ویلیام جان نیسون، در تاریخ ۷ ژوئن ۱۹۵۲ (۱۸ خرداد ۱۳۳۱) در بخش زیبایی از ایرلند شمالی به نام بیلیمنا به دنیا آمد. او فرزند یک مراقب مدرسهی ابتدایی به نام برنارد (بارنی) نیسون و یک آشپز به نام کاترین (کیتی) نیسون بود. لیام به عنوان یک شخص کاتولیک در خانوادهای مذهبی بزرگ شد. اسم او نیز از روی یک کشیش محلی و محبوب انتخاب شده بود. لیام از سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷، در کالج سینت پاتریک درس خواند. در همین دوران بود که او به دراما، تئاتر و سینما علاقهمند شد. برعکس سایر بازیگران همدورهی او، علاقهی نیسون به رشتهی خود بسیار سریعتر از دیگران آغاز شد. به گفتهی وی، ایرلندی بودن در خون او جریان دارد و به شدت از سیاستها و اخبار روزانهی ایرلند شمالی مطلع است. نیسون تنها کودکی ۹ ساله بود که بوکس کردن را یاد گرفت. لیام در سن ۱۷ سالگی و پس از بردن چند عنوان و قهرمانی منطقهای، از این حرفه کنارهگیری کرد.
شروع کارنامهی کاری درخشان و همبازی شدن با ستارگان
اولین شغل نیسون، رانندهی لیفتراک بود. شروع چندان باشکوهی برای یکی از بااستعدادترین بازیگران سینما به نظر نمیرسد. شاید برای بسیاری از سینماگران جالب باشد که لیام نیسون بزرگ، مجوز تدریس دارد. اولین تجربهی فیلمی نیسون، ایفای نقش عیسی مسیح در فیلم مذهبی Pilgrim’s Progress بود. پس از بازگشتهای بیشمار به شهر تولد خود در ایرلند، در سال ۱۹۷۷، او بالاخره به دابلین نقل مکان کرد. باری دیگر، در سال ۱۹۸۰، ما شاهد کسب تجربهی نیسون در گروه تئاتری Abbey Theatre بودیم. این مجموعه، گروه ملی تئاتر ایرلند هستند. در سال ۱۹۸۰ بود که سر جان بورمن، نیسون را در نمایش تئاتر Of Mice and Men مشاهده کرد. پس از تماشای نیسون و تحتتاثیر اجرای او قرار گرفتن، بورمن برای ایفای نقش شوالیه گاواین در فیلم Excalibur از او درخواست کرد. پس از این نقش، نیسون بالاخره به کشور مادری خود بدرود گفت و به لندن نقل مکان کرد.
نیسون به مدت ۵ سال، از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۷، با هلن میرن زندگی میکرد. این دو بازیگر در فیلم Excalibur با یکدیگر آشنا شده بودند. دههی ۸۰، همچون بروس ویلیس و هریسون فورد، ۱۰ سال طلایی برای نیسون به ارمغان آورد. وی توانست در ۵ فیلم با گروهی از بزرگترین و بااستعدادترین بازیگران تاریخ سینما همبازی شود. از بازی کردن با مل گیبسون و آنتونی هاپکینز کبیر در فیلم The Bounty (ساختهی ۱۹۸۴) گرفته تا همبازی شدن با جرمی آیرونز و رابرت دنیروی افسانهای در The Mission (ساختهی سال ۱۹۸۶)، دههی هشتاد برای نیسون دههای بسیار رویایی بود. در سال ۱۹۸۶ بود که نیسون در سریال Miami Vice حضور افتخاری داشت. همین ایفای نقش به او فرصتی برای نقل مکان به Hollywood داد. از سال ۱۹۸۷ به بعد، نیسون نقشهای بزرگتر و ماندگارتری ایفا کرد. او توانست در فیلم Suspect با دنیس کوئید و شر همبازی شود. همین نقش بود که نیسون را در نمودار بازیگران منتقدین قرار داد.
در سال ۱۹۸۸، نیسون افتخار همبازی شدن با کلینت ایستوود افسانهای را در فیلم پنجم سری Dirty Harry به دست آورد. وی در این فیلم، نقش کارگردان یک فیلم ترسناک را ایفا کرد. کارنامهی کاری نیسون در سال ۱۹۹۰ به نقطهی اوج جدیدی دست پیدا کرد. ایفای نقش در فیلم Darkman، ساختهی سم ریمی، موفقیتی تکرارنشدنی برای نیسون به همراه داشت. بسیاری از سینماگران بر این باورند که نیسون هرگز نتوانست به سطح موفقیت دههی ۸۰ خود دست پیدا کند. با نگاه کردن به فیلم بعدی، متوجه میشوید که بسیاری از سینماگران سخت در اشتباه هستند.
لیام نیسون با موفقیتها و افتخارات بیشمار دههی ۹۰ را آغاز کرد
در سال ۱۹۹۳ بود که استیون اسپیلبرگ بزرگ به نیسون نقشی رویایی را پیشنهاد کرد. ایفای نقش اسکار شیندلر در فیلم هولوکاستی Schindler’s List، اگر بهترین نقش نیسون نباشد، در لیست سه نقش برتر او قرار دارد. مل گیبسون، وارن بیتی و کوین کاستنر همه برای ایفای این نقش ابراز علاقه کردند. با این وجود، نیسون بود که پس از تست بازیگری در ماه دسامبر ۱۹۹۲، توانست این نقش را از آن خود کند. در مصاحبهای، نیسون دربارهی مطالعهی کتاب Schindler’s List و آشنا شدن با شخصیت خود میگوید:
به نظر من، شیندلر از اذیت کردن نازیها لذت میبرد. در کتاب اوریجینال، گفته شده که سایر نازیها او را به شکل یک عقبمانده نگاه میکردند. هیچکس در مقامات نازی او را جدی نمیگرفت و شیندلر هم از این موضوع حداکثر استفاده را برد.
اجرای خیرهکننده، احساساتی و ماندگار نیسون در نقش اسکار شیندلر برای او یک نامزدی اسکار نقش اصلی مرد به همراه داشت. با وجود این که نیسون نتوانست این جایزه را از آن خود کند، فیلم Schindler’s List توانست جایزهی اسکار بهترین فیلم سال را به دست آورد. این فیلم لایق تمامی این جوایز و بیشتر بود. چه سینماگری دیالوگ “من به اندازهی کافی تلاش نکردم.” شیندلر، زانو زدن او و گریههای دردناک این ناجی پنهان را در ذهن خود حکاکی نکرده است.
ایفای نقش فوقالعادهی نیسون بود که وی را پس از فیلم Schindler’s List به یک بازیگر مهم و باارزش تبدیل کرد. در سال ۱۹۹۳، نیسون استعداد خود را مانند خورشیدی درخشان برای همه به نمایش گذاشته بود. همین سال بود که او، با بازی در تئاتر Anna Christie، توانست نامزد جایزهی Tony بهترین بازیگر نقش اصلی در یک نمایش تئاتر شود. در سال ۱۹۹۴ و با فیلم Nell، نیسون توانست با جودی فاستر همبازی شود. این فیلم با وجود بازیگرانی چون فاستر و نیسون و بازی فوقالعادهی آنها، نتوانست مهر تایید منتقدین را کسب کند. فیلم Michael Collins، اثر نیل جوردن، باری دیگر بازی فوقالعادهی لیام نیسون را به نمایش گذاشت. آلن ریکمن و جولیا رابرتز همبازیهای او در این عنوان بودند. با نگاه کردن به پیشینهی نیسون، ایفای نقش مایکل کالینز (قهرمان انقلاب ایرلند) توسط او بینقص به نظر میرسد.
از نجات کودک بردهی خانوادهی تناردیهها تا نجات ناجی کهکشان Star Wars
نیسون با ایفای نقش ژان والژان در فیلم Les Miserables سال ۱۹۹۸، به لیست بلندبالای بازیگران افسانهای که این نقش را ایفا کردند پیوست. به گفتهی بسیاری از طرفداران این کتاب و سینماگران بیشمار، لیام بهترین فردیست که تا کنون نقش ژان والژان را بازی کرده است. به اذعان منتقدین مجلهی The New York Times، نیسون نقش خود را با ترکیبی از قدرت، محبت انسانی و وفاداری به خصوصیات کلیدی ژان والژان بازی کرد. سال ۱۹۹۹، طرفداران کهکشان خیلی خیلی دور (Star Wars) با مرد بلندقامت و خوشقلبی به نام Qui-Gon Jinn آشنا شدند. لیام نیسون کسی بود که این شخصیت را به بهترین شکل ممکن به جهان Star Wars آورد. آیا میدانستید پس از حضور نیسون در روز اول فیلمبرداری The Phantom Menace، اتفاقی وحشتناک افتاد؟ ظاهراً تمامی ورودیهای استیجهای فیلمبرداری برای قد نیسون کوتاه بودند! دلیل این اشتباه، پیشبینی غلط لوکاس بود. او انتظار نداشت نیسون قدی به این بلندی (۱۹۳ سانت) داشته باشد.
Qui-Gon یک استاد جدای است که مسیح جهان Star Wars (آناکین اسکایواکر) را از بند بردگی نجات میدهد. با وجود این که شخصیت Qui-Gon Jinn حضور کوتاهی در جهان Star Wars داشت، طرفداران مدهوش ایفای نقش نیسون شدند. این شخصیت بدون نیسون هیچ معنایی ندارد و به همین دلیل است که نقش Qui-Gon Jinn در تمامی حضورهای خود، توسط نیسون ایفا شده است. از صدای “آناکین، نه!” در Attack of the Clones گرفته تا صداپیشگی شخصیت مذکور در ۳ اپیزود از سریال The Clone Wars، هیچکس جز نیسون نمیتواند Qui-Gon Jinn باشد. شاید برای طرفداران جالب باشد که بدانند در سریال فوقالعادهی Tales of the Jedi، نیسون نقش Qui-Gon Jinn بالغ و پسر او نقش نسخهی جوان این شخصیت را ایفا کردند. جدا از اسکار شیندلر، Qui-Gon Jinn بدون شک معروفترین نقش نیسون است. صدای این بازیگر، یکی از قابلتشخیصترین خصوصیات اوست.
در سال ۲۰۰۱ بود که لیام برای اولین بار، مسئولیت نریشن یک فیلم مستند کوتاه به نام Journey into Amazing Caves را به عهده گرفت.
بازگشت به جهان تئاتر و ورود به جهان گیمینگ
در سال ۲۰۰۱، نیسون به جهان تئاتر بازگشت و توانست باری دیگر نامزد یک جایزهی Tony برای بهترین بازیگر نقش مرد شود. دو شخصیت از جهان فیلمهای Star Wars در فیلم اکشن هیجانی K-19 The Widowmaker دیدار کردند. هریسون فورد و نیسون در این فیلم همبازی بودند. پس از همین فیلم بود که نیسون در فیلم درام تاریخی مارتین اسکورسیزی (Gangs of New York) و در کنار بازیگرانی چون دنیل دی لوئیس، لئوناردو دیکاپریو و کامرون دیاز ایفای نقش کرد. در سال ۲۰۰۳ بود که او در فیلم رومانتیک کمدی Love Actually، در نقش یک نویسنده به نام ریچارد کورتیس، بازی کرد. بازیگران سرشناس دیگر چون آلن ریکمن، اما تامسون، کالین فرث، هیو گرانت و لارا لینی در این اثر ایفای نقش کردند. این فیلم نه تنها به موفقیت در زمینهی فروش دست یافت، بلکه توانست به یکی از فیلمهای محبوب و پرطرفدار در ژانر خود و برای تماشا در تعطیلات کریسمس کشورهای آمریکای شمالی و اروپا تبدیل شود.
لیام نیسون در سال ۲۰۰۵ اثبات کرد که شکستی در فعالیت خود به عنوان یک بازیگر ندارد. ایفای نقش در بهترینهای لیست بلاکباسترهای آن سال، مدرک الزامی برای این ادعاست. بازی در نقش رأس الغول در فیلم Batman Begins ساختهی نولان، گادفری اهل ابلین در Kingdom of Heaven به کارگردانی ریدلی اسکات افسانهای، اسلان شیر در فیلم فانتزی و موفق The Chronicles of Narnia The Lion, The Witch and the Wardrobe که اقتباسی از کتاب سی. اس. لوئیس بود؛ همهی این نقشآفرینیهای طلایی تنها در یک سال رخ دادند! در لیست بالا، Kingdom of Heaven فیلم قدرتمندی نبود اما چه کسی حاضر است دست رد به موقعیتی طلایی برای همکاری با ریدلی اسکات بزند؟ برای طرفداران گیمفا و جنبهی گیمینگ سایت ما شاید جالب باشد که لیام نیسون نقش پدر شخصیت اصلی و هدف کلیدی بازی Fallout 3 را ایفا کرده است. اکثر طرفداران مجموعهی Fallout، عنوان بهترین Fallout را به Fallout 3 یا New Vegas میدهند.
به گفتهی تیم سازندگان فیلم Transformers مایکل بی، این کارگردان گفته بود برای خلق زبان بدنی شخصیت Optimus Prime از نیسون الهام بگیرند. سال ۲۰۰۷ با اجرای نریشن درام تلویزیونی ایرلند شمالی به نام Five Minutes of Heaven برای نیسون به پایان رسید.
از نقشهای دراماتیک تا شناخت نقطهی پس از اوج لیام نیسون
نقطهای که بسیاری از طرفداران دنیای اکشن سینما با نیسون آشنا شدند، فیلم Taken بود. بله، فیلمی که به گفتهی خود نیسون باعث کاهش مسافرت به اروپا در سال انتشار خود شده است. تقریباً همهی ما با داستان این فیلم که روی یک مامور سیآیای بازنشسته و دخترش که دزدیده میشود تمرکز دارد، آشنا هستیم. Taken توانست تقریباً ۲۲۴ میلیون دلار فروش بینالمللی داشته باشد. سود ۲۰۰ میلیون دلاری این اثر باعث شد تا دو قسمت دیگر از این سری ساخته شود. حضور نیسون در این فیلم باعث شد تا باری دیگر به مرکز توجه عموم جامعهی طرفداران سینما بازگردد. پس از این اثر، لیام در چند فیلم بودجه بالای هالیوودی بازی کرد. او در فیلمی افتضاح به نام Clash of the Titans، نقش خدای خدایان (زئوس) را بازی کرد. فروش ۴۷۵ میلیون دلاری این اثر تحسینبرانگیز بود ولی داستان آن چیزی جز یک ناامیدی کبیر نبود. او در پرفروشترین فیلم اتم ایگویان نیز حضور داشت.
دردناکترین اتفاقی که در این فاز از زندگی نیسون افتاد، مربوط به فیلم Lincoln است. همهی ما این فیلم را به عنوان یکی از سه برد جایزهی اسکار بهترین نقش مرد توسط دنیل دی لوئیس میشناسیم. اما آیا میدانستید پیش از دی لوئیس، کارگردان این اثر از نیسون برای ایفای نقش اصلی درخواست کرده بود؟ به گفتهی این کارگردان، نیسون دلیل رد کردن این نقش را “گذشتن تاریخ انقضای خود در بازیگری” اعلام کرد. با وجود این اعتماد به نفس کم، چند سال بعد، در فیلم The Grey، نیسون باری دیگر نشان داد که میتواند به خوبی روزهای اوج خود بازیگری کند. خیلی جالب است که تمامی نقشهایی که نیسون بازی میکند فقط توسط او قابل تکرار شدن هستند. وی در سال ۲۰۱۲، در فیلم The Dark Knight Rises، باری دیگر در نقش رأس الغول حاضر شد. البته این بار حضور او کوتاه و مختصر بود.
الماسهایی درخشان میان کوهی از گل در سالهای اخیر کارنامه کاری لیام نیسون
در سال ۲۰۱۶، نیسون باری دیگر با مارتین اسکورسیزی برای فیلم خارقالعادهی Silence همکاری کرد. آدام درایور، اندرو گارفیلد و لیام نیسون هر سه عالی درخشیدند. همان سال، طرفداران شاهد ایفای نقشی متفاوت بودند. نیسون نه تنها مسئولیت صداپیشگی یک شخصیت، بلکه اجرای موشن کپچر آن را نیز به عهده گرفت. کاراکتر مذکور، The Monster در فیلم اسپانیایی A Monster Calls است. در کنار فیلمهای افتضاحی چون The Ballad of Buster Scruggs و Mark Felt the Man Who Brought Down the White House، وی در عناوین بینظیری چون Widows و Ordinary Love بازی کرد. قدرت ایفای نقش لیام در سالهای اخیر کمی افت کرده است… آخرین فیلمی که او در آن ایفای نقش کرد، Wildcat بود. حضور وی در این فیلم تا حدی کوچک بود که نمیتواند ارتباط خاصی بین مخاطب و شخصیت او برقرار شود.
البته در فیلم اکشن In the Land of Saints and Sinners، ما باری دیگر قدرت ایفای نقش اکشن نیسون را مشاهده کردیم. تا حدودی، میتوان نیسون را نسخهی مدرن و جدیدتر کلینت ایستوود دانست. بسیاری از طرفداران و سینماگران بیصبرانه منتظر حضور نیسون در نقش اصلی فیلم The Naked Gun هستند. این فیلم پنجمین قسمت از سری Naked Gun خواهد بود. در کل، بر خلاف تصور خود شخص نیسون، تاریخ انقضای این بازیگر افسانهای هنوز فرا نرسیده و در این فاز از کارنامهی کاری خود، از بسیاری از همنسلان خود بهتر عمل کرده است.
منبع: گیمفا