گویا استارت داستان از یک مجری تلویزیونی زده شده که به طعنه گفته: «بالاخره همه که تختی نمیشوند.» گویا منظور این دوست آن بوده که رمضانوف نباید از دست آسیبدیده یزدانی استفاده میکرد و به مماشات بیشتری با او میپرداخت.
روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:این خط اما ادامه پیدا کرد و کار به جایی رسید که یکی از پزشکان کاروان ایران در پاریس هم در جملاتی بحثبرانگیز گفت: «احساس میکنم در فینال برای دست مصدوم یزدانی برنامه داشتند.»
روشن نیست هواداران این نظریه چه توقعی از رمضانوف داشتند؛ اینکه مثلا کشتیگیر بلغار در مواجهه با مصدومیت یزدانی کارش را تعطیل کند و مدال طلا را تحویل ورزشکار ما بدهد؟ این منطقی است؟
تا جایی که ما دیدیم، اتفاقا هیچ فعل غیراخلاقی و ناجوانمردانهای هم از حریف بلغاری سر نزد. او تا حد امکان روی دست مصدوم حسن فشار نیاورد و حتی تا زمانی که خود یزدانی حمله نکرده بود هم به او فن نزد. در ۳۰ ثانیه پایانی که یزدانی رمق نداشت، رمضانوف فقط ایستاد و تماشا کرد. آخرش هم با وجود قهرمانی المپیک، حتی از انجام شادی و دور زدن تشک هم خودداری کرد.
بعد از همه اینها هم از یزدانی به عنوان اسطوره نام برد و گفت این پیروزی به او نچسبیده؛ خیلی عذر میخواهیم، این بنده خدا دیگر باید چه میکرد که به او حمله نکنید و طعنه نزنید؟