احتمال گرامیداشت تولد صد سالگی از زمان انقلاب صنعتی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. بااینحال تعداد مطلق صدسالهها با آمار کمتر از ۱۰۰ نفر به ازای یک میلیون نفر در سراسر جهان هنوز بسیار پائین است. با توجه به این موضوع، دریافت نامهی تبریک تولد صد سالگی از سوی یک پادشاه به نظر عجیب میرسد، گرچه عمر طولانی امپراطورهای باستانی هنوز موضوع بحث و بررسی است.
دانشمندان در جستجویی دربارهی مسنترین افراد ماقبل تاریخی به این موضوع اشاره کردهاند که طول عمر انسان در طول دورهی ۳۰۰ هزار سالهی تکاملش تقریبا دوبرابر شده است. بهگونهای که اسکلت انسانهای خردمند و نئاندرتال علائم بیشتری از سنین پیری را در مقایسه با گونههای هومونید (انسانیان) نشان میدهند. امید به زندگی دوباره پس از سدهی ۱۸۰۰ با توجه به پیشرفتهای پزشکی و استانداردهای زندگی پس از انقلاب صنعتی دو برابر شد.
در اینجا لازم است به تفاوت امید به زندگی و طول عمر اشاره کنیم. امید به زندگی معیاری از میانگین سن مرگ در یک جمعیت است؛ در حالیکه طول عمر، حداکثر سن قابل دستیابی توسط یک فرد معین را نشان میدهد. تصور میشود که امید به زندگی در بخش عمدهای از تاریخ بشر عمدتا به دلیل نرخ بالای مرگومیر نوزدان، بسیار پایین بوده است.
برای مثال، در روم باستان تنها ۵۰ درصد از کودکان تا سنین بزرگسالی دوام میآوردند، در عین حال آمار مشابه مرگهای زودرس بر اساس اسکلتهای اروپای عصر برنز و پروی باستان هم به دست آمده است. در نتیجه سن امید به زندگی پیش از قرن هفدهم تنها ۲۴ سال تخمین زده میشود.
بااینحال یافتههای فوق به این معنی نیست که افراد در گذشته نمیتوانستند به سنین پیری برسند. در واقع افرادی که به سلامت سن بلوغ را پشت سر میگذاشتند، اغلب به مراحل بعدی زندگی نیز میرسیدند. برای مثال، پژوهشی روی تقریبا ۳۰۰ مرد یونانی رومی که طول عمرشان روی گورهایشان ثبت شده، نشان میدهد که میانگین سنی مرگ در آن زمان ۷۲ سال بوده است.
به نقل از مؤلفان پژوهش، پیرترین افراد میتوانستند تا ۱۰۷ سال به زندگی ادامه دهند؛ گرچه امکان صحتسنجی این سنین در عصرهای باستانی وجود ندارد. یک مطالعهی آماری معروف دربارهی صدسالههای باستانی که به کرات مورد استناد قرار میگیرد، ادعا میکند که احتمال رسیدن انسانها به صد سالگی پیش از قرن نوزدهم صفر بوده است.
با اینحال پژوهشگرها در تحلیلی جداگانه به این نتیجه رسیدند که براساس امید به زندگی در دوران باستان، این احتمال وجود دارد که در درحدود ۲۵۰۰ پیش از میلاد که جمعیت جهان تقریبا صد میلیون نفر بود، دستکم یک شخص به ۱۰۰ سالگی رسیده باشد. هویت اولین انسان صدسالهی فرضی نامشخص است؛ هرچند یک پاپیروس از مصر باستان ادعا میکند که پپی دوم، فرعون سلسلهی ششم، پس از رسیدن به قدرت در ۶ سالگی در سال ۲۲۸۱ پشی از میلاد، به مدت ۹۴ سال سلطنت کرد.
بعدها، پلینی بزرگ، نویسندهی مشهور رومی در اثر خود به نام «تاریخ طبیعی» از اشخاص مسن متعدد نام برد؛ ازجمله ترنتیا، همسر سیسرون، خطیب و فیلسوف رومی که گفته میشود به سن ۱۰۳ سالگی رسیده بود. همچنین کلودیا، همسر کوئینتوس کیسیلوس متلوس سلر، سیاستمدار رومی، ظاهرا ۱۱۵ سال داشت.
بااینحال، باید تکرار کرد که اطمینان از اعتبار ادعاهای یادشده دشوار است. علاوهبراین، تجزیهوتحلیلهای آماری نشان دادهاند که افراد به اصطلاح ابرصدساله (کسانی که بیش از ۱۱۰ سال عمر میکردند) نمیتوانستهاند تا پیش از حدود ۳۰۰ سال قبل وجود داشته باشند.