واکین فینیکس بدون شک یکی از بزرگترین نامهای سینمای مدرن در قرن بیست و یکم است. او هیچگاه از خود علاقهی چندانی به پیروی از کلیشههای هالیوودی نشان نداده و با تأمل کوتاهی در نقشهایی که وی انتخاب میکند و کارنامهی کاری منحصر به فردش، این ویژگی وی کاملاً واضح و برجسته میشود.
او نیز همانند بسیاری دیگر از هنرمندان مشهور هالیوودی بابت رفتارهای گاهاً غیرمعمولش مورد انتقاد قرار گرفته است؛ اما در مورد او یک نکته وجود دارد که حتی منتقدان او نیز نمیتوانند آن را انکار کنند و آن تعهد وی به هنرش است.
هر نقشی که وی در آن ظاهر میشود برای بیننده کاملاً مبرهن است که با تمام جسم و روح خود به هنرنمایی میپردازد و این همان چیزی است که وی را به یکی از آخرین بازماندگان از بازیگرانی در سینما تبدیل میکند که نگاهی تئاتری و نمایشی به دنیای بازیگری در سینما دارند. با این مقدمهی کوتاه حال به سراغ مروری بر ده فیلم منتخب از کارنامهی کاری خارقالعاده واکین فینیکس میرویم.
۱۰) To Die For
فیلم To Die For (به خاطرش مردن) روایتگر داستان یک گزارشگر تلویزیون محلی به نام سوزان با بازی نیکول کیدمن است که عطش بیمارگونهای برای رسیدن به شهرت دارد. او با پسری نوجوان به نام جیمی با بازی واکین فینیکس ۱۹ ساله آشنا میشود که به شدت به وی علاقهمند است. سوزان از احساسات جیمی سوء استفاده میکند و وی را تبدیل به ابزاری برای از میان بردن هر مانعی میکند که در نظرش میان او و تبدیل شدنش به یک ستارهی تلویزیونی بزرگ فاصله انداخته است.
واکین فینیکس با هنرنمایی خود در این اثر به زیبایی هرچه تمامتر پسری نوجوان را به تصویر میکشد که شیفتهی زنی بسیار بزرگتر از خود شده و برای راضی کردن و بدست آوردن دل او دست به هر کاری میزند؛ حتی با اینکه میداند سوزان در حال سوء استفاده از وی است.
فیلم To Die For یک کمدی سیاه خارقالعاده است که به زیبایی تأثیر چهرهای که رسانهها از افراد و سلبریتیها میسازند را بر جامعه و حرص و طمع افراد برای رسیدن به این مقام را به تصویر میکشد.
۹) I’m Still Here
شاید توصیف فیلم I’m Still Here (من هنوز اینجا هستم) به عنوان یک اثر خارقالعاده، اغراقآمیز و غیرمنطقی باشد؛ اما با این حال به دلیل نقشآفرینی خاص واکین فینیکس در این اثر، هیچ لیستی از بهترین نقشآفرینیهای این هنرمند مشهور و توانمند بدون حضور فیلم I’m Still Here کامل نمیشود.
در این اثر که در قالب یک شبه مستند روایت میشود؛ واکین فینیکس در تاکشوی معروف دیوید لترمن حضور مییابد و اعلام میکند که میخواهد از بازیگری بازنشسته شود و موسیقی رپ را دنبال کند. در این اثر بینندگان شاهد گفتگوهایی مابین واکین فینیکس و کیسی افلک با مضامینی مثل زندگی، فلسفه و سلبریتیها هستند. در این اثر واکین فینیکس چنان واقعیت و تخیل را در هم میآمیزد که بیننده نمیداند که کدام یک از صحبتهای وی واقعی و نظر شخصیاش است و در کدام یک، وی صرفاً سر به سر مخاطب میگذارد.
نکتهی جالب توجه این است که حتی اهالی هالیوود نیز نمیدانستند که آیا وی در مورد بازنشستگی شوخی میکند یا از این اثر به عنوان راهی برای اعلام پایان کار خود در سینما استفاده کرده است. اتفاقی که حرفهی کاری واکین فینیکس را در معرض تهدید جدی قرار داد.
میتوان گفت که کمتر هنرمندی است که حاضر است زندگی حرفهای خود را برای یک اثر هنری به لبهی پرتگاه ببرد و همین مسئله نقشآفرینی واکین فینیکس در فیلم I’m Still Here را به یکی از خاصترین، مهمترین و البته قابل احترامترین هنرنماییهای وی تبدیل میکند.
۸) You Were Never Really Here
در فیلم You Were Never Really Here (تو هرگز واقعاً اینجا نبودی) واکین فینیکس نقش جو یک آدمکش قراردادی بسیار حرفهای و در عین حال بسیار افسرده و غمگین را به تصویر میکشد که سعی میکند انسانهای بیگناه را از چنگال باندهای قاچاق انسان برهاند. وی شخصیتی بسیار کم حرف است و واکین فینیکس با زبان بدن خود به زیبایی تمام احساسات جو را به بیننده منتقل میکند.
در فیلم You Were Never Really Here، لین رمزی استادانه سکانسهای احساسی و خشن را طوری در هم آمیخته است که بیننده حالات متفاوت احساسی را در هر مرحله از این اثر تجربه نماید.
۷) Gladiator
در Gladiator ریدلی اسکات، واکین فینیکس نقش فردی با روحیهی انتقامجویانهی یک کودک خردسال را به تصویر میکشد که در حال کنترل ارتش امپراطوری روم است و زمام بسیاری از امور را در دست دارد. کومودوس گاهاً نمادی از نظم است و گاهاً نمادی از آشوب و آنارشی، حتی در پارهای از اوقات جلوهگر هر دوی این خصلتها است.
به جرئت میتوان نقشآفرینی واکین فینیکس در نقش کومودوس را یکی از مهمترین عوامل جاودانهشدن فیلم Gladiator دانست. واکین فینیکس با هنرنمایی خارقالعادهی خود، شروری منفور را به تصویر میکشد که هیچ خط قرمزی برای وی وجود ندارد. از به قتل رساندن پدرش تا برنامهریزی برای کشتن خانوادهی اصلیترین رقیبش و بسیاری از کارهای پست انسانی و اخلاقی دیگر وی نشان میدهد که کومودس از هیچ عملی برای رسیدن به اهدافش فروگذاری نمیکند.
۶) Napoleon
دومین همکاری ریدلی اسکات و واکین فینیکس تبدیل به اثری بحثبرانگیز شد که برخلاف همکاری اول آنها، منتقدان و مخالفان بسیاری پیدا کرد. در Napoleon ریدلی اسکات به جای تصویر ارائهی تصویر یک قهرمان، بر ویژگیهایی منفی از شخصیت ناپلئون متمرکز میشود که کمتر به آنها پرداخته شده است. در این فیلم واکین فینیکس نقش یک امپراطور بیرحم، جاهطلب، مصمم و گاهاً گمراه را به تصویر میکشد.
۵) Walk The Line
فیلم Walk The Line (سر به راه باش) را میتوان یکی از آخرین آثار تحسینبرانگیز در میان بیوگرافیهای موزیکال ساخته شده حول محور موسیقیدانان مشهور دانست. آثار اخیر تولید شده حول محور زندگی موسیقیدانان مشهور از جمله Bohemian Rhapsody، Rocketman و Elvis از لحاظ کیفیت فاصلهی بسیاری با بیوگرافی شاهکار جیمز منگولد از زندگی جانی کش افسانهای دارند.
در این اثر واکین فینیکس نقش جانی کش فقید و ریس ویترسپون نقش همسر وی، یعنی جون کارتر فقید را ایفا میکنند. این اثر برخلاف بسیاری دیگر از آثار بیوگرافی، نه موسیقی بلکه زندگی و رابطهی این زوج هنرمند را در مرکز توجه خود قرار داده است و با این حال به میراث جانی کش به عنوان یکی از بزرگترین و مشهورترین موسیقیدانان آمریکایی ادای احترام میکند.
واکین فینیکس در این اثر به زیبایی هرچه تمامتر دو ویژگی متضاد شخصیت جانی کش یعنی آسیبپذیری احساسی و جذابیت او را که از این هنرمند فقید یک شخصیت پیچیده میسازد را به تصویر میکشد. وی همچنین بسیاری از قطعات موسیقی در فیلم Walk The Line را خود شخصاً اجرا میکند. نقشآفرینی ریس ویترسپون در نقش جون کارتر فقید نیز در یک کلام تحسینبرانگیز است؛ علیرغم اینکه در سالهای اولیهی انتشار این اثر زیر سایهی شخصیت اصلی قرار گرفت و به آن کم لطفی شد.
۴) C’mon C’mon
این فیلم همانند بسیاری از آثار مستقل از چشم بسیاری از مخاطبین سینما مغفول ماند و نتوانست به جایگاهی که به جدیت شایستهی آن است در نگاه مخاطبان دست یابد. فیلم C’mon C’mon (زودباش زودباش) بدون هیچ اغراقی همانند یک الماس در کارنامهی کاری واکین فینیکس میدرخشد. فیلم C’mon C’mon روایتگر داستان جانی یک خبرنگار رادیویی است که باید از خواهرزادهاش جسی در دورانی که خواهرش مشغول مراقبت از پدر جسی به دلیل بیماری حاد اعصاب و روان است مراقبت کند.
نکتهی شایان توجه در این اثر این است که واکین فینیکس معمولاً به خاطر به تصویر کشیدن شخصیتهای غیرمعمول شناخته میشود؛ اما وی در فیلم C’mon C’mon باری دیگر سنتشکنی میکند و کلیشههای شکل گرفته از خود در ذهن مخاطب را در هم میکوبد. نقشآفرینی واکین فینیکس در نقش جانی و وودی نورمن در نقش جسی ملغمهای از شادی، آشفتگی، عشق و غم است که قلب مخاطبان را تحت تسخیر خود در میآورد.
۳) The Master
The Master (ارباب) پاول توماس اندرسون روایتگر داستان فردی کوئل یک سرباز نیروی دریایی آمریکا است که پس از بازگشت از جنگ جهانی دوم گرفتار مشکلات روانی شده است و نمیتواند خود را با جامعه انطباق دهد.
فردی با شخصی به نام لنکستر داد با بازی فیلیپ سیمور هافمن فقید آشنا میشود که رهبر یک فرقهی مذهبی به نام The Cause است. او به تدریج به داد و آموزههایش علاقهمند میشود و به همراه داد و سایر اعضای خانوادهی وی رهسپار سفری برای ترویج آموزههای او میشود.
میتوان شخصیت داد و فرقهی وی را الهامی غیرمستقیم از ال.ران هابارد و فرقهی بحثبرانگیزش یعنی ساینتولوژی دانست. در این اثر برخلاف سایر آثار مشابه به جای اینکه به خود فرقه و اعضای اصلی آن پرداخته شود به این موضوع میپردازد که چگونه یک فرد تنها که از همهجا بریده است جذب چنین تفکراتی میشود و خود را وقف آن میکند.
واکین فینیکس در این اثر نقش شخصی پوچ را به تصویر میکشد که علیرغم اینکه درونمایهی سادهای دارد؛ اما هیچوقت مخاطب به اعماق ذهن فردی کوئل دست نمییابد. فیلم روایتی دوپهلو از وقایع را به مخاطبان ارائه میدهد و تفسیر بسیاری از سکانسها از جمله پایانبندی آن به دید و نتیجهگیری بیننده وابسته است.
هنرنمایی خارقالعاده و تحسینبرانگیز واکین فینیکس، فیلیپ سیمور هافمن فقید و امی آدامز برای آنها نامزدی و جوایز متعددی به ارمغان آورد که از اهم آنها میتوان به ۳ نامزدی اسکار اشاره کرد. پاول توماس اندرسون از فیلم The Master به عنوان فیلم مورد علاقهی خود در میان آثارش یاد میکند.
۲) Joker
طرفداران و منتقدان فیلم Joker تنها در یک مسئله اتفاق نظر دارند و آن هم نقشآفرینی فوقالعاده و بینقص واکین فینیکس در این اثر است.
در فیلم Joker مخاطب باید با شخصیت آرتور فلک یک همزادپنداری نسبی پیدا میکرد به طوری که خواهان موفقیت او و بهبود زندگی غمبارش باشد؛ اما در عین حال بتواند از هیولایی که وی در پایان فیلم به آن تبدیل میشود با تمام وجودش متنفر باشد. پیاده کردن چنین اجرایی و برانگیختن چنین احوالات متفاوتی در مخاطب، فقط از تعداد انگشتشماری از هنرمندان هالیوود همانند واکین فینیکس بر میآید.
۱) Beau Is Afraid
بسیاری از بازیگران هالیوودی پس از سه دهه از آغاز دوران حرفهای خود وارد یک سیر نزولی میشوند؛ اما واکین فینیکس با آثاری همانند Beau Is Afraid (بیو ترسیده است)، C’mon C’mon ،Joker و Napoleon به مخاطبان ثابت کرده است که جزو این دسته از هنرمندان نیست. فیلم Beau Is Afraid حماسهای سه ساعته از هویت و درگیری درونی و ذهنی عمیق است.
در این اثر که بدونشک جزو شاهکارهای واکین فینیکس است؛ وی شخصیتی نابالغ از لحاظ احساسی و مضطرب و در عین حال پرشور و صادق را به تصویر میکشد. در این اثر واکین فینیکس از تمام چالشهایی که شخصیت بیو به عنوان یک بازیگر در برابر وی میگذارد با سربلندی کامل بیرون میآید. خواه سکانسی باشد که دختران نوجوان به زور سعی میکنند که به وی دارو بدهند یا نگرانی دائمی وی در مورد اینکه لذت زیاد ممکن است وی را از بین ببرد.
هنرنمایی بینظیر فینیکس دنیای سورئال این اثر را برای مخاطب به آسانی باورپذیر میکند. روایت و دنیای سورئال اری استر در کنار استعداد خارقالعادهی واکین فینیکس، فیلم Beau Is Afraid را به هیجانانگیزترین اثر در کارنامهی کاری وی تا به امروز تبدیل میکند.
منبع: گیمفا