در زمستان سال ۱۷۸۹ و تقریباً همزمان با انتخاب جورج واشنگتن به عنوان اولین رئیسجمهور آمریکا، یک چاپگر مستقر در بوستون به نام آیزایا توماس بیسروصدا نهادی را در این کشور راهاندازی کرد.
رمان «قدرت همدردی» نوشته ویلیام هیل براون که به طور ناشناس توسط شرکت آیزایا توماس منتشر شد، به عنوان یک اثر مهم و اولین رمان آمریکایی شناخته میشود.
این رمان که حدود ۱۰۰ صفحه است، داستان دو جوان نیو انگلند را روایت میکند که رابطه عاشقانهشان به طور ناگهانی و غمانگیز به پایان میرسد. آنها پس از آنکه با کشف یک راز شوکه میشوند رابطهشان غیرقابل تحمل میشود و در نهایت به یک پایان ناگوار میرسد. نویسنده در این رمان به بررسی موضوعات فریب، رسوایی و پیامدهای شکست اخلاقی پرداخته است.
در آن زمان در بیرون از جامعه بوستون، کمتر کسی از اهمیت یا ارزش ادبی رمان «قدرت همدردی» آگاهی داشت یا به آن توجه می کرد.
رمان ویلیام هیل براون در بسیاری از جوانب نمایانگر دوره خود او است. در این خصوص میتوان به استفاده از فرمت نامهنگاری، سبک انگلیسی آن، ناشناس بودن نویسنده و پیام مذهبی و اخلاقی آن اشاره کرد.
اما این رمان که بازتابدهنده آرمانها و اضطرابهای یک کشور جوان است هنوز هم برای خوانندگان امروزی جالب و تاثیرگذار است.
دانا مککلین، استادیار ادبیات بر این نظر است که ویلیام هیل براون به طور علنی یک فدرالیست معتقد بود و به دولت ملی باور داشت.
در رمان «قدرت همدردی» به طبقات اجتماعی و تفاوتهای بین شمال و جنوب آمریکا بهخصوص خوی اشرافی بردهداران پرداخته شده است، گویی پیشبینی میکند که جنگ داخلی آمریکا در قرن بعد رخ خواهد داد.
براون مانند بسیاری دیگر از نویسندگان اولیه آمریکایی، رفتار زنان و نقش آنها را در ساختار و تحولات جامعه مؤثر میدانست. شخصیتهای رمان نگران قدرت لذت و حسادت زنانه هستند که میتواند منجر به ناپایداری و گسترش افترا در جامعه شود.
فضیلت به «رودخانهای عظیم» تشبیه شده است که قدرتش را تا زمانی که خود را در اقیانوس تخلیه میکند، افزایش میدهد. براون به این نکته میپردازد که چگونه رمانها ممکن است راهی برای فساد یا وسیلهای برای ارتقاء باشند.
یکی از شخصیتهای رمان براون بر این نظر است رمانهایی که بر اساس دوستی واقعی و عشق منطقی بنا نشدهاند، برای شکلدهی به ذهنهای زنان، دوستان یا همسران نامناسب هستند.
براون به احتمال بیشتر به شکلدهی به ذهنها علاقهمند بود تا به افتخارات ادبی. عبارت «رمان بزرگ آمریکایی» یک عبارت جذاب است اما تا دهه ۱۸۶۰ به وجود نیامده بود.
در زمان زندگی ویلیام هیل براون، رمانها سطحی بودند و بیشتر به دلیل طنز، سرگرمی یا آموزش اخلاقی تحسین میشدند. در آن زمان، تعداد کمی از نویسندگان خود را به عنوان «رماننویس» معرفی میکردند، بهگونهای که براون بهعنوان شاعر، مقالهنویس و آهنگساز اپرا شناخته میشد.
از رمان «قدرت همدردی» بهعنوان اولین رمان آمریکایی در دهه ۱۸۰۰ نام میبرند اما تا قرن بیستم کمتر کسی درگیر بحث و بررسی آن شد.
سپس متخصصان موافقت کردند که افتخار باید متعلق به اولین رمانی باشد که توسط یک نویسنده در ایالات متحده نوشته و منتشر شده باشد که هنوز هم در این کشور زندگی میکند.
این دستورالعملها آثار پیشین مانند «زندگی هریوت استوارت» نوشته شارلوت رمزی لنوکس و «ماجراهای آلونسو» نوشته توماس اتوود دیگز را کنار گذاشت.
رمان براون برای مدت طولانی مورد بررسی قرار نگرفت و در اواخر قرن نوزدهم بود که مردم تازه متوجه شدند که او این رمان را نوشته است.
در آن زمان، بسیاری از افراد این اثر را به سارا ونتوورث، شاعر اهل بوستون نسبت دادند که خانوادهاش با یک رسوایی مشابه با آنچه که در «قدرت همدردی» شرح داده شده است، روبرو شده بود.
در سالهای ۱۸۹۴-۱۸۹۵، آرتور و. بریلی، سردبیر مجله بوستونی، این رمان را به صورت سریالی منتشر کرد و سارا ونتوورث را به عنوان نویسنده آن معرفی کرد.
اما پس از تماس دختر برادر براون، بریلی با انتشار یک اصلاحیه، پرده از نام نویسنده واقعی زمان «قدرت همدردی» برداشت.
ربکا ولنتاین تامپسون در پیشگفتار بازنشر این رمان در سال ۱۹۰۰ نوشت که ویلیام هیل براون به خانواده سارا نزدیک بوده و انتشار رمان «قدرت همدردی» به دلیل آشکار کردن یک رسوایی ناگوار ممنوع شده بود.
بروان پسر یک ساعتساز اهل بوستون بود که احتمالاً در سال ۱۷۶۵ به دنیا آمده است. او اهل مطالعه بود، ارتباطات فرهنگی داشت، محافظه کار و به مسایل سیاسی علاقهمند بود. یکی از اولین نوشتههای منتشر شدهاش شعری بود که توصیف ناخوشایندی از دانیل شیز، رهبر شورش سالهای ۱۷۸۶-۱۷۸۷ در ماساچوست داشت.
موقعیت غیررسمی براون بهعنوان «نخستین رماننویس آمریکا» منجر به شهرت بیشتر او نشد. این رمان که در حال حاضر از طریق یک نسخه چاپی به تاریخ ۱۹۹۶ از سری کلاسیکهای پنگوئن در دسترس است، بیشتر مورد توجه متخصصها و عتیقهشناسان است تا خوانندگان عمومی.
براون هنوز به سن ۳۰ سالگی نرسیده بود که در سال ۱۷۹۳ در شمال کارولینای شمالی و احتمالاً به دلیل تب مالاریا درگذشت. به نظر میرسد که او هرگز ازدواج نکرده و فرزندی نداشته است. هیچ مکان تاریخی به براون اختصاص نیافته و هیچ انجمن ادبی هم با نام او تشکیل نشده است. محل دفن او نیز مشخص نیست.
منبع: یورونیوز