تصاویر و اطلاعات جدیدی از بزرگترین نقش منفی انیمیشن Inside Out 2 با صداپیشگی مایا هاوک منتشر شده است.
ماه مارس (اسفند) گذشته، دیزنی مطبوعات را به استودیو انیمیشن سازی پیکسار دعوت کرد تا در جریان ساخت این انیمیشن قرار بگیرند. در طی این بازدید، شاهد تجهیزات و امکانات استودیو بودیم و به ابعاد مختلف تولید فیلم پی بردیم.
در فیلم ۳۵ دقیقهای منتشر شده از پیکسار که قبلا اطلاعاتی پیرامون آن دراختیارتان قرار داده بودیم و میتوانید از اینجا مشاهده کنید، شاهد احساس اضطراب بودیم که برگ برنده پیکسار است. شاید برخی دنباله این فیلم را موفق ندانند اما باید بگوییم این صرفا نگرانی بیموردی است.
کلسی مَن درباره احساس اضطراب گفته:
من همیشه ایدههایی داشتم و لیستی از احساسات تهیه کرده بودم که اضطراب یکی از آنها بود و اینطوری بودم که خدایا، این احساس چیز دیگری است. فکر کنم قبل از پاندمی بود و این دقیقا احساسی بود که بیشتر مردم درگیرش بودند و تصمیم گرفته شد اضطراب یکی از احساساتی باشد که به آن پرداخته شود.
همیشه میخواستم فیلمی بسازم که اضطراب یکی از رُکنهای آن باشد. چون احساسات همیشه بر ما غلبه میکنند، خصوصا در سن نوجوانی. پس این یک فیلم پیشتازی احساسات است.
این کارگردان فیلم دوم را بسیار متفاوت از فیلم اول دانسته و گفته فیلم اول هیچ ویلنی نداشت:
این فیلمی بسیار متفاوت از سری اول است. هیچ آنتاگونیستی در فیلم اول نداشتیم و احساس شادی آنتاگونیست فیلم اول است که خودش این را نمیدانست و گاهی میگفت: خدایا، این اتفاق همش تقصیر منه.
من پیش خودم فکر کردم چه میشود اگر احساسی داشته باشیم که احساسات دیگر را خاموش کند؟ مثل فیلم اول که ناگهان همه بیرون انداخته میشدند. احساسی که بقیه بهش بگویند تو خوبی ولی جایت اینجا نیست.
تست صدای مایا از طریق زوم انجام شد و واقعا هم عالی عمل کرد. من ایدههایم را به او گفتم و مایا هم سریعا ارتباط گرفت. فکر کنم حتی موقع حرف زدنش، گریه کردم. همه ما اینطوری بودیم که مایا عالی است.
طبق گفته مَن، آنها احساس گناه را کات کردند تا اضطراب را بیاورند. یکی از بخشهایی که مطبوعات بازدید کردند جایی بود که تیم عکاسی و فیلمبرداری مشغول کار بودند. مدیر عکاسی، آدام حبیب، درباره خلق احساسات جدید میگوید:
همه چیز در دنیای رایلی فرق دارد. کیفی که اضطراب از آن آمده، مربوط به احساس گناه است. من کیف بزرگتری میخواستم. مثل چیزی که در دیزنی لند شاهدش هستیم و تمام وسیلههای بچهها را در آن پر میکنیم. احساس شادی آن را باز میکند و میپرسد؛ این کیه؟ و بعد این شخصیت بیرون میآید و میگوید، سلام، من گناهم. ببخشید من خیلی کیف و چمدان دارم. بعد این احساس را کات زدیم چون خیلی با داستان همخوانی نداشت. و فکر کنم اضطراب هم بار و بندیل زیادی داشت و وقتی اضطراب رخ میدهد، همه چیز در دنیای رایلی تغییر میکند. دوربین هنگام ضبط صحنههای مربوط به اضطراب، روی دست است. ما از لنزهای واید استفاده کردیم که نزدیک به کاراکتر هستند و دنیای او را کمی اگزجره (اغراق) کردهایم. حرکت در این صحنهها کم هست. شما هوشیارتر میشوید و تمرکزتان بیشتر میشود. یا کاملا غرق این احساس شده یا سطحی از کنارش میگذرید. کانسپتهای هنری زیادی برای این احساس وجود دارند. وقتی موقع استراحت است، یک چشمش به همه چیز است.
در بخش تدوین متوجه شویم یکی از خطهای احساس فیلم ۷۸ بار ضبط شده است. موریسا هورویتز، تدوینگر فیلم، گفته:
فکر کنم یکی از دیالوگهای اضطراب را ۷۸ بار گرفتیم. مایا هربار تلاش میکرد بهتر عمل کند. چونکه بخش احساسی در پایان فیلم بود. اون میخواست مطمئن بشه که دقیقا چیزی از کار درمیآید که ما میخوایم.
در اتاقهای استودیو چندین تن کانسپت آرت و تصویر از فیلم وجود داشت که تصاویر اولیه اضطراب نیز شامل آنها میشد. طرح اولیه این احساس، مژههای باند و ماگ قهوه جالبی را نشان میداد. صحبتهایی درباره باز شدن دهان اضطراب و شکل چشمان مضطرب او بود. حتی مجسمهای از شکل نهایی او ساخته شده بود.
خوشبختانه پیکسار قادر است بُعد احساسی فیلم اول را حفظ کند و این انیمیشن را ۱۴ ژوئن (۲۵ خرداد) راهی سینماها میکند.