جی آر آر تالکین مسئول ساخت یکی از حماسیترین و پیچیدهترین جهانها یعنی Lord Of The Rings است که پر از موجودات خارقالعاده است. در حالی که بینندگان ممکن است با سهگانه سینمایی و سریال Rings of Power محصول سرویس آنلاین آمازون پرایم بیشتر آشنا باشند اما این دو اثر تنها بخش کوچکی از این دنیای بزرگ هستند. تاریخی بسیار طولانی قبل از رویدادهای فیلمها وجود داشته و این در حالی است که سریال تنها بخش اندکی از این تاریخ را پوشش داده است. طرفداران در عصر سوم جانوران و هیولاهای شگفتانگیزی را شاهد بودند که بسیار خارقالعاده بودند اما اگر طرفداران به عصر اول و دوم بازگردند، موجودات قویتری را نیز پیدا خواهند کرد که میتوانند شهرها را غارت کنند و کل ارتشها را به وحشت بیندازند.
سرزمین میانه پر از حیوانات مشابهی است که در دنیای واقعی وجود دارند اما تالکین مخلوقات کلاسیک زیادی از اساطیر مردمی همچون اژدها و گرگینهها را نیز درون این دنیا جای داده و حتی برخی از حیوانات را خودش اختراع کرده است. تعریف موجود میتواند بسیار گسترده باشد و در دنیای «ارباب حلقهها» میتواند همه چیز را به جز اکثر نژادهای بشری همچون انسانها، الفها، دورفها و هابیتها در بر بگیرد.
۲۴. شادوفاکس
شاید شادوفاکس قدرتمندترین موجود ارباب حلقهها نباشد اما بدون شک جزو باشکوهترین موجودات است. گندالف از شادوفاکس در فیلم The Two Towers بهعنوان ارباب همه اسبها یاد میکند و این فقط شعاری نیست که این جادوگر درباره اسب مورد علاقه خودش بیان کرده است. شادوفاکس از نوادگان مستقیم فلاروف است که بزرگترین اسبی است که تاکنون در سرزمین میان گام برداشته است. هر دو از نژاد میراس هستند که نژادی بسیار برتر از اسب محسوب میشود.
شادوفاکس فوقالعاده شجاع، وفادار و باهوش است و حتی زمانی که وارد یکی از بزرگترین نبردها میشود، در کنار گندالف میماند و هر فرمان او را کاملاً درک میکند. با این حال، بهترین ویژگی او سرعتش است. او بهعنوان موجودی توصیف شده که سریعتر از باد است و همین نیز ثابت میکند او گندالف را از شایر تا روهان در کمتر از یک هفته برده و همین نیز او را به یکی از شگفتانگیز شخصیتهای حیوانی ارباب حلقهها تبدیل میکند.
۲۳. وارگ
وارگها ممکن است قدرتمندرین موجودات ارباب حلقهها نباشند اما نمیتوان انکار کرد که این موجودات وقتی که همراه با سوار مخوف خودشان هستند، بسیار ترسناک و دلهرهآور به نظر میرسند و سربازان پیاده گوندور یا روهان با دیدن آنها به وحشت بسیار زیادی میافتند. در اساطیر تالکین، وارگها را میتوان با اندازه و هوش نسبی بالاتر آنها نسبت به یک گرگ معمولی مشخص کرد. این هیولاهای ارباب حلقهها میتوانند با گونههای دیگری معمولاً گابلینها متحد شوند و میتوان مانند اسب سوار آنها شد.
وارگها همچنین قادر به انجام حملات هدفمند به تنهایی و نه صرفاً شکار غذا هستند. در فیلم The Fellowship of the Ring، آنها پس از تبدیل شدن به مأموران موردور این کار را خارج از موریا انجام دادند. بینندگان همچنین وارگهایی را دیدند که آزوگ و سربازان اورک وی از آنها در اوج داستان فیلم The Hobbit: An Unexpected Journey استفاده کردند و تقریباً باعث شدند که گندالف و گروهش از روی یک صخره به پایین سقوط کنند و آنها در نهایت به بالای یک درخت پناه بردند و توسط عقابها نجات داده شدند.
۲۲. گابلین
اگرچه تالکین عادت گیجکنندهای در استفاده از اورک و گابلین به جای یکدیگر داشته اما طرفداران آنها را بهعنوان دو گونه مرتبط اما مجزا میبینند و جکسون آنها را در فیلمهایش به همین شکل به تصویر میکشد. در حالی که گابلینها از نظر شکل و هیولا صفتی شبیه به هم هستند اما گابلینها نسبت به پسرعموهای اورک خودشان قویتر، کوچکتر، تیزتر و همچنین هوشمندانهتر هستند.
از نظر قدرت فیزیکی، گابلین بزرگ که تورین و همراهانش را در فیلم The Hobbit در شهر گابلینی خودش به دام میاندازد، احتمالاً اوج این گونه است. تفاوت اصلی بین اورکها و گابلینها در ارباب حلقهها این است که گابلینها تمایل دارند تا در زیر زمین زندگی کنند. این احتمالاً به همین دلیل است که پیتر جکسون اطمینان حاصل کرده که گابلینهایی که در معادن موریا با یاران حلقه مواجه شدند، ظاهر متفاوتی نسبت به اورکها داشته باشند، علیرغم اینکه هیچ کدام از شخصیتها توضیحی در این رابطه ندادند.
۲۱. اوروک های
تنها موجودات ارباب حلقهها که منشأ آنها در فیلم نشان داده میشود، اوروک های هستند، گونهای نخبه و وحشی از اورک که توسط سارومان و پس از عهده وفاداریاش نسبت به سائورون ساخته شد. اوروک های یک گونه برتر اورک هستند که به طور خاص برای جنگ پرورش یافتهاند. در ارباب حلقهها، سارومان لشکری از آنها را در ایزنگارد آماده میکند و آنها را به دنبال یاران حلقه میفرستد.
دو نفر از آنها نقشهای کلیدی داستان را بازی میکنند که یکی اوگلوک است، کسی که مری و پیپین را دستگیر و دیگری نیز لورتز است که بورومیر را کشت. آنها ترکیبی از انسان و اورک هستند و مهارتهای رزمی و استراتژیک انسانها و قدرت زیاد اورکها را دارند. یکی از سنتهای وحشیانهای که از رگ اورکهایشان باقی مانده، پر کردن کلاه خودشان با خون دشمنانشان است. بوی خون سرازیر شده روی بدنشان باعث میشود تا آنها به شدت تشنه خون بیشتری باشند.
۲۰. اوگره
تعداد زیادی از موجودات سرزمین میانه وجود دارند که در فیلمهای ارباب حلقهها یا حتی نوشتههای خود تالکین دیده نشدند و اوگره نیز نمونه کاملی از یک موجود فانتزی دنیای واقعی است که در دنیای ارباب حلقهها نیز وجود دارد اما به ندرت دیده میشود. از آنجایی که به صورت گذرا در بازی معمایی بیلبو و گولوم در فیلم The Hobbit به نام اوگره اشاره میشود، آنها ممکن است موجودات افسانهای در سرزمین میانه تالکین باشند. همچنین ممکن است در بین مردم سرزمین میانه، اوگره اصطلاحی مترادف با ترول باشد.
با این حال، اوگره در نبرد فیلم The Battle of Five Armies ساخته پیتر جکسون بهعنوان سربازان پیاده و رهبران ارتش بسیار مؤثر آزوگ ظاهر شدند. اوگرهها را میتوان از ترولها متمایز کرد، حتی با وجود اینکه شباهت بسیار زیادی به هم دارند اما جثه کوچکتر و عدم ضعف در برابر نور خورشید نشانههای آنها است. در فیلمهای ارباب حلقهها، بینندگان اورکها را میبینند که از ترولها بهعنوان ابزارهایی برای حمل و نقل استفاده میکنند و این در حالی است که آزوگ به متحدان غول پیکر خودش مأموریتهای بسیار مهم و مرگبارتری را میسپارد.
۱۹. ترولها
«آنها ترول غار هستند» یکی از بهیادماندنیترین صحبتهای بورومیر در فیلم The Fellowship of the Ring است و به راحتی میتوان متوجه شد که چرا قهرمان گوندور از این موجودات ارباب حلقهها وحشت دارد. ترولها بسیار بزرگتر و مسنتر از اوگرهها است و بزرگترین آنها قدش تا ۵۰ فوت میرسد. آنها همچنین موجوداتی ساختگی هستند که توسط استاد سائورون یعنی ملکور برای جنگ خشم در عصر اول خلق شدهاند.
ضعف آنها در برابر پرتوهای خورشید که آنها را به سنگ تبدیل میکند، در بافت پوستی آنها نیز منعکس شده است که پوستی صخره مانند دارند و از آنها در برابر آسیبهای فیزیکی محافظت میکند. صدای خندهدار سه ترول در فیلم ارباب حلقهها که سعی داشتند تا بیلبو و دورفها را بخورند، شاید به طرفداران این تصور را القا کند که ترولها چندان قوی و مهم نیستند اما باید گفت آنها تا عصر سوم جان سالم به در بردند و به نیروهای سائورون پیوستند، تهدیدهای بسیار بزرگی در نظر گرفته میشوند. آنها هر چه از نظر قدرت ذهنی کم دارند، در اندازه و عضله جبران میکنند.
۱۸. اولوگ های
مانند اورکها، ترکیب هوش سائورون و سارومان باعث شده تا آنها به دنبال بهبود ترولها از طریق تغییرات ژنتیکی و نژادی در آنها باشند. نتیجه آن نیز اولوگ های است، یک نسخه بهبود یافته از ترولها که در فیلم The Return of the King دیده شد، موجودی که میتواند در زیر نور خورشید و بدون تبدیل شدن به سنگ مبارزه کند. ترولها خودشان نیروهای ترسناکی برای مبارزه هستند و این نژاد جدید که قادر به جنگ در طول روز است، حتی مخوفتر نیز است.
اولوگ های همچنین رنگ روشنتری نسبت به سایر ترولها دارند، اگرچه چندان صحبت نمیکنند. مانند اوروک های، آنها برای جنگیدن در ارتش سائورون در عصر سوم پرورش پیدا کردند. برخی از آنها دهانی پر از دندانهای تیز دارند و این در حالی است که دیگران عاجهای بزرگ دارند. آنها بین ۱۵ تا ۳۰ فوت هستند و برخلاف اکثر ترولها، زره کاملی برای نبرد در تن دارند و میتوانند به طرز ماهرانهای از سلاح استفاده کنند.
۱۷. کارچاروث
بسیاری از موجودات در دنیای ارباب حلقهها وجود دارند که در فیلمهای پیتر جکسون به تصویر کشیده نشدند و یکی از برجستهترین و کشندهترین نمونههای آن نیز کارچاروث است که حیوان خانگی اولین شیطان سرزمین میانه یعنی مورگوث است. کارچاروث یک گرگینه است که در عصر اول زندگی میکرد و از نسل مستقیم اولین نژاد خود یعنی دراگلوئین است. دراگلوئین که توسط مورگوث و با تزریق روحی شیطانی به یک گرگ ساخته شده است.
مورگوث، کارچاروث را با رژیم غذایی از گوشت زنده و همراه با جادو بزرگ کرد و همین نیز منجر به آن شد که این حیوان جثه بسیار بزرگی پیدا کند و عطش زیادی داشته باشد. گفته میشد که چشمان او مانند زغال سنگ میدرخشد، خز او مایل به قرمز و راه راه است و دندانهایش نیز پر از سم هستند و همین نیز نامهایی مانند آروارههای عطش را برای او به همراه داشته است. او دست و مچ برن ارکامیون، جد دور آراگورن را کامل جدا کرده است.
۱۶. انتها
محبوبترین موجودات ارباب حلقهها در بین طرفداران، انتها هستند، درختانی که قادر به راه رفتن هستند و بهعنوان نگهبانان میرکوود و دیگر جنگلهای متعدد سرزمین میانه عمل میکنند. آنها وقتی که در خواب هستند، از دیگر درختان قابل تشخیص نیستند و وظیفه مراقبت از جنگل و حفاظت از آن را برعهده دارند و این بدان معنا است که هر کسی که تعادل طبیعت را تهدید کند، چه خوب یا چه بد باشد، دشمن آنها است.
هر انت به شکل و شمایل درختانی هستند که مسئولیت آنها را برعهده دارند و این به معنای آن است که تنوع زیادی در ظاهر آنها وجود دارد. تریبیرد که مری و پیپین در جنگل فنگورن با آن روبهرو شدند، قدیمیترین عضو باقیمانده از نوع خودش است. اگرچه آنها به آرامی حرکت میکنند اما به طرز باورنکردنیای قوی و انعطافپذیر هستند. دو هابیت در فیلمهای ارباب حلقهها به انتها کمک کردند تا قلعه ایزنگارد سارومان را نابود کنند تا انتقام حمله آنها به جنگلشان را بگیرند که در نهایت منجر به مرگ آن جادوگر شد.
۱۵. موماکیلها
موماکیلها که به نام اولفنتها نیز شناخته میشوند، موجوداتی شبیه به فیل در سرزمین میانه هستند. موماکیلها موجوداتی فوقالعاده کشنده هستند، اگرچه بیشتر به این دلیل است که از آنها در میدان نبرد استفاده میشود و ربطی به اینکه آنها ذاتاً بدفطرت هستند یا اینکه خشونت درونشان دارند، نیست. آنها به طور انحصاری توسط نژادی از انسانها به نام پارادایم استفاده میشوند که در منطقه جنوبی سرزمین میانه زندگی میکردند و توسط سائورون به خدمت گرفته شدند تا بهعنوان متحد او در جنگ شرکت کنند.
در طول نبرد میدانهای پلنور، ۱۸۰۰۰ هارادریم با نیروهای پادشاه تئودن روبرو شدند و در میان آنها حداقل دهها موماکیل با زینهای وسیع وجود داشت و همین زینها نیز به گروههای هارداریمها این اجازه را میداد تا تیرهای خودشان را از بالا به پایین پرتاب کنند. موماکیلها با قد ۹۰ فوتی خود ضرباتی ویرانگر را در میدان جنگ وارد کردند. آنها با پوست زرهدار طبیعیشان، در برابر ضربههای ساده مصون هستند و این در حالی است که چیزهای کوچک را در سر راه خودشان را یا له میکنند یا اینکه با عاج بلندشان آنها را بر میدارند.
۱۴. وِروُرمها
وِروُرمها که شباهتی به شای هولود در فرنچایز Dune دارند، در میان ماسه و خاک شنا میکنند. ماهیت واقعی آنها در نوشتههای تالکین مانند اوگرهها سؤالبرانگیز است. هابیتها معتقد هستند که این موجودات در بیابانهایی در شرق دور شایر زندگی میکنند اما ممکن است آنها را نیز با اژدها اشتباه بگیرند. با این حال، با وجود اینکه کرمها مستقیماً در هیچ از یک از آثار تالکین حضور نداشتند، پیتر جکسون تصمیم گرفت تا آنها را در فیلم The Battle of Five Armies بگنجاند.
آزوگ از این کرمهای غول پیکر برای ایجاد یک گذرگاه زیرزمینی برای عبور بخشی از ارتش خودش بین کوه گندآباد و اربور استفاده کرد. در اینجا، پیتر جکسون آنها را حدود ۴۰۰ فوت طول و ۷۵ فوت عرض به تصویر کشیده بود که با دهانهای بزرگ بودند. با این حال، این موجودات چندان تمایلی برای ترک تونلهای خودشان نداشتند.
۱۳. آزوگ
تعداد زیادی از موجودات در دنیای ارباب حلقهها وجود دارند که با نام ذکر نشدهاند، به ویژه در میان انبوهی از اورکها، گابلینها، ترولها و سایر جانورانی که ارتش سائورون و سارومان را تشکیل میدهند. با این حال، یک استثنای قابل توجه وجود دارد و آن قهرمان اورک به نام آزوک دفیلر است. با اینکه او یک اوروک های نیست اما احتمالاً بزرگترین اورکی بوده که تا به حال در سرزمین میانه وجود داشته است.
آزوگ با سر بریدن پادشاه دورف ترور، پدربزرگ تورین، عنوان خودش را به دست آورد و جنگی تلخ بین این دو گونه را شروع کرد. تورین با گرفتن یکی از دستهای آزوگ، انتقام خانوادهاش را گرفت. در سهگانه «هابیت» ساخته پیتر جکسون، دست قطع شده آزوگ با یک تیغ فلزی جایگزین شده و همین نیز بدن زخم خورده و عضلانی او را ترسناکتر میکند. آزوگ فقط قوی نیست بلکه حیلهگر نیز است و ترجیح میدهد دشمن خود را در یک گوشه و کنار به دام بیندازد تا بتواند درست در لحظه مناسب ضربه بزند.
۱۲. شیلوب
شیلوب تأثیر ماندگاری بر طرفداران مجموعه ارباب حلقهها گذاشت و یکی از ترسناکترین موجودات این سهگانه سینمایی بود. شیلوب البته عنکبوت غول پیکری است که در فیلم The Lord of the Rings: Return of the King فرودو را مسموم کرد. گولوم که میداند او چقدر قدرتمند است و قبلاً نیز شیلوب از جان او با وعده آوردن گوشتی آبدارتر گذشته، سم و فرودو را مستقیماً به لانه او در موردور هدایت میکند. شیلوب علیرغم جثهاش، سعی دارد تا طعمه خودش را در سکوت و کمین دنبال کند و سپس او را نیش بزند و در تار بپیچد تا بعداً بخورد.
اگرچه سائورون او را حیوان خانگی میدانست اما شیلوب به هیچ سمتی تمایل نداشت و بیشتر به دنبال آن بود تا گرسنگی خودش را رفع کند و همه موجودات دیگر از او وحشت داشتند. فیلمها به طور کامل قدرت شیلوب را نشان ندادند و او فاصله زیادی از یک عنکبوت غول پیکر داشت. شیلوب هزاران سال، احتمالاً حتی قبل از عصر اول در سرزمین میانه حضور داشته است. او همچنین یکی از شخصیتهای اصلی بازی ارباب حلقهها به نام Middle-earth: Shadow of War است که در آن، تواناییهای متعدد وی همچون تواناییاش برای شبیه به انسان شدن نشان داده شد.
۱۱. فلبیستها
قبل از حضور اسماگ در سهگانه The Hobbit، فلبیستها، سواری نازگولها، نزدیکترین موجودات دنیای ارباب حلقهها به اژدها بودند. این موجودات با فریادهای گوشخراش خودشان، بسیار مخوف و دلهرهآور هستند. این هیولاهای سیاه و بالدار، اسبهای پرنده نازگولها هستند که خدمتکاران فانی سابق سائورون به شمار میروند و توسط حلقههای قدرت فاسد شده و به موجوداتی بدخواه و شبح تبدیل شدهاند.
فلبیستها شکارچیانی فوقالعاده چابک و قدرتمند هستند و دوست دارند تا طعمه خودشان را به دندان بگیرند، به آسمان ببرند و آنها را به پایین پرتاب کنند تا به هلاکت برسند. به نظر میرسد که تنها چیزی که آنها از آن هراس دارند، نور مستقیم خورشید است، درست همانطور که گندالف در فیلم The Return of the King آنها را دور کرد.
۱۰. عقابها بزرگ
موجودت ارباب حلقههای زیادی وجود ندارند که به طور فعال خودشان را در برابر سائورون قرار بدهند، اگرچه یک استثنای بزرگ وجود دارد و آن نیز عقابهای بزرگ هستند که گندالف را از دست ایزنگارد نجات دادند و اطمینان حاصل کردند که فرودو و سم بتوانند از کوه دووم زنده خارج شوند. عقابهای بزرگ بهترین دفاع جنبه خیر در برابر وحشتهای هوایی مانند فلبیستها و اژدها هستند. اگرچه ممکن است آنها آنقدر وحشی به نظر نرسند اما تالکین اظهار داشته که آنها سریعترین هستند.
پادشاه آنها یعنی تورندور با طول بالهایی ۱۸۰ فوتی، بزرگترین عقاب است. او با بزرگترین اژدهای موجود در سرزمین میانه نبرد کرد و این در حالی است که پسرش گواهیر در جنگ حلقه نیز نقشی مهم داشت. گواهیر رهبر عقابهایی است که گندالف را پس از کشمکش با سائورون و بالروگ و همچنین فرودو و سم را پس از آوردن حلقه به کوه دووم نجات دادند.
۹. غولها
همانند اوگرهها، غولها نیز توسط جی آر آر تالکین خیلی نام برده نشدند، اگرچه آنها احتمالاً یکی از مخوفترین موجودات دنیای ارباب حلقهها هستند و این خوش شانسی آراگورن، فرودو و یاران حلقه بود که در طول زمان جنگ حلقه، آنها متحد موردور نشدند و در کنار ارتش سائورون قرار نگرفتند. با کمال تعجب، غولها با وجود اندازه غول پیکرشان، به ندرت در سرزمین میانه دیده میشوند. در واقع، تالکین به آنها تنها در کتاب Red Book of Westmarch و The Hobbit اشاره میکند.
همانطور که در فیلم An Unexpected Journey پیتر جکسون دیده میشود، فرودو، گندالف و کوتولهها در جریان رویدادهای فیلم The Hobbit از جایی عبور میکنند که فکر میکنند رعد و برق در کوهستان وجود دارد. با نگاهی به بالا، آنها متوجه میشوند این صدای ناهنجار در واقع صدای یک جفت غول است که برای سرگرمی به سمت یکدیگر سنگ پرتاب میکنند. در این اثر سینمایی، غولها به دلیل قد بلند و فرم صخرهای بدنشان به راحتی با کوههای واقعی اشتباه گرفته میشوند و این طور به نظر میرسد که آنها اصلاً اهمیتی به زندگی دیگران در زیر پایشان نمیدهند.
۸. واچر در آب
در حالی که این موجود از دنیای ارباب حلقهها صحنه فوقالعاده و ماندگاری را در فیلم The Fellowship of the Ring به ارمغان آورده اما تالکین جزئیات بسیار اندکی دربار خاستگاه و ماهیت این موجود آشکار کرده است. هیولای The Watcher In The Water ممکن است اسرارآمیزترین هیولای تالکین باشد و حتی نام هیولایی مناسبی نیز ندارد. کاملاً مشخص است که این موجود با الهام از کراکن خلق شده و در فیلم نیز نشان داده میشود که او ۲۱ شاخک دارد که از داخل دریاچه روبروی دروازه معادن موریا بیرون میآید.
پس از اینکه او فرودو را میرباید، دیگر یاران حلقه سعی میکنند تا کاری کنند تا این موجود، حامل حلقه را رها کند و در نهایت نیز مجبور میشوند تا برای فرار از دست او به داخل دروازه مهر و موم شده جادویی هجوم ببرند. تنها اطلاعاتی که درباره این موجود آشکار میشود، زمانی است که گندالف میگوید این موجود قدیمیتر از اورکها است. این میتواند یکی دیگر از شرهای باستانی باشد که توسط دورفها در موریا بیدار شده است.
۷. بالروگ
بالروگ یکی از مخوفترین موجودات ارباب حلقهها در فیلم The Fellowship of the Ring است و علیرغم اینکه نسخه سینمایی آن نیز بسیار وحشتناک است اما حتی فیلمها نیز نتوانستند قدرت واقعی این هیولای سایه را به نمایش در بیاورند. در این اثر سینمایی، یاران حلقه خودشان را در اعماق معادن موریا در محاصره گروهی از گابلینها مییابند اما درست زمانی که برای مقابله با این گابلینها آماده میشوند، تهدیدی بسیار بزرگتر و قدیمیتر از اعماق کوهستان از راه میرسد.
این بالروگ بهعنوان دورین بین شهرت دارد که به خاطر کشتن پادشاه بزرگ کوتولهها است و یکی از آخرین بازماندههای نوع خودش در عصر سوم است. بالروگها و جادوگران اجداد مشترکی دارند. هر دوی آنها موجوداتی فرشتهای هستند که مایار نامیده میشوند اما بالروگها توسط ملکور فاسد شدند تا به جانورانی شیطانی و آتشین تبدیل شوند؛ گندالف روزها به مبارزه با این موجود پرداخت که در نهایت منجر به از بین رفتن شکل فیزیکی هر دوی آنها شد.
۶. گاثموگ
در حالی که دورین بین در فیلم The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring جزو یکی از قدرتمندترین موجوداتی بود که روی پرده سینماها نشان داده شد، او به طرز عجیبی قدرتمندترین بالروگ نیست، حتی با وجود اینکه یکی از آخرین بازماندههای این گونه در عصر سوم محسوب میشود. قدرتمندترین بالروگ نیز گاثموگ است که چندین هزار سال قبل از عصر سوم وجود داشت.
گاثموگ که نامش به معنای نزاع و نفرت است، ارباب همه بالروگها در عصر اول بود. وضعیت رسمی او در ارتش مورگوث بهعنوان کاپیتان عالی انگبارد به این معنی بود که او با جانشین مورگوث یعنی سائورون برابری داشت. گاثموگ همانند دورین بین، بهعنوان یک شاهکُش شهرت پیدا کرد و جان دو تا از پادشاهان بزرگ الفهای اولدور را گرفت. او علاوه بر یک شلاق، تبری سیاه و بزرگی در دست داشت. گاثموگ و سایر بالروگها در نهایت از بردگی رها شدند و انگبارد را متعلق به خودشان کردند.
۵. اسماگ
یکی از شناخته شدهترین موجودات ارباب حلقهها، اژدهای اسماگ است که حضوری بسیار پررنگ و برجسته در فیلمهای The Hobbit ساخته پیتر جکسون داشت. اسماگ شناخته شدهترین اژدها در اساطیر تالکین است و نام اژدهایان دیگر به ندرت در رمانهای نوشته شده درباره سرزمین میانه برده شده است. اما اژدها یک گونه است و مطمئناً تعداد دیگری از آنها نیز در سرزمین میانه وجود داشته است.
در عصر سوم، اسماگ آخرین اژدهای بزرگ و باقیمانده بود. اژدهایان ثروت را میپرستند و تمرکز اسماگ نیز روی انبوه گنج عظیم پادشاه دورفها ترور در لونلی ماونتین بود. در فیلم The Hobbit کاملاً واضح است که چرا گندالف نگران است که اسماگ به متحد سائورون تبدیل شود. با اینکه اسماگ بزرگترین موجود در نوع خودش نیست اما هنوز یکی از بزرگترین، سریعترین و باهوشترین جانوران در سرزمین میانه است و همچنین بسیار فریبنده است.
۴. اسکاتا
اسماگ ممکن است مشهورترین اژدهای سرزمین میانه باشد اما او تنها موجود نوع خودش نیست که در آثار تالکین نامش آمده است. او همچنین فاصله بسیار زیادی با قویترین اژدها دارد، درست همانطور که توسط اسکاتا (Scatha the Worm) مشخص است. اژدهایان در سرزمین میانه را میتوان به دو دسته بالدار و بدون بال تقسیم کرد که دومی بهعنوان کرم دراز طبقهبندی میشود. اسکاتا دومین کرم دراز بزرگ در سرزمین میانه بود و در عصر سوم، او لانهاش را در Grey Mountains ساخت، جایی که به طلا طمع داشت و انبوهی از طلاها را از انسانها و دورفها احتکار کرد.
همانند اسماگ، دستاوردهای غیرقانونی او سرانجام منجر به سقوطش شد و فرام رهبر ائوتئود (مردم شمالی) او را به قتل رساند تا آنچه را که از مردمش دزدیده شده بود را پس بگیرد و همین نیز باعث درگیری آنها با دورفها شد. اسکاتا قبل از آن صدها سال زندگی کرده بود و بهعنوان یک کرم دراز میتوانست مه و شعلههای آتشین از دهانش بیرون بدهد.
۳. آنکالاگون بلک
وقتی صحبت از اژدهای بالدار در میان دهها موجود دنیای ارباب حلقهها در اساطیر تالکین به میان میآید، قدرتمندترین و مسلماً شیطانیترین آنها آنکالاگون بلک بود که در عصر اول زندگی میکرد. آنکالاگون یکی از بهترین سلاحهای مورگوث در عصر اول بود و اولین و بزرگترین اژدهای بالدار محسوب میشود.
در جنگ خشم در عصر اول، آنکالاگون ارتشی از فایر دریکهای دیگر را به نبردی علیه والور هدایت کرد که به آنها خیانت کرد و هیاهویی از آتش و رعد و برق را با خود آورد. او در نهایت توسط ایرندیل و عقابهای بزرگ کشته شد و بدنش نیز باعث صاف شدن یک رشته کوه شد. گندالف همچنین بیان میکند که آتش این اژدها داغترین بوده است و حتی شعلههای وی نیز نمیتواند حلقه را نابود کند.
۲. گلاورونگ
تنها اژدهایی که قادر است تا آنکالاگون سیاه را شکست بدهد، کرم بزرگ گلاورونگ است که قدرتمندترین اژدهایی است که تاکنون در اساطیر تالکین از آن نام برده شده است. منشأ گلاورونگ فوق العاده جذاب است چراکه این کرم بزرگ به لطف اولین تلاش مورگوث برای ایجاد سربازی مؤثرتر از اورک به وجود آمده است. ۱۰۰۰ سال طول کشید تا گلاورونگ در اعماق انگبارد متولد شود و پس از آن نیز شهرهای متعددی را با خاک یکسان کرد.
عطش گلاورونگ برای نابودی چیزی بود که حتی اربابش نمیتوانست آن را کنترل کند و زمانی که مأموریتی برایش نداشت، او را زندانی میکرد. ترسناکترین توانایی گلاورونگ قدرت طلسم کردن او بود. او با چشمان مار مانند خودش میتوانست ذهن و بدن را کنترل کند و حتی خاطرات را پاک کند. او برای صدها سال بهعنوان پادشاه اژدها بر نسل خودش حکومت کرد.
۱. آنگولینت
فیلمهای ارباب حلقهها به طور کامل شیلوب را توضیح ندادند و اینکه چرا از او وحشت بسیار زیادی دارند و این به معنای آن است که فیلمهای پیتر جکسون هرگز به قدرتمندترین موجودی که تابه حال در سرزمین میانه وجود داشته یعنی یک عنکبوتی نیمه اهریمنی به نام آنگولینت اشاره نکرده است. اونگولیانت مادر شیلوب است و موجودی مرموز در سرزمین میانه محسوب میشود که بنا بر نظریهها از تاریکی خالص ساخته شده است. اگرچه او با ملکور متحد بود اما انگیزه واقعی او تغذیه بود و غذای مورد علاقه وی نیز خود نور بود.
این گونه بود که ملکور توانست وفاداری او را به دست بیاورد و او را تشویق کرد تا از دو درخت والینور که منابع اولیه نور آردا هستند، تغذیه کند. انجام این کار توسط آنگولینت باعث شد تا او به اندازه بسیار عظیمی دست پیدا کند. در سرزمین میانه، او به شراکت خودش با مورگوث پایان داد ولی عطش آنگولینت آنقدر سیری ناپذیر بود که آخرین قربانیاش، خودش بود.
منبع: گیمفا