماسک پیشنهاد می کند!

اجازه بدهید مقدمه‌چینی و چنین است و چنان است‌ها را کنار بگذاریم و یک راست برویم سراغ اصل مطلب. در این مطلب قرار است ده کتاب خواندنی معرفی کنیم. چندتا از این کتاب‌ها جزو شاهکارهای ادبیات هستند و هر آدم زنده و هر علاقه‌مند به ادبیاتی باید حداقل یک‌بار به سراغ‌شان برود. چندتای دیگرشان هم آثار جدیدتر اما به‌شدت ارزشمندی هستند که خواندشان به‌شدت پیشنهاد می‌شود. یکی از کتاب‌های‌مان هر رمان نیست، اما خواندنش خالی از لطف نخواهد بود. در متن حاضر هریک از این آثار را به اختصار معرفی کرده‌ام و نقل‌قولی هم از کتاب معرفی‌ شده آورده‌ام. همراه ما باشید.

کتاب سمفونی مردگان

نویسنده: عباس معروفی

ناشر: قفنوس

سمفونی مردگان درباره‌ی سرکوب همه‌جانبه‌ی یک پسر جوان به نام آیدین است؛ یک زندانی، یک محکوم که تنها جرمش متفاوت اندیشیدن است. شخصیتی که تنها گناهش تفاوتش با دیگران است. کلید لذت بردن از سمفونی مردگان در گرو فهمیدن آیدین است. به محض اینکه با این جوانِ باهوش و روشنفکر ارتباط برقرار کنید، دل کندن از وی سخت‌ترین کارها خواهد بود. عباس معروفیِ فقید در سمفونی مردگان با بهره‌گیری دقیق و هوشمندانه‌اش از تکنیک‌های مدرنیستی‌یی مانند جریان سیال ذهن، روایتی درهم‌پیچیده و جذاب خلق کرده است. سمفونی مردگان رمانی ناراحت‌کننده است. حین خواندن بخش‌هایی از کتاب زجر خواهید کشید. اما به یاد داشته باشید که زجرِ سمفونی مردگان اما از آن زجرهای لازم است. از آن زجرهایی که منجر به رشد شخصیتی ما می‌شوند. از آن دست زجر‌هایی که لذت‌ بردن از رنج کشیدن را معنادار می‌کنند. اگر دنبال یک رمان خوب فارسی هستید، در خواندن سمفونی مردگان تعلل نکنید.

احساس می‌کردم وقتی آدم تنها می‌شود، تمامی غم دنیا در وجودش خیمه می‌زند. احساس می‌کند آنقدر از دیگران دور شده که دیگر هیچوقت نمی‌تواند به آن‌ها نزدیک شود. می‌بیند میان این همه آدم، حسابی تنهاست. یعنی هیچکس را ندارد.

– از متن کتاب

کتاب جنایت و مکافات

نویسنده: فئودور داستایوفسکی

نام انگلیسی Crime and Punishment

مترجم: اصغر رستگار

ناشر: نگاه

جنایت و مکافات را موفق‌ترین و احتمالا مهم‌ترین رمان داستایوفسکی می‌دانند. رمانی که جایگاهی ویژه برای این نویسنده در قلب ادبیات روسیه به ارمغان آورد. بوریس کریستا، مدیر سابق گروه روسیه دانشگاه کویینزلند آثار داستایوفسکی را آینه‌ی تمام‌نمای دنیایی در حال تغییر توصیف می‌کند. جنایت و مکافات روایت نبرد درونی و سرتاسر متناقض امیال روانی و جهان‌بینی منطقی راسکولنیکوف است. او از یک سو توسط امیال ناخودآگاهانه‌اش تحت فشار است و از سوی دیگر به خاطر جهان‌بینی منطقی‌اش، با مسئله‌ی اخلاق و غیراخلاقی بودنش سروکله می‌زند.

یکی از اساسی‌ترین مضامین جنایت و مکافات موضوع گناه است. اینکه یک فرد، با تمام جهان‌بینی منطقی‌اش، با تمام توجیحاتش، با تمام اما و اگرهایش، درنهایت چطور می‌تواند بار گناهی بزرگ را به دوش بکشد. چطور می‌توان کشمکش بی‌پایان و مرگبارِ بین درون و بیرون را حل کرد؟ آیا می‌توانیم درنهایت بر اقیانوس آشفته‌ی افکارمان غلبه کنیم؟ داستایوفسکی در این رمان سترگ برخی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسائل انسانی را کنکاش می‌کند. راستش را بخواهید، جنایت و مکافات چنان رمان بزرگی است که نباید به دیگران پیشنهادش کرد، چراکه هر انسانی باید حداقل یک‌بار جنایات و مکافات داستایوفسکی را بخواند.

قدرت فقط نصیب کسانی می‌شود که جرات کنند خم شوند و آن را به دقت بگیرند. فقط یک چیز مهم است: باید فقط جرات داشت. لازم بود بدانم که آیا من هم مانند همهٔ مردم شپش هستم یا انسانم؟ آیا من می‌توانم از حد معین تجاوز کنم، یا نمی‌توانم؟ آیا جسارت این را دارم که خم شوم و آنچه را می‌خواهم، بردارم یا نه. آیا موجودی ترسو و بزدلم یا صاحب حق و اختیار هستم؟

– از متن کتاب

کتاب برادران کارامازوف

9 پل شگفت‌انگیز که شاهکار مهندسی اند!

نویسنده: فئودور داستایوفسکی

نام انگلیسی The Brothers Karamazov

مترجم: اصغر رستگار

ناشر: نگاه

برادران کارامازوف درکنار جنایت و مکافات یکی دیگر از رمان‌های جاودانه داستایوفسکی است. کتاب داستان فیودور پاولوویچ کارامازوف و چهار فرزندش است. داستایوفسکی در این رمان به سراغ مفاهیمی مانند انسان بودن، اخلافیات، اراده و تقابل خیر و شر می‌رود. یکی از ویژگی‌های برجسته برادران کارامازوف خرده‌پیرنگ‌های آن هستند. روایاتی که سرشار از مفاهیم فلسفی عمیق و مهم‌اند. روایاتی که ویژگی اصلی رمان را نیز در بردارند: به چالش کشیدن ماهرانه مهم‌ترین مفاهیم. رمان، مانند جنایت و مکافات رنگ و بویی روانکاوانه هم دارد.

مسئله‌ی پدرکشی یکی از بارزترین مضامین این اثر داستایوفسکی است. این مضمون چنان در تار و پود رمان حل شده که زیگموند فروید، پدر علم روانکاوی در یکی از آثار مشهور خود با تحلیل مفهوم پدرکشی در برادران کارامازوف، پرتویی بر زندگی خود داستایوفسکی انداخته است. برادران کارامازوف مانند دیگر نوشته‌های داستایوفسکی نوری تازه و بدیع بر انسان و ویژگی‌هایش می‌اندازد. برادران کارامازوف، درست مانند جنایت و مکافات، دقیقا همان چیزی است که یک رمان بزرگ باید باشد. این رمان ماندگار دست‌ خواننده‌اش را می‌گیرد و او را به خانه‌ی کارامازوف‌ها می‌برد، جایی در قله‌ی ادبیات روسیه.

نمی‌توانید دربارهٔ کسی حکم کنید. چون هیچ‌کس نمی‌تواند دربارهٔ یک مجرم حکم کند، تا اینکه تشخیص دهد خودش هم به اندازهٔ همان شخصی که روبه‌رویش ایستاده، مجرم است و شاید بیش از همه انسان‌ها به خاطر آن جرم سزاوار سرزنش است.

– از متن کتاب

کتاب وقتی نیچه گریست

نویسنده: اروین د. یالوم

نام انگلیسی When Nietzsche Wept

مترجم: سپیده حبیب

ناشر: قطره

وقتی یکی از شناخته‌شده‌ترین فیلسوف‌های تاریخ به روانکاوی پناه ببرد چه می‌شود؟ نتیجه‌ی هم‌نشینی یک روانکاو و یک فیلسوف چیست؟ آیا روانکاوی و آموزه‌هایش می‌توانند مشکلات درونی و روحی فیلسوف برجسته‌ای مانند فردریش نیچه را حل‌و‌فصل کنند؟ رمان تاریخی وقتی نیچه گریست با این مسئله سر و کار دارد. رمان روایتی داستانی از دیدار بین یوزف برویر و فردریش نیچه است. برویر روانکاو اتریشی و همکار زیگموند فروید، پدر علم روانکاوی بود. او به همراه فروید نقش مهمی در شکل‌گیری آموزه‌های روانکاوی داشت. با اینکه راه برویر و فروید از یکدیگر جدا می‌شود، اما تلاش‌های او برای پیشبرد روانکاوی فرویدی کتمان‌ناپذیرند. فردریش نیچه هم فیلسوف، جامعه‌شناس، منتقد، شاعر، ادیب، آهنگساز و استاد زبان زاده‌ی پروس است. تاثیر نیچه بر آموزه‌های فلسفی غرب بر کسی پوشیده نیست.

اروین د. یالوم، نویسنده رمان وقتی نیچه گریست با به‌دست دادن روایتی داستانی از دیدار این دو چهره‌ی برجسته، به مفاهیمی اساسی و انسانی می‌پردازد. یکی از جنبه‌های بسیار جذاب رمان، مشکلات روحی و روانی این دو شخصیت مهم است. شخصیت‌هایی که یکی از او روانکاو و دیگری فیلسوف است. نکته این است که این افراد متفکر و مهم هم دقیقا مانند ما آدم‌های عادی از مشکلات روحی و روانی رنج می‌برند. مسئله‌ی رمان، مسئله‌ی در خطر بودن فلسفه آلمان و جهان به واسطه مشکلات روحی نیچه است. این در حالی است که نیچه به‌عنوان یک فیلسوف برجسته، نمی‌تواند بپذیرد که روانش را به‌دست یک روانکاو بسپارد. بالاخره هرقدر که روانکاوان اعتقاد داشته باشند آدمیزاد تحت تسلط نیرویی نامرئی به نام ضمیر ناخودآگاه قرار دارد، فلاسفه معتقدند بر روان خود تسلطی غیرقابل کتمان دارند.

سرچشمه ترس تو همین است. این فشار در قفسه سینه، از آن است که زندگیِ نازیسته، می‌خواهد سینه‌ات را بشکافد؛ و قلبت زمان را می‌شمرد؛ و طمع به زمان همیشگی است. زمان می‌بلعد و می‌بلعد و چیزی باقی نمی‌گذارد.

– از متن کتاب

کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی

معرفی بهترین آهنگ‌های عاشقانه تاریخ

نویسنده: دکتر حمیدرضا صدر

ناشر: چشمه

این مورد غریبه‌ترین اثر حاضر در فهرست‌مان است. اما به‌هرحال، قرار نیست تمام ده کتابمان رمان‌ها و شاهکارهای ادبیات باشند. در این مورد اثری روایی و بی‌نهایت شخصی داریم. کتابِ از قیطریه تا اورنج کانتی: وقایع‌نگاری یک مرگ از پیش تعیین شده روایتی از زبان حمیدرضا صدر، نویسنده، تحلیل‌گر فوتبال و منتقد است. حمیدرضا صدر فقید نگارش این کتاب را پس از اطلاع از ابتلاء به بیماری سرطان آغاز کرد. به این ترتیب، کتاب روایت تماما شخصی و ادبی یکی از برجسته‌ترین تحلیل گران فوتبال در ایران است. دکتر صدر در این کتاب روبه‌روی غول کشنده‌ی سرطان می‌ایستد و به واسطه‌ی قلم و نوشتن دربرابر آن قد علم می‌کند. اگر از علاقه‌مندان به فوتبال باشید، حتما تحلیل‌های رمانتیک و متفاوت دکتر صدر را از وقایع فوتبالی به یاد دارید. نثر کتاب از همان جنس منحصر به دکتر صدر است. در خطوط این کتاب، رد صحبت کردن متفاوت دکتر صدر، حرکات متفاوت دست‌هایش که هنگام تحلیل فوتبال عاشقانه جلوی صورتش به رقص درمی‌آمدند را پیدا خواهید کرد. پس اگر از علاقه‌مندان به فوتبال و همچنین به خود حمیدرضا صدر هستید، نباید او را در این سفر تنها بگذارید.

به سفری دوازده هزار کیلومتری خواهی رفت. سفری آمیخته با جان کندن‌های دم‌ها و بازدم‌ها. بی‌خبر و ساده از این سوی جهان تا آن سو خواهی رفت تا چشم در چشم هیولا بدوزی. از قیطریه تهران تا اورنج کانتی کالیفرنیا. از خانه تا غربت. از امروز تا فردا. جان خواهی کند رویاهایت را به خاطر بسپری و حفظ‌شان کنی. روزبه‌روز. شب به شب.

– از متن کتاب

کتاب دنیای قشنگ نو

نویسنده: آلدوس هاکسلی

نام انگلیسی Brave New World

مترجم: دکتر سعید حمیدیان

ناشر: نیلوفر

دنیای قشنگ نو را یکی از مهم‌ترین رمان‌های ویران‌شهری می‌دانند. رمان داستان آینده‌ای ویران‌شده را به تصویر می‌کشد که به‌جای یک آرمان‌شهر به مردم قالب شده است. این آرمان‌شهر قلابی یک ویژگی اساسی دارد: ابتذال. هاکسلی در این رمان مهم هشدار آینده‌ای را می‌دهد که مردم تمام زندگی‌شان در اختیار ایدئولوژی و نمایندگان سرکشش قرار داده‌اند. آینده‌ای که تکنولوژی به‌حدی اعلی (!) از پیشرفت رسیده است. آینده‌ای که همه‌چیز در سرگرمی‌های دم‌دستی خلاصه می‌شود. ایدئولوژی موفق شده امیال مردم را تا بیشترین حد ممکن کنترل و جهت‌دهی کند، و جامعه‌ای بسازد که در آن تفکر جای خود را به ابتذال و بردگی داده است.

آدم‌های دنیای قشنگ نو بویی از تفکر انتقادی و زیرسوال بردن نیروهای سلطه‌گر نبرده‌اند. آن‌ها از انسانیت تهی شده‌اند. به قول جان فاولزِ فقید آن‌ها دیگر انسان نیستند، فضاهایی تهی هستند با قیافه‌های مبدل انسان. دنیای قشنگ نو یک سؤال مهم را مطرح می‌کند: اگر خودمان را تمام و کمال وقف پیشرفت تکنولوژی و صنایع کنیم و لذت وافر را بر هر چیزی ترجیح بدهیم، چه می‌شود؟ آیا چنین اولویت‌بندی‌هایی باعث پیشرفت‌مان می‌شوند یا اینکه برعکس، انسانیت را له و لورده می‌کنند؟ در پس جامعه‌ای که ساختمان‌ها و آدم‌هایش همگی پر زرق و برق‌اند و می‌درخشند، چه می‌گذرد؟ کتاب، پاسخی‌ به این سؤال‌های ضروری است. دنیای قشنگ نو کاوش در دوگانه‌ی مهم و ضروریِ لذت و تفکر است. آدم باید درنهایت به سوی کدامیک حرکت کند؟

چرخ‌ها باید بی‌وقفه بگردند. اما بدون مواظبت نمی‌توانند بچرخند. این، انسان‌ها هستند که باید آن‌ها را بگردانند، انسان‌هایی که مثل چرخ روی محورش ثابت باشند، آدم‌های معتدل، آدم‌های مطیع و در خرسندی استوار.

– از متن کتاب

کتاب مرگ ایوان ایلیچ

معرفی سانسورشده‌ترین کتاب‌ها در طول تاریخ

نویسنده: لئو تولستوی

نام انگلیسی The Death of Ivan Ilyich

مترجم: سروش حبیبی

ناشر: چشمه

تولستوی بدون شک یکی از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات جهان است. درباره‌ی نویسنده‌ی یکی دوجین از شاهکارهای ادبیات روس صجبت می‌کنیم. مرگ ایوان ایلیچ او رمانی کوتاه، عمیق، تامل‌برانگیز و تیزبین است. ایوان ایلیچ یکی از آن شخصیت‌ها است که پس از بستن کتاب هم دست از سرتان برنمی‌دارد و تا مدت‌ها جایی در گوشه‌ی ذهن‌تان را اشغال خواهد کرد. مرگ ایوان ایلیچ داستان یک مرگ تدریجی و آرام است. زندگی ایوان ایلیچ حکم شمعی را دارد که چیزی تا تمام شدنش باقی نمانده اما بسیار ذره ذره و آرام آرام می‌سوزد. چنین جنسی از مرگ به‌اندازه‌ی کافی رنج‌آور است، اما این سکه یک روی دیگر هم دارد.

آن هم اینکه چنین مرگ آرام‌سوزی علاوه‌بر خود شخص، روی اطرافیان او هم تاثیر می‌گذارد. درواقع این نوع از مرگ به همان اندازه که برای خود شخص حکم یک آزمایش اخلاقی و معنوی دارد، اطرافیان و خانواده وی را هم به بوته آزمایش می‌گذارد. آیا می‌توان گفت در این تنگناها و بزنگاه‌ها است که ارزش واقعی روابط مشخص می‌شود؟ لئو تولستوی، این نویسنده‌ی بزرگ در مرگ ایوان ایلیچ به سراغ مفهوم مرگ، این اَبَرهراس انسان رفته است.

و راستی راستی هم چنین بود. به لحاظ افکار عمومی بالا می‌رفتم، اما به همان نسبت زندگی از من کناره می‌گرفت. و حالا دیگر کار از کار گذشته است و چیزی جز مرگ وجود ندارد. نکند راستی راستی کل زندگی‌ام غلط بوده باشد؟

– از متن کتاب

کتاب محاکمه

نویسنده: فرانتس کافکا

نام انگلیسی The Trial

مترجم: علی‌اصغر حداد

ناشر: ماهی

تصور کنید یک روز از خواب بیدار شده‌اید و اولین خبری که دریافت می‌کنید این است: شما تحت بازداشت هستید. شاید اگر خدای ناکرده زندگی مجرمانه‌ای داشته باشید یا اگر اخیرا با دوستان‌تان شیطنت‌هایی کرده باشید، در کسری از ثانیه به تمام خراب‌کاری‌های خود فکر کنید. اما اگر کلا اهل دست از پا خطا کردن نباشید، وارد هزارتویی از گیجی، اضطراب، گمگشتی و گنگی می‌شوید. محاکمه در دسته دوم قرار می‌گیرد. مردی یک روز از خواب بیدار می‌شود و با حکم بازداشتش مواجه می‌شود. او گناهی مرتکب نشده، اما محکوم است. محکومیت او به زندان افتادن یا بازداشت شدن نیست.

بزرگ‌ترین محکومیت یوزف کا سر و کله زدن با سیستم قضایی سوررئال و عجیب و غریب کشورش است. او در حالیکه حتی نمی‌داند به چه دلیل مجرم شناخته شده است، باید مسائل قضایی مربوط‌به محکومیتش را در یک سیستم قضایی کاملا ناکارآمد پیگری کند. کافکا در این رمان که پس از مرگش منتشر شد، ما را با یوزف کا به سفری برای کشف هزراتویی به نام سیستم عدالت می‌فرستد. سیستم عدالتی که هیچ چیزش سر جایش نیست و لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه غریب‌تر و پیچیده‌تر و مضحک‌تر می‌شود. در این رمان شدیدا کافاکایی، با فضایی گنگ روبه‌رو خواهید شد. فضایی مملو از دلمردگی، خفقان و ابهام. محاکمه یکی از آثار تحسین‌شده‌ی کافکا است و خود کافکا هم از آن دست نویسنده‌هایی است که خواندن‌شان برای هر دنبال‌کننده‌ی ادبیاتی ضرروری است.

شما با من روراست حرف نمی‌زنید و هرگز هم حرف نزدید. پس حق ندارید گله کنید که لااقل به عقیده‌ی خودتان به نادرست قضاوت شده‌اید. من روراستم و به همین دلیل نگران نیستم که به نادرست قضاوت شوم. شما طوری روی محاکمه‌ی من چنگ انداخته‌اید که انگار من کاملا آزادم ولی من احساس می‌کنم که احتمالا نه فقط آن را بد مدیریت کرده‌اید بلکه هیچ اقدام موثری انجام نداده‌اید و سعی کرده‌اید آن را از من پنهان کنید تا من نتوانم مداخله کنم و به این ترتیب روزی در غیاب من در جایی نامعلوم حکم صادر شود.

– از متن کتاب

کتاب ریگ روان

نقل‌قول‌های الهام‌بخش از یک فیلسوف که امپراطور بود!

نویسنده: استیو تولتز

نام انگلیسی Quicksand

مترجم: پیمان خاکسار

ناشر: چشمه

بگذارید معرفی ریگ روان را با یک ادعای ظاهرا متناقض آغاز کنیم: کمدی، کاملا جدی است. در دل آثار کمدی است که می‌توانیم به روی رقت‌انگیز زندگی لبخند بزنیم، حتی به این روی منزجرکننده بخندیم و اگر لازم شد، مسخره‌اش کنیم. این آثار کمدی هستند که با خندیدن به زشتی‌ها درباره‌ی آن‌ها بهمان تلنگر می‌زنند ما را درباره‌شان به فکر فرو می‌برند. ریگ روان، رمان کمیکِ استیو تولتز داستان زندگی آلدو بنجامین بخت‌برگشته را تعریف می‌کند. شخصیتی بیچاره و بدشانس که مدام در حال فلسفیدن است.

او ایده‌های عجیب و غریب و ترسناکی مطرح می‌کند، اما ترسناک‌تر و عجیب‌ و غریب‌تر زندگی خود آلدو است. آلدو از آن دست بدشانس‌هایی است که هربار که دور آتش می‌نشینند، در کسری از ثانیه مسیر حرکت دود به سمت‌شان تغییر جهت می‌دهد. اجازه بدهید همین‌جا یک هشدار بدهم: اتفاقات رمان قرار است به طرز غیرقابل تحمل و دلخراشی تلخ شوند. جنسی از تلخی که قرار است هنگام خواندن بخش‌هایی از رمان، با اکراه ادامه دهید و حتی از رفتار گستاخانه نویسنده با آلدوی بیچاره تعجب کنید. استیو تولتز پیش از ریگ روان رمان جزء از کل را نوشته است و با آن به موفقیت‌های زیادی هم رسیده است. ریگ روان در قامت جزء از کل نیست، اما در جای‌جای رمان قرار است لحن گیرا و کنایه‌آمیز تولتز را بیابید. پس اگر دوست دارید یک کمدی معاصر تند و تیز بخوانید، ریگ روان مناسب شما است.

به علاقه شدید آلدو نوجوان به خدایان یونانی فکر می‌کنم. خدایانی که لحظه‌ای‌ درنگ نمی‌کنند در فرستادن عقاب‌ها برای پاره پاره کردن امعا و احشایت که هر روز از نو می‌رویند. یا انداختنت جلوی سگ‌ها تا تکه‌تکه‌ات کنند. یا وادار کردنت به غلتاندن سنگی عظیم به بالای یک کوه برای ابد. نمی‌توانم به دهانی که جیغ به شکل حباب ازش خارج می‌شود فکر نکنم. به بیم نایی پر شده از آب دریا. به آلدوی عصبی و پوشیده با ستاره‌های دریایی که وقتش را با رمزگشایی از نقش اقلیمی طوطیاهای دریایی می‌گذارند. ولی در آن همه آب، چطور اشک‌هایش را پیدا کنم؟ با صدای غیرقابل تحمل نفس‌هایم چگونه می‌توانم صدای ضربان قلب انسانی را بشنوم؟ آلدو چه گفت؟ اقیانوس‌ها رستنگاه فعالیت‌های فرازمینی‌اند نه آسمان‌ها. آنوقت ما مثل احمق‌ها چشم می‌دوزیم به آسمان.

– از متن کتاب

کتاب اصلاحات

نویسنده: جاناتان فرنزن

نام انگلیسی The Corrections

مترجم: پیمان خاکسار

ناشر: چشمه

اگر قرار باشد بین رمان‌های منتشر شده در قرن ۲۱ میلادی، فقط یک رمان را برای چندین بار خواندن انتخاب کنم، بدون ذره‌ای تردید به سراغ اصلاحات جاناتان فرنزن می‌روم. اصلاحات درباره خانواده و فروپاشی است. نقل قول محبوبی درباره رمان وجود دارد: در اصلاحات خودتان یا حداقل یکی از اعضای خانواده‌تان را پیدا خواهید کرد. به نظر نویسنده متن حاضر، این نقل‌قول به بهترین شکل این رمان سترگ را توصیف می‌کند. اصلاحات داستان خانواده‌ی پنج نفره‌ی لمبرت است. خانواده‌ای دلمرده و ماتم‌زده. خانواده‌ای که هر یک از اعضایش سرگذشتی تامل‌برانگیز دارند.

جاناتان فرنزن، نویسنده‌ی امریکایی اصلاحات چنان عمقی به تک‌تک شخصیت‌های داستانش بخشیده که دل کندن از آن‌ها و همچنین همراهی نکردن‌شان کاری بسیار بسیار سخت است. یک اعتراف: زمانی‌که اصلاحات را برای اولین‌بار می‌خواندم روزها و کارهایم را به امید دیدار مجدد با بیت لمبرت سپری می‌کردم. حالا پس از گذشت حدود دو سال از خواندن اصلاحات، این رمان همراه همیشگی‌ام است. نقل‌قول‌هایش را حفظ کرده‌ام، بخش‌های جذابش را یادداشت کرده‌ام، هربار که از زندگی و سختی‌هایش به سطوح می‌آیم به اصلاحات پناه می‌برم و با هرکسی که درباره‌ی ادبیات و به‌خصوص رمان صحبت می‌کنم، یکی از اولین سوالاتم این است: «راستی! اصلاحاتِ جاناتان فرنزن رو خوندی؟ می‌دونستی رمان درباره‌ی سقوط نهاد خانواده تو امریکاست و دقیقا ده روز قبل از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ منتشر شده؟»

اینکه میل شدیدی داشت به پریدن و از جا برداشتن گوشی _ اینکه به همین سادگی می‌توانست به اتلاف صعب یک روز خیانت کند _ بر اصالت رنجی که می‌برد سایه‌ی تردید انداخت. احساس می‌کرد مثل آدم‌های افسرده‌ی فیلم‌ها و کتاب‌ها، توانایی از دست دادن کامل تمام امیال و گسستن از واقعیت را ندارد. وقتی تلویزیون را خاموش کرد و به‌تاخت رفت سمت آشپزخانه، به‌نظرش آمد حتی در تکلیف رقت‌انگیزِ فروپاشیدن هم شکست خورده است.

– از متن کتاب

جملاتی که افراد ۳۰ سال به بالا در گفتارشان استفاده کنند!

منبع: زومجی