به نقل از یک کلینیک جراحی زیبایی مستقر در لندن، تقریبا ۹ درصد از افراد دارای بینی رومی و ۳ درصد دارای بینی یونانی هستند. در حالحاضر قصد نداریم منبع این آمار را بررسی کنیم؛ اما این نکته را میگوییم: اگر یکی از آن ۱۲ درصد با بینی یونانی یا رومی هستید، لطفا آن را پس بدهید، زیرا صاحبان اصلیشان بینی خود را از دست دادهاند.
برای اثبات این ادعا کافی است به مجسمههای یونانی یا رومی نگاه کنید. برخی از آنها بینی ندارند؛ اما دلیل این مسئله چیست؟ به نظر میرسد بیدماغ بودن این آثار هنری باستانی نتیجهی اجتنابناپذیر گذر زمان است. این مجسمهها بیش از ۲۰۰۰ سال در معرض آبوهوا بودند یا ممکن است توسط غارتگرها شکسته شده باشند. این سناریوها برای بسیاری از نمونهها صحیح هستند. اسپنسر مکدنیل، پژوهشگر دانشکدهی پژوهشهای کلاسیک دانشگاه براندیز، میگوید:
مجسمههایی که امروز در موزهها میبینیم به دلایلی مثل گذر زمان و قرار گرفتن در معرض عنصرهای مختلف، دچار آسیب، خرابی و ضربه شدهاند. قسمتهای بیرونزده از این مجسمهها مثل بینی، بازو، سر و دیگر اندامها اولین بخشهایی هستند که میشکنند. بخشهای دیگر مثل پاها و نیمتنه امنیت بیشتری دارند و احتمال سالمماندن آنها زیاد است.
استدلالهای فوق منطقی هستند. بینی بخشی برآمده است که در بالاترین ارتفاع ممکن از زمین قرار دارد و با واژگون شدن مجسمه، شکسته شدن آن اجتنابناپذیر است؛ اما آیا تمام شکستگیها چنین توضیحی دارند؟
چه کسی بینیها را برداشته است؟
با بازنویسی یکی از سخنان معروف اسکار وایلد میتوان گفت: «از دست دادن یک بینی را میتوان بدشانسی درنظر گرفت، از دست دادن دو بینی به معنی بیمبالاتی است. با از دست دادن چند هزار، مردم فکر میکنند از قصد این کار را انجام دادهاید.» به نقل از مارک بردلی، استاد مطالعات کلاسیک دانشگاه ناتینگهام، این دقیقا همان اتفاقی است که برای تعدادی از این مجسمهها رخ داده است. او در مقالهای در سال ۲۰۱۶ نوشت:
تعداد عجیبی از بینیها عمدا هدف قرار گرفتهاند. سر سیاه بازالتی متعلق به ژرمنیکوس، خواهرزادهی امپراطور تیبریوس در موزهی بریتانیا به وضوح نشان میدهد که بینی این مجسمه بریده شده است؛ احتمالا در همان زمانی که مسیحیان اولیه یک صلیب را روی پیشانی این پرترهی به زعم خودشان کافر، حک کردند.
مجسمهی آفرودیت در موزهی ملی باستانشناسی آتن نیز به سرنوشت مشابهی دچار شده است: این مجسمه بینی ندارد و یک صلیب بزرگ روی پیشانی آن نقش بسته است. واضح است که در نمونههای این چنینی، حذف یک زائده بخشی از مراسم آیینی خلع یک بت دروغین بوده است.
با اینحال هنوز پاسخی برای این پرسش نداریم: چرا بینیها حذف میشدند؟ در تمدنهای آغازین مثل مصر، پاسخ میتواند در این باور باشد که این مجسمهها دربردارندهی «جوهر» یا «روح» موجودی هستند که آن را نمایش میدهند و به همین دلیل تخریب این مجسمه میتوانست قدرت آن شخص یا خدایی را که نمایشگر آن بود، از بین ببرد. در واقع از بینبردن بینی میتوانست روح این نماد را درهم شکند، زیرا از نظر تئوری میتوانست توانایی تنفس آن را از بین ببرد.
بااینحال برخی مجسمههای یونانی و رومی بدون بینی، خیلی قبلتر دچار آسیب شدهاند. شاید دلیل تخریب آنها به اندازهی باورهای مذهبی پیچیده نبوده است.
مجازات واسطه
به نقل از بردلی، یک سرنخ را میتوان در سیستمهای دادگستری یونان و روم جستجو کرد. در این سیستمها مجازات مختلفی برای گناهکارها درنظر گرفته میشد. او مینویسد:
یکی از مجازاتها شمایلشکنی باستانی است، اما این تخریب جسورانهی پرترههای باستانی به سنتهای قطع عضو چهرهی زندگان اشاره دارد که در دنیای باستان از یونان هومری، امپراطور پارسی، یونان هلنی و کلاسیک و روم امپراطوری و جمهوری تا دورهی بیزانس دیده میشود.
در دنیای باستان و بعدها در دورهی بیزانس، بریدن بینی یکی از روشهای مجازات رایج به شمار میرفت که برای افرادی مثل مردان زناکار تا فرمانروایان عزلشده اعمال میشد. در مصر حتی منطقهای به نام رینوکولورا (شهر بینیهای بریدهشده) وجود داشت که مجرمانی که بینیهایشان بریده شده بود، برای تبعید به آنجا فرستاده میشدند.
علاوه بر نمونههای واقعی، افسانههای بیشماری دربارهی بریدن بینی بهعنوان روشی برای مجازات یا تمسخر وجود دارند. هراکلس در میان برخی فرقهگراها به دلیل اشتیاقش به بریدن بینی با نام مستعار قطعکنندهی بینی شناخته میشود؛ عمل قطع عضو و بریدن بینی حتی در ادیسه هم دیده میشود. بردلی مینویسد، یکی از خواستگارهای پنهلوپه (زنده یا مرده مشخص نیست) به بیرون کاخ کشیده میشد، در حالی که بینی و گوشهایی به همراه آلت تناسلی، دستها و پاهایش بریده شده بودند. برای بد شکل کردن یک مجسمه هم مجازاتی نمادین وجود داشت و این مجازاتها صرفا محدود به قطع عضو نبود.
گردن زدن مجسمهها
کنت لاپاتین، نمایشگاهگردان اجناس عتیقه در موزهی جی. پاول گری در لوسآنجلس، در گفتگو با نیویورکتایمز گفت:
گرچه هیچ ایدهای از آمار دقیق ندارم، امروز تعداد قطعههای مجسمهها مثل سرهای بیبدن و بدنهای بدون سر بیشتر از مجسمههای کامل هستند. این مسئله کاملا در گالری هنر یونانی و رومی آشکار است. گاهی این شکستنها به دلایلی مثل سقوط از ارتفاع رخ میدادند یا اینکه تاجرهای عتیقه برای فروش بیشتر یک مجسمه را به دو قسمت یا چند قسمت تقسیم میکردند، با اینحال بسیاری از شکستگیها مثل بریده شدن بینی بهصورت عمدی بهعنوان روشی برای زوال قدرت صاحب مجسمه رخ میداد.
راشل کوسر، استاد هنر باستانی در دانشگاه نیویورک معتقد است تمام فرهنگهای دنیای باستان این کار را انجام میدادند. سر قدرتمند است و آسیب به آن بهعنوان روشی برای آسیبرساندن به قدرت به شمار میرود؛ خواه این فرد حاکم باشد یا خدا یا حتی شخصی معمولی.
بنابراین با اینکه بسیاری از مجسمهها بینیها، یا سر، بازو و آلت تناسلی خود را به دلیل مرور زمان از دست دادهاند، در بسیاری از نمونهها مشخص است که مجسمه توسط برخی دشمنان دارای انگیزه آسیب دیده است
نسلهای بعدی با مجازات مجسمه مطابق با اخلاقیات زمان خود، در واقع میتوانستند گسستی نمادین با گذشته و فساد فرضی در آن شخص ایجاد کنند. با اینحال اگر این کار به نظر شما عجیب میرسد باید بگوییم که امروز هم در جریان است. ژان فرانسوا مانیکون، متصدی موزه بینالمللی بردهداری در لیورپول در سال ۲۰۲۰ گفت:
در بریستول، مجسمه ادوارد کالستون، بردهدار قرن هفدهم در بندر رها شد. بنای یادبود شهر آنتورپ که به افتخار لئوپولد دوم، پادشاه بلژیک و غارتگر کنگو ساخته شده بود، پس از تخریب به دست مردم معترض به موزه منتقل خواهد شد و در ایالات متحده، مجسمههای ساختهشده به افتخار کریستف کلمب و جفرسون دیویس ازجمله مواردی بودند که پایین کشیده یا در مورد کلمب، سر بریده شدند.
واژگونکردن مجسمهها در واقع حمله به نسخهی نمادین شخصیت تاریخی محسوب میشود. به نظر میرسد این مجازاتهای نمادین در هر دورهی تاریخی گریزناپذیر هستند.
منبع: زومیت