بسیاری از مردم طرفدار فیلمهای ترسناک هستند و سابقهای تقریباً صد ساله از این ژانر وجود دارد. هر چیزی که در دنیا واقعاً وجود دارد یا در خیال باعث میشود وحشت زده شوید، پوستتان مور مور شود یا حتی شب از ترس با چراغ روشن بخوابید، حتماً تا به حال فیلمی دربارهاش ساخته شده است. با تقریب خوبی میتوان ادعا کرد که کم و کاست در ژانر وحشت وجود ندارد؛ اما بهترینها در دسته فیلمهای ترسناک کدام هستند؟
حالا که در شبهای بلند زمستانی به سر میبریم، قصد داریم به همین پرسش پاسخ دهیم. امروز ما ترسناکترین صحنهها از وحشتناکترین فیلمهای تاریخ سینما را گردآوردی کردهایم.
پیش از اینکه آغاز کنیم، باید بار دیگر به این نکته اشاره داشته باشیم که در انتخاب موارد زیر به ترسناک بودن صحنهها توجه کردهایم نه معروفترین بودن آنها! شاید صحنههایی به یاد ماندنی از فیلم آمریکایی روانی وجود داشته باشند که جای خالی آنها را در این مطلب حس کنید؛ اما همان طور که اشاره کردیم این صحنهها چندان ترسناک نیستند و شاید در مطلبی دیگر به آنها بپردازیم.
۱۵. “چیزی در تاریکی وجود دارد” در فیلم ترسناک بابادوک
فیلم سینمایی بابادوک (The Babadook) یکی از عمیقترین و احساسیترین فیلمهای ژانر وحشت در سالهای اخیر است. کارگردان این اثر به نام جنیفر کنت از شخصیت ترسناک اسم دار استفاده کرده که نماد سوگ، آسیب روحی و بیماری روانی است. این شخصیت بار دیگر نشان میدهد که بزرگترین موجودات ترسناک زندگی ما استعاری هستند.
شخصیت بابادوک در خلال فیلم به یکباره و بدون هشدار قبلی ظاهر میشود. در ترسناکترین صحنه این فیلم ترسناک، مادری به نام آملیا که به تازگی همسرش را از دست داده در تلاش است به خواب برود؛ اما صدایی از گوشه تاریک اتاقش شنیده میشود.
او گوشه تاریک اتاق را بررسی میکند و با پیدا کردن سگ خیال میکند معما هم حل شده است.
اما دوباره صدا شنیده میشود.
آملیا که از ترس انگار فلج شده، تکان خوردن چیزی مبهم را در تاریکی اتاق میبیند. بیننده هم نمایی مبهم از شمایل بدن انسان را در تاریکی مشاهده میکند. صدای عجیب خس خس شنیده میشود و بابادوک را میبینیم که مانند موجودی عجیب الخلقه در ذهن ناخودآگاهمان به شکل عجیبی روی سقف اتاق میخزد. هنوز این تصویر را درک نکردهایم که بابادوک روی آملیا میپرد.
۱۴. “چهره شیطانی” در فیلم ترسناک توطئه آمیز
فیلم ترسناک Insidious اولین فیلم مستقل به کارگردانی جیمز وان بود که در آن پاتریک ویلسون و رز بیرن به عنوان ساکنین خانهای در محاصره موجودات اهریمنی به تصور کشیده شدند. فرزندان جاش (ویلسون) و رینای (بیرن) لیمبرت هدفهای اصلی این موجود شیطانی خانه بودند که از نظر برخی بسیار شبیه به شخصیت دارت موال از فیلم جنگ ستارگان به نظر میرسید. توطئه آمیز در ابتدا قرار بود “مردی با صورت آتشین” نامیده شود؛ اما سرانجام با نام Insidious نهایی شد.
فرزند خانواده که لورین نام دارد، تصویر شیطانی با چهره قرمز را برای پدر و مادرش توصیف میکند که قبلاً در خواب آن را دیده است. همچنان که او به جزئیات خواب و بخش ترسناک آن میرسد، تصویر این شیطان سرخ چهره را میبینیم که از پشت سر پدر خانواده (جاش) بیرون میآید و به لورین با دست میگوید هیس!
ردپای اصلی کارگردان در این ساختن این فیلم را به خوبی میتوانید در تصویربرداری مشاهده کنید که قابها هر بار روی یک شخصیت متمرکز هستند و قطع شدن تصاویر سریع و هیجان انگیز است.
۱۳. صحنه “زیر زمین” در فیلم ترسناک زودیاک
“به زیر زمین نرو” اسم یک فیلم ترسناک دیگر است که در دهه ۷۰ میلادی به نمایش درآمده؛ اما میتواند نام یکی از صحنههای وحشتناک در خلال دهه اخیر هم باشد.
در فیلم پلیسی و ترسناک Zodiac 2008 ساخته دیوید فینچر، پلیس دهه 70 میلادی به دنبال قاتلی در منطقه سان فرانسیسکو بی میگردد. او برای پلیس نامههای تمسخر آمیز میفرستد و کودکان مدرسهای را به قتل تهدید میکند. قاتل در حالی که قتل و شکار قربانیان خودش میپردازد، نشانههای معمایی به رسانهها ارسال میکند تا توجه بیشتری بگیرد.
مامور پلیسی به نام رابرت گری اسمیت با بازی جیک گیلنهال در جستجوی نشانهای از قاتل است و به منزل باب وان میرود تا از او درباره فیلم بازی خطرناک و پوسترهایی مربوط به تئاتری که در آن مشغول به کار بوده سوالهایی بپرسد. دستخط روی این پوسترها شبیه دستخط زودیاک به نظر میرسد که لقب همان قاتل مرموز شهر است. صحنه جایی ترسناک میشود که باب وان به آرامی پاسخ میدهد “این دستخط خودم است”.
همچنان که همراه با گری اسمیت پلههای زیر زمین را پایین میرویم، حس میکنیم احتمالاً شخص دیگری هم برخلاف تأکید باب وان در منزل حضور دارد و وحشتمان بیشتر هم میشود. در آخر وان مظنون پرونده شناخته نمیشود و این سرنخ هم راه به جایی نمیبرد. این صحنه سهم زیادی در انفجار آدرنالین بیننده دارد؛ هرچند که هیچ خونی در آن ریخته نمیشود.
۱۲. “روی سقف” در فیلم کابوس در خیابان الم
فیلمهایی که بر اساس منطق خواب و رویا ساخته میشوند، آزادی بیشتری در خلاقیت برای سازنده فراهم میکنند. فردی کروگر در فضای رویا فعال است و کودکان خیابان الم را در تریلر کلاسیک A Nightmare on Elm Street ساخته وس کراون به سال 1984، تعقیب میکند. او میتواند از واقعیت به دنیای خواب برود و کودکان را در خواب بدزدد.
یکی از ترسناکترین صحنههای این فیلم سینمایی برای شخصیت تینا گری بیچاره اتفاق میافتد که فردی کروگر قاتل روی سقف اتاقش ظاهر میشود تا این نوجوان را به قتل برساند. در حالی که دوست تینا هم شاهد این اتفاق است، این نوجوان با نیرویی قدرتمند و نامرئی از جایش کشیده شده و به دیوار اتاق کوبیده میشود. فردی کروگر دستکشهای تیغه دار به دست دارد و تینا را پس از کوبیدن به دیوارها و سقف اتاق تکه تکه میکند. دوست تینا به نام راد را تمام مدت در تصویر میبینیم؛ پس این قتل نمیتواند کار او باشد. چنین قاتل شکست ناپذیری در کنار جیغهای دردآور و شدید تینا باعث شده فیلم سینمایی کابوس در خیابان الم به یکی از نمادهای سبک اسلشر هم تبدیل شود.
۱۱. “بروس سلام میکند” در آروارهها
استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۷۵ یک فیلم سینمایی تابستانی را براساس اثر محبوب “آروارهها” از پیتر بنچلی کارگردانی کرد. پس از نمایش آن، افرادی که به ساحل دریا میرفتند دیگر جرئت نداشتند پای خود را در عمق آب بگذارند. در آن سال افراد بیشتری برای گذران تعطیلات تابستانی خود، رفتن به کوهستان را به مناطق ساحلی ترجیح دادند.
اسپیلبرگ با دستکاری یک کوسه مکانیکی و خلق تصاویر جذاب توانست برای سالها الهام بخش آثار هنری کارگردانهای بعدی باشد. او در فیلم ترسناک آروارهها تلاش کرد نمایش تصویر کوسه هولناک را برای افزایش هیجان و ترس در میان تماشاگران تا حد امکان به تعویق بیندازد. سرانجام در اواسط فیلم شخصیت برودی با بازی روی شایدر در حالی که سوار بر کشتی دریا را وارسی میکند، میتوانیم تصویر هولناک کوسهای به نام بروس را ببینیم. برودی پس از دیدن بروس با حالتی وحشت زده در قاب میماند و سپس به یاران خود نگاه میکند.
بروس تنها بخشی از فریم را اشغال کرده و آب اطرافش خونی است، اما دوربین روی چهره برودی تمرکز میکند تا تماشاگر هم با دیدن وحشت در چهره او بیشتر بترسد. آفرین به اسپیلبرگ که توانسته لحظهای ترسناک را بر اساس متنی ساده خلق کند.
۱۰. “ایستگاه امن نیست” از فیلم ترسناک قطار بوسان
ظاهراً به محض آنکه والد شوید، دیدتان نسبت به مقوله ترس عوض میشود. اولویتهایتان تغییر میکند و بیشتر از خودتان برای فرزندانتان میترسید. وقتی پدر یا مادر هستید، همیشه نگرانید که چه بر سر فرزندتان میآید و آیا میتوانید به خوبی از او مراقبت کنید یا خیر. در فیلم آخر الزمانی قطار بوسان هم شاهد همین موضوع هستیم.
در خلال این فیلم، به قطار در حال حرکت اعلام میشود ایستگاهی در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفته و میتواند در آن توقف کند. از طرفی وقتی مسافران در ایستگاه پیاده میشوند متوجه آلودگی وسیع افراد و نیروهای نظامی در ایستگاه میشوند؛ اما دیگر راهی برای بازگشت وجود ندارد. شخصیت سوک وو دختر خردسالش را به نام سو آن در منطقه میگذارد که خیال میکند از زامبیها در امان مانده است. در همین حال سانگ هوا هم میخواهد همسر باردار خود را در منطقه امن بگذارد که متوجه میشود زامبیها به آن بخش هم هجوم آوردهاند.
خیل عظیمی از مردگان متحرک مانند شعلههای آتش به سرعت در حال هجوم به افراد سالم هستند و هرچه سر راهشان باشد را در چشم بر هم زدنی از بین میبرند. مسافران که قادر نیستند با زامبیها مقابله کنند، ناگزیر باید فرار کنند. اما سوک وو نمیتواند به موقع نزد دخترش برگردد و باید شاهد شکار شدنش باشد که یکباره سانگ هوا که در حال فرار بودند توانستند سو آن را هم نجات دهند.
سوک وو در همین حال بسیار نزدیک به کشته شدن قرار داشت تا وقتی در آخر را دید که سو آن سالم وارد اتاقک شد. شاید این پدر در لحظات نفس گیر با خودش زمزمه میکرد آیا سو آن سالم میماند؟ اگر من از بین بروم چه بر سر فرزندم میآید؟ چه کسی از سو آن در نبود من مراقبت خواهد کرد؟
شاید به نظر برسد که وحشت اصلی در هجوم مردگان متحرک ریشه دارد، اما به راستی ترس اصلی در لحظهای ایجاد میشود که به احساسات عمیق خودمان مراجعه میکنیم.
“تنبلی” در Se7en
دیوید فینچر واقعا استاد ژانر تریلر است؛ اما لحظات معدودی در فیلم Se7en او ساخته سال 1995 وجود دارد که به اندازه “تنبلی” هولناک باشد.
برد پیت و مورگان فریمن بازیگران اصلی در نقش دو کاراگاه این فیلم ترسناک هستند که درباره قتلهایی الهام گرفته از هفت گناه اصلی تحقیق میکنند. در صحنه تنبلی، این دو کاراگاه به دنبال رهبر تیم ضربت راه میافتند تا بر سر جسدی که به تازگی کشف شده است برسند. جسد مردی با ظاهری شبیه زامبی در تصویر دیده میشود که در زمان حیات قاچاقچی مواد مخدر بوده و به کودکان آزار جنسی میرسانده است. او حالا کشته شده و جسدش روی تختی بسته شده که بالای سر آن نوشته شده است “تنبلی”. رهبر تیم ضربت که کالیفرنیا صدایش میزنند، روی جسد خم میشود و آرام میگوید “به سزای عملت رسیدی”. بعد از آن جسد زامبی مقتول به حالتی ترسناک و زنده تکان میخورد و انگار میخواهد نفس بکشد.
این حرکت غیر منتظره جسد نشانهای مبنی بر زنده بودن میتواند باشد؛ اما از بین رفتن بافت اصلی بدن و زوال جسم او به طور قطع مرگش را تأیید میکند. شاید قاتل به طور عمد میخواسته این صحنه ترسناک را خلق کند که همین موضوع هم میزان جنونش را نشان میدهد.
۸. “پرستار” در جن گیر ۳
جن گیر ۳ شاید به اندازه اولین فیلم ترسناک جن گیر شما را نترساند؛ اما همچنان به نظر ما دنباله ارزشمندی است که باید تماشا کنید. این فیلم سینمایی به نویسندگی و کارگردانی ویلیام پیتر بلتی ساخته شده که نویسنده رمان اصلی “جن گیر” در سال ۱۹۷۱ میلادی است. جن گیر نسخه اول هم بر اساس همین رمان ساخته شده و در جن گیر ۳ شاهد هستیم که جیسون میلر به عنوان پدر روحانی دامین کاراس وارد داستان میشود. او هنوز زنده است و در ادامه به بیمارستان روان منتقل میشود.
کاراس اوقات خوشی ندارد و بدنش به تسخیر روح خبیث Gemini Killer با بازی دیدنی برد دوریف درآمده است. این روح خبیث، شبها بدن کاراس را ترک کرده و بدن سایر بیماران بخش را به تسخیر خود درمیآورد تا هر کدام از آنها هر بار مرتکب قتل وحشتناک دیگری شوند. همین موضوع زمینه ساز یکی از وحشتناکترین صحنههای تاریخ سینما شده است.
دلیل عالی بودن صحنه اینجاست که اصلاً مقدمات ترسناک ندارد. یک دقیقه پیش از آن شاهد هستیم که همه چیز در بخش طبق معمول پیش میرود و کارکنان در تلاش هستند خاموشی اعلام کنند تا بیماران به استراحت بپردازند. حالا جن گیر ۳ شما را غافلگیر میکند. موسیقی عوض میشود، تصویر بزرگنمایی پیدا میکند و یک شمایل راهبه مانند را میبینیم که قیچی باغبانی بزرگی در دست گرفته و به سمت یک پرستار نگون بخت میتازد.
۷. “بیا قایم موشک بازی کنیم” در احضار
صحنه “بیا قایم موشک بازی کنیم” در فیلم ترسناک احضار یکی از هولناکترین صحنههای قرن ۲۱ است که شما را کاملاً از جا میپراند. این صحنه اصلاً پیچیده نیست و در عین سادگی توانسته است رسالتش را اجرا کند. البته مانند هر اثر دیگری، این مهارت سازنده است که توانسته به هدفش برسد. جیمز وان کارگردان به خوبی توانسته است از متن نویسندگان، چاد و کری هایز، یک کلمه ترسناک را بردارد و آن را به هراسی انباشته تبدیل کند که در یک لحظه در تماشاگر آزاد میشود.
این صحنه با سناریویی معمولی و مرتبط پیش میرود و مادری را به تصویر میکشد که در عین خستگی و بی حوصلگی لباسهای شسته شده را تا میکند و فرزندانش در خواب هستند. او صدایی میشوند و خیال میکند فرزندان از خواب بیدار شدهاند. بچهها را بررسی میکند و میبیند کاملاً خواب هستند. همچنان که صدای دویدن و خندیدن موجودی از انتهای راهرو شنیده میشود، قاب تصویر هم به پایین میرود. حالا به نظر میرسد کسی در زیر زمین است و مادر باید از خانواده محافظت کند.
این صحنه حال و هوای حفاظت از قلمروی خانواده را دارد و تماشاگر را وادار به هم ذات پنداری با قهرمان داستان میکند. مخاطب میداند اتفاقی غیرطبیعی قرار است رخ دهد، اما دقیقاً نمیداند چه موجودی از کجا پدیدار خواهد شد. سپس فیلم به شما ثابت میکند که این شخصیت هولناک میتواند از هرجایی ظاهر شود.
۶. “ظهور مرد قد بلند” در فیلم ترسناک دنبال میکند
چیزی در حال تعقیب جی هایت (مایکا مونرو) است که میتواند هر کسی باشد. فیلم It Follows در سال 2014 توانست بدون خلق تصاویر هولناک و تنها با القای احساس تعقیب شدن، تماشاگران را بترساند. وقتی موجود It وارد منزل جی میشود، او تنها شخصی است که میتواند تعقیب کننده خود را ببیند. او در خانه میدود و جیغ میکشد و شخصیت ترسناک هم در تعقیب او در حال دویدن است. جی به دستشویی طبقه بالا پناه میبرد و در را روی خودش قفل میکند.
جی خواهر و دوستش را داخل راه میدهد تا از او در مقابل خطر مراقبت کنند؛ در حالی که آنها هنوز کسی جز خودشان را ندیدهاند. موجودی بر در میکوبد و آنها سلاح به دست منتظر ورود این شخص هستند. جی به دیوار دستشویی تکیه میدهد و قلبش از ترس به تندی میزند. حالا موسیقی ریتم ترسناک میگیرد و مردی بدون چشم با دو متر قد از پشت سر دوستش پدیدار میشود. جی خودش را از پنجره طبقه دوم به بیرون پرت میکند و در تاریکی شب میدود. ترس این صحنه با تحریک حس پدیدار شدن موجودی که نباید مقابل شما باشد، ایجاد میشود تا انتظارات را بر هم بزند.
۵. “چاقو” در مرد نامرئی
کلاس حرفهای ایجاد ترس از روابط سو استفاده گرانه در فیلم سینمایی مرد نامرئی سال ۲۰۲۰ برگزار شده است! سیسیلیا با بازی الیزابت ماس یک معمار باور دارد نامزد سابقش آدرین که یک نابغه تکنولوژی هم هست، مرگ خود را صحنه سازی کرده است. سیسیلیا میگوید او خودش را به موجودی نامرئی تبدیل کرده و بازگشته است تا آزارش دهد. هیچکس از اطرافیان سیسیلیا حرفهای او را باور نمیکنند و تازه فکر میکنند او سلامت روانش را از دست داده است.
رابطه سیسیلیا و خواهرش به خاطر مداخله آدرین به هم میخورد. سیسیلیا سپس از خواهرش میخواهد در یک رستوران همدیگر را ملاقات کنند تا شواهد و مدارکش را مبنی بر زنده بودن نامزد سابقش و اقدامات آزارگرانه فعلی او ارائه کند. او در حالی که مستأصل شده و با ناامیدی برای خواهرش توضیحاتی میدهد، متوجه چاقوی بزرگی میشود که بالای سرش معلق قرار گرفته است.
این اولین بار در طول فیلم است که میبینیم کسی جز سیسیلیا باور میکند آدرین زنده است. خواهرش چاقو را معلق در هوا میبیند و حالا باور میکند که آدرین در حال خرابکاری است؛ اما آدرین بلافاصله گلوی او را میبرد و چاقو را در دست سیسیلیا قرار میدهد تا او قاتل دیده شود. شاهد جان دادن خواهر سیسیلیا روی میز رستوران هستیم، اما شاید ترس اصلی از میزان جنون آدرین در آزارگری و سو استفاده روانی باشد.
۴. “کمد” در فیلم ترسناک هالوین
این صحنه یکی از معروفترین صحنههای ترسناک در یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما شناخته میشود. در فیلم جان کارپنتر ساخته سال ۱۹۸۷، شخصیت لوری استرود با بازی جیمی لی کرتیس در خانه تنهاست. در حالی که همه دوستانش مردهاند، قاتل دیوانهای با ماسک هولناک بر صورت تلاش میکند تا لوری را هم به قتل برساند. او به کمد پناه میبرد و برای فرار از قاتل در آن پنهان میشود. اما قاتل وحشی لوری را پیدا میکند و بر در کمد میکوبد.
حالا صدای جیغ بلند و رعب آور لوری را میشنویم. دست قاتل به سمت لامپ کمد میرود تا آن را خاموش و روشن کند و این فضای کوچک ترسناک دوباره به تاریکی فرو میرود. واقعاً راه فراری وجود ندارد و فاصله میان مرد قاتل با شکارش یک قدم است. البته لوری هم از خودش دفاع میکند؛ ابتدا با رخت آویز لباس و سپس چاقوی مایکل که روی زمین افتاده است، با مرد ماسک دار مقابله میکند. فیلم هالوین برای چند لحظه کوتاه موفق میشود ترس گیر افتادن در مکانی تنگ و تاریک و مورد حمله قاتل ترسناک قرار گرفتن را به جان تماشاگر بیندازد.
۳. “مرد صورت چرمی” در کشتار با اره برقی در تگزاس
برخی فیلمهای ترسناک تنها به خاطر سادگی در روایت هولناک هستند. مثلاً یک خانه، چند کودک، یک خانواده مشکل دار و مردی با اره برقی کافی است تا یک فیلم بسیار وحشت زا ساخته شود.
در فیلم سینمایی کشتار با اره برقی در تگزاس ساخته ۱۹۷۴ کارگردانی به نام توبی هوپر، سالی هاردستی به همراه برادرش فرانکلین و چند تن از دوستان دیگرشان به منزل قدیمی خانواده ساویر میروند. خانواده واقعاً عجیبی هستند که ستاره اصلیشان هم پسر بزرگشان است. همین شخصیت ملقب به صورت چرمی را هنگامی که اره برقی به دست میگیرد و به شکار میپردازد، با ماسکی از پوست انسان در فیلم میبینیم.
اولین نما با حضور صورت چرمی ساده است؛ یکی از دوستان سالی به نام کرک داخل منزل میرود تا ببیند سوخت برای ون خود پیدا میکند یا خیر. یکباره صورت چرمی را میبینیم که ظاهر میشود و با پتک بزرگی بر سر کرک میکوبد تا با صدای وحشتناک آن تماشاگر را میخکوب کند. دومین ضربه دیگر قطعاً جان کرک را میگیرد. در این صحنه صدای موسیقی متن یا هیچ نویز دیگری از اطراف شنیده نمیشود و فقط صورت چرمی را میبینیم که در را محکم میبندد و میرود. نکته جالب دیگر درباره فیلم این است که بر اساس داستان واقعی ساخته شده و بدین ترتیب دلیل خوبی برای ترسیدن به مخاطبش میدهد.
۲. “صورتش را دیدم” در حلقه
خلق صحنه ترسناک یک فرمول ساده دارد آن هم درک صحیح از رفتار انسان است. نشانههای احساسی وابسته به عوامل مختلفی میتوانند انسان را به حالت آرامش فرو ببرند یا ترس و وحشت در او ایجاد کنند. البته وقتی کسی را به حالت آرامش فرو میبرید تا بعداً احساس وحشت را یکباره در او شعلهور کنید، احتمالاً تأثیر بیشتری خواهد داشت.
ریچل (نائومی واتس) پس از مراسم ختم خواهرزادهاش به همراه پسرش میرود تا در منزل خواهرش زندگی کند. وضعیت در این سکانسها غم انگیز و سوگوارانه پیش میرود؛ اما همچنان آرامش در آن جاری است.
خواهر ریچل و همسرش هر دو غرق در زندگی خودشان هستند و اصلاً نمیدانند چگونه باید با سوگ خود کنار بیایند. ریچل قصد دارد هرچه در توان دارد بگذارد تا درد خواهرش را تسکین دهد. چطور ممکن است یک کودک ۱۶ ساله بمیرد؟
در حین غیر قابل باور بودن این مصیبت، صدایی هولناک میآید تا همه چیز را در هم بشکند. در کمد آرام باز میشود و کتی را میبینیم که مانند جنین در خودش فرو رفته و به روبرو زل زده است. او با حالتی وحشت زده به مقابلش نگاه میکند و دهانش کمی باز شده. انگار میخواهد از ترس فریاد بکشد اما نمیتواند.
تنها سه ثانیه طول میکشد تا از آرامش قبلی جدا و متوجه وحشت به وجود آمده بشویم. همین غیر قابل پیش بینی بودن است که آرامش قبلی را در چند ثانیه کوتاه به نقطه وحشت میبرد تا تأثیر ترس را دو چندان کند.
۱. “چمن زن ۸۶” در فیلم ترسناک شوم
فیلم سینمایی شوم ساخته سال ۲۰۱۲ پر از صحنههای وحشت زا است؛ آنقدر که شاید انتخاب تنها یکی از آنها شبیه توهین به سایرین قلمداد شود. البته صحنه ماشین چمن زنی بدون شک یکی از رعب اورترینهاست.
ایتان هاک در نقش الیسون، جعبهای پر از فیلمهای 8 میلی متری پیدا میکند که هر کدام از آنها شیوه قتل اعضای یک خانواده را نشان میدهد. فیلمی با برچسب Lawn Work 86 در این میان وجود دارد که خانوادهای را از جایی خارج از منزلشان تحت نظر دارد. در حالی که خانواده با هم اوقات میگذرانند، فیلمبردار به حیاط پشتی میرود و ماشین چمن زنی را روشن میکند.
دوربین روی مسیر حرکت ماشین چمن زنی متمرکز میشود که نور دوربین آن را روشن کرده است. ماشین چمن زنی فاصله کوتاهی را طی میکند تا اینکه نور دوربین روی خانواده میافتد که گوشهای دست و پا بسته افتادهاند. سپس ماشین چمن زنی از روی آنها رد میشود و همه کشته میشوند. وحشت ایجاد شده در یک لحظه میتواند نگاه تماشاگر را خیره کند. البته برخلاف اغلب فیلمهای وحشت زا که از صدا و موسیقی متن برای ایجاد حس ترس و تنش پیش از واقعه استفاده میکنند، ماشین چمن زنی با ورود یکباره خود مسئولیت ترساندن تماشاگر را به خوبی ایفا میکند.
منبع: گجتنیوز