گونهی مافیایی همانند ژانر وسترن هیچگاه از مد نمیافتد. وقتی که اولین فیلم گنگستری در سال ۱۹۱۲ ساخته شد، هیچکس فکرش را نمیکرد که اینگونه از فیلمها تا یک قرن بعد نیز دوام بیاورند. زمان گذشت تا اینکه آمریکا در اواخر دههی ۲۰ میلادی وارد دوران رکود بزرگ خود شد. در همان زمان بود که بیثباتی اقتصادی، اجتماعی و جرایم سازمانیافته کشور را فراگرفت. شرایط بسیار بدی بهوجود آمد و سرمایهگذاری در هیچ کاری ممکن نبود. در همین زمان، فیلمهای گنگستری و مافیایی متاثر از شرایط اجتماعی و سیاسی کشور بهطور جدی وارد چرخهی تولید شدند.
فیلمهای مافیایی در ابتدا در حوزهی آثار جنایی قرار میگرفتند، تا اینکه قراردادهایی میانشان تعیین شد و از این ژانر جدا شدند. دستهی اوباش و گروههایشان با نام خانواده، جنایتهای سازمانیافته، استفاده از مطبوعات، سرقتهای گروهی، ترانزیت و فروش مواد مخدر و… عناصر و المانهایی بودند که در این فیلمها به چشم میآمدند و فیلمبهفیلم تکرار میشدند. با افزایش محبوبیت این فیلمها و همچنین استفادهی شرکتها از داستانها و شخصیتهای واقعی، هالیوود یکسری سانسورهای محتوایی ایجاد کرد، چراکه دولت میترسید مردم در دوران رکود اقتصادی و برای داشتن یک زندگی بهتر بهسمت این تشکیلات کشیده شوند. فیلمهای گنگستری و مافیایی مستقیما از واقعیات جامعه الهام میگرفتند و هماکنون نیز طبق همین دیدگاه پیش میروند. حال ما در این فهرست به معرفی و بررسی تعدادی از بهترین فیلمهای مافیایی و گنگستری پرداختهایم.
۳۰. فیلم کسبوکار ایتالیایی
فیلم The Italian Job
کارگردان: اف گری گری
بازیگران: مارک والبرگ
سال انتشار: ۲۰۰۳
میانگین امتیازات The Italian Job در IMDB: ۷
خلاصه داستان: تعدادی سارق بعد از یک دزدی از شریک خود رو دست میخورند. آنها بعد از گذشت یک سال تصمیم به انتقام میگیرند.
کسبوکار ایتالیایی یک اکشن مافیایی است که ایدههای سرقت در آن بیشتر به چشم میخورد. این فیلم که یک بازسازی از فیلمی بههمین نام و ساختهی تروی کندی به سال ۱۹۶۹ است توانست در مقابل بودجه ۶۰ میلیون دلاری خود بیش از دویست میلیون دلار بفروشد. در ابتدا پارمونت حاضر نبود که این بازسازی را سرمایهگذاری کند اما درنهایت تهیهکنندگان راضی شدند تا با شرط یکسری اعمال نظرها آن را بسازند. آنها در ابتدا همهی دکوپاژها و استوریبوردها را از کارگردان خواستند و از همهی بازیگران حاضر در فیلم چندین و چندباره تستهای سنگینی گرفتند. درنهایت فیلم ساخته شد و کارگردان تا حد امکان آن را واقعگرایانه ساخت.
جلوههای ویژهی بسیار کمی در این اثر استفاده شده است و این بازیگران هستند که بیشتر حرکات اکشن را انجام میدهند. کسبوکار ایتالیایی در زمان تولید همانند آنچه که در پیشتولید تجربه کرده بود نیز با چالشهای فراوانی روبهرو بود. در ونیز و هنگام فیلمبرداری روی آب، گروه تولید بهخاطر دستورها قضایی اجازه نداشت که با سرعتی بیش از سرعت تعیین شده حرکت کند و در آلپ نیز فیللمبرداری تعداد زیادی پلان کنسل شد. این فیلم یک اثر تجاری جذاب با پیرنگی انتقاممحور است که میتواند برای مخاطب گونهی تریلر، جنایی، سرقت و گنگستری جذاب باشد.
۲۹. فیلم گومورا
فیلم Gomorra
کارگردان: ماتئو گارونه
بازیگران: تونی سرویلو
سال انتشار: ۲۰۰۸
میانگین امتیازات Gomorra در IMDB: ۷
خلاصه داستان: زندگی چند شخصیت مرتبط با مافیا بهتصویر کشیده میشود.
گومورا فیلمی ایتالیایی است که با اقتباس از کتابی غیرداستانی بههمین نام و نوشتهی روبرتو ساویانو ساخته شده است. فیلم داستان آدمهایی است که زندگیشان تحت تاثیر مافیا و جنایاتشان قرار دارد. ساویانو برای نگارش این کتاب وارد گروههای مافیایی سیسیلی و ناپلی میشود و از نزدیک روابط و فعالیتهایشان را زیر نظر میگیرد. او در این کتاب به افشای فعالیتهای مافیایی کامورا پرداخته است. ساویانو بعد از چاپ این کتاب مورد تهدید گنگسترها قرار گرفت و آنها او را بهخاطر افشای رازهایشان مورد آزار قرار دادند. جالب است بدانید که این نویسنده در حال حاضر تحت حفاظت پلیس زندگی میکند.
گومورا فیلمی ایتالیایی است که با اقتباس از کتابی غیرداستانی بههمین نام و نوشتهی روبرتو ساویانو ساخته شده است. فیلم داستان آدمهایی است که زندگیشان تحت تاثیر مافیا و جنایاتشان قرار دارد. ساویانو برای نگارش این کتاب وارد گروههای مافیایی سیسیلی و ناپلی میشود و از نزدیک روابط و فعالیتهایشان را زیر نظر میگیرد. او در این کتاب به افشای فعالیتهای مافیایی کامورا پرداخته است. ساویانو بعد از چاپ این کتاب مورد تهدید گنگسترها قرار گرفت و آنها او را بهخاطر افشای رازهایشان مورد آزار قرار دادند. جالب است بدانید که این نویسنده در حال حاضر تحت حفاظت پلیس زندگی میکند.
۲۸. فیلم پادشاه نیویورک
فیلم King of New York
کارگردان: ایبل فرارا
بازیگران: کریستوفر واکن، لارنس فیشبرن
سال انتشار: ۱۹۹۰
میانگین امتیازات King of New York در IMDB: ۶٫۹
خلاصه داستان: فرانک وایت یک قاچاقچی مواد مخدر است که به تازیگی از زندان آزاد شده است و میخواهد دوباره امپراطوری خودش را بنا کند.
پادشاه نیویورک فیلمی مافیایی با ایدههای یک فیلم نئونوآر است که با استقبال منتقدان روبهرو شد. این فیلم در دوران پس از اکران خود با محبوبیت زیادی از سوی تماشاگران همراه بود و توانست جایگاهی شبیه یک فیلم کالت را پیدا کند. درواقع فیلم وقتی که از پردهی سینماها پایین کشیده شد، روی زبانها افتاد و زمانیکه خوانندگان موسیقیهای رپ و جاز به آن ارجاع میدادند، شناختهتر شد. فیلم در زمان اکراناش هو شده بود و مخاطبان از میزان خشونت نمایش داده شده و شخصیت فرانک وایت ناراضی بودند. کریستوفر واکن در این فیلم نقش گنگستری را بازی میکند که مدتی را در زندان گذرانده است. او حالا میخواهد هرچه را که از دست داده است دوباره بهدست آورد.
فرانک وایت قصد کرده تا پولهای ناشی از فروش مواد مخدر را صرف فقرا کند و بیمارستان بسازد. کریستوفر واکن در این فیلم یکی از جذابترین بازیهای خود را ارائه میدهد و کاملا در نقشی که کارگردان به او محول کرده است، فرو میرود. پادشاه نیویورک با اینکه دو دهه پیش ساخته شده اما از نظر سبک بصری بسیار جذاب و قابل قبول است. فیلمبرداری آن برای تماشاگر بسیار جذاب و پرزرقوبرق است و داستانش نیز تضاد جالبی را همراه خود دارد.
۲۷. فیلم قول های شرقی
فیلم Eastern Promises
کارگردان: دیوید کراننبرگ
بازیگران: ویگو مورتنسن، نئومی واتس
سال انتشار: ۲۰۰۷
میانگین امتیازات Eastern Promises در IMDB: ۷٫۶
خلاصه داستان: زن جوانی که هویتاش مشخص نیست کودکی را به دنیا میآرود و بعد از آن میمیرد. یک پزشک برای پیدا کردن هویت این کودک به یک گروه مافیایی میرسد.
قولهای شرقی فیلمی گنگستری است که به دنیای مافیای روس میپردازد. همه میدانند در دنیای تبهکاران، روسها از همه خطرناکتر هستند که کرانبرگ نیز بهخوبی این دیدگاه را به مخاطب انتقال میدهد. این فیلم بهدلیل پرداختن به موضوع قاچاق جنسی و ارائهی تصویری واقعگرایانه از مافیای روس بسیار مورد توجه قرار گرفت. درواقع اثر دیوید کراننبرگ برخلاف بسیاری از فیلمهای مافیایی که تصویری خاکستری از باندهای تبهکاری نشان میدهد این فیلم سانسور نمیکند. قولهای شرقی به یکی از نمادهای باندهای مافیای روس یعنی تاتو اهمیت ویژهای میدهد. مورتنسن برای اینکه بتواند از پس نقشاش خوب برآید، مدتی را درکنار مافیای روس زندگی میکند و معانی تاتوهایشان را یاد میگیرد.
او در این فیلم یکی از بهترین بازیهای خود را ارائه داده است و از طرفی نیز فیلمساز با تبحر خاصی شخصیت دوگانه او را که نهایتا به یک پیچش داستانی خیلی ظریف میرسد، پرداخت میکند. مورتنسن برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مرد شد. این فیلم به عقیدهی منتقدان یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۷ است که کمکم تبدیل به یک اثر کالت در اواخر دهه ۲۰۰۰ شد. Eastern Promises، توانست بهترین جایزه از نگاه تماشاگران را در جشنواره فیلم تورنتو دریافت کند.
۲۶. فیلم گنگستر آمریکائی
فیلم American Gangster
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: دنزل واشنگتن
سال انتشار: ۲۰۰۷
میانگین امتیازات فیلمAmerican Gangster در IMDB: ۷/۸
خلاصه داستان: فرانک لوکاس بعد از مرگ رئیساش تجارت مواد مخدر را در دست میگیرد و با هواپیما هروئینهایش را جابهجا میکند.
گنگستر آمریکائی یک فیلم مافیایی بیوگرافی است که براساس زندگی فرانک لوکاس ساخته شده است. او شخصیتی خطرناک و مهم در دنیای مافیا و گنگسترها بود. لوکاس آنقدر بین مقامات نفوذ پیدا کرده بود که بهراحتی بهوسیلهی هواپیما از آسیا به آمریکا هروئین ترانزیت میکرد. مجله نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۰ مقالهای بهنام بازگشت سوپرفلای را که مربوطبه دوران ظهور و سقوط این گنگستر است، منتشر کرد. تهیهکنندگان بعد از خواندن این مقاله به فکر اقتباس از آن افتادند. جالب اینجا است که خود فرانک لوکاس نیز مبلغ قابل توجهی از تهیهکنندگان دریافت کرد تا اجازه دهد، داستان زندگیاش تبدیل به یک فیلم سینمایی شود.
لوکاس بعد از تماشای فیلم از بازی جذاب دنزل واشنگتن بسیار حیرتزده میشود اما پرداختهای فیلمسازان از زندگیاش را واقعی نمیداند. گنگستر آمریکائی فیلمی فوقالعاده و جذاب دربارهی تبهکاران و دنیای خشنشان است. شخصیتهای فیلم همانند آدمهای مافیا پرداخت شدهاند، اکشنها بسیار به دل مینشینند و نوع فیلمبرداری و طریقه نورپردازیها همگی برای پیشبرد روایت و داستان مناسب هستند. گنگستر آمریکایی نامزد بیست و یک جایزه از جمله دو اسکار برای بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مکمل نقش زن شد و ۳ جایزه نیز دریافت کرد. فیلم در باکس آفیس نیز بسیار موفق بود.
۲۵. فیلم دشمن مردم
فیلم Public Enemy
کارگردان: ویلیام ولمن
بازیگران: جیمز کاگنی
سال انتشار: ۱۹۳۱
میانگین امتیازات Public Enemy در IMDB: ۷٫۶
خلاصه داستان: دوران رکود اقتصادی است. دراینمیان دو گنگستر که از دوران نوجوانی فعالیت خود را شروع کردهاند، تصمیم میگیرند، کارشان را گستردهتر کنند.
دشمن مردم یکی از مهمترین نمونهها در گونهی فیلمهای مافیایی و گنگستری است. این فیلم بههمراه دو فیلم سزار کوچک و صورت زخمی (هاوارد هاکس) تاثیری مهم در تاریخ اینگونهی سینمایی داشتند. دشمن مردم که با اقتباس از رمان منتشر نشدهی آبجو و خون نوشتهی جان برایت و کوبک گلاسمون ساخته شد، برای جیمز کاگنی نیز بهعنوان یک سکوی پرتاب عمل کرد. او بعد از بازی در این فیلم تبدیل به یکی از مهرههای ثابت شرکت برادران وارنر و ژانر گنگستری شد. او آنقدر در نقشهای جنایی پیشرفت کرد که حالا میتوان بخشی از موفقیت گونهی مافیایی را به این بازیگر نسبت داد.
کوبک گلاسمون و جان برایت داستانشان را براساس جهان واقعی تبهکاران نوشته بودند. آنها از نزدیک درگیریهای باندهای شیکاگویی و آل کاپون را دیده بودند و با برخی از افراد مافیا نیز ارتباط داشتند. در آن دهه داستان آل کاپون و باندهای مافیایی برای شرکتها و مخاطبان بسیار جذاب بود، بههمین دلیل برادران وارنر امتیاز این رمان را قبل از انتشارش خریدند و به سرعت ولمن را برای کارگردانی آن استخدام کردند. این فیلم کلاسیک گنگستری شامل بازیهای بسیار خوب، درامی نسبتا آشنا، تنش، تعلیق، اکشن و پایانی جذب است.
۲۴. فیلم راه کارلیتو
فیلم Carlito’s Way
کارگردان: برایان دی پالما
بازیگران: آل پاچینو، شان پن
سال انتشار: ۱۹۹۳
میانگین امتیازات Carlito’s Way در IMDB: ۷٫۹
خلاصه داستان: کارلیتو برینگاته به تحمل سی سال حبس محکوم میشود. اما بعد از گذشت 5 سال وکلیش او را از زندان بیرون میآورد.
راه کارلیتو یک فیلم جنایی مافیایی است که دی پالما آن را براساس رمانهای راه کارلیتو و پس از ساعتهای ادوین تورس ساخت. ادوین تورس قاضی دادگاههای ایالتی بود که این دو رمان را براساس تجربیات و دیدههای خودش به نگارش درآورده بود. تورس در ابتدا نوشتهها را به پاچینو نشان میدهد و او برای اقتباسی جنایی مافیایی آنها را برای تهیهکنندهی فیلم میفرستد. پاچینو بهخاطر قراردادش با تهیهکنندهای دیگری به دادگاه احضار میشود و درنهایت فیلم بعد از گذشتن از یک مسیر پرچالش در سال ۱۹۹۳ بهنمایش درمیآید.
دی پالما بعد از نمایش این فیلم گفته بود که هیچ بازیگری همانند پاچینو نمیتواند دنیای تبهکاران را بشناسد و در دنیایشان غرق شود. این فیلم دومین همکاری دی پالما و پاچینو بعد از نمایش صورت زخمی بود. راه کارلیتو یکی از بهترین فیلمهای جنایی سینما و کارنامهی دی پالما است. او در این فیلم هنر کارگردانیاش را بهطرز عجیبی ارائه میدهد و عناصر سبکی را به خدمت روایت درام درمیآورد. نورپردازیها، میزانسنها، نحوه بازیگری و قاببندیها همهوهمه در نوع خود منحصربهفرد طراحی شدهاند. علاوهبر پاچینو شان پن نیز بازی خوبی از خود نشان میدهد، تا جائی که حتی گاهی از او نیز پیشی میگیرد.
۲۳. فیلم دار و دسته نیویورکی ها
فیلم Gangs of New York
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، دانیل دیلوئیس
سال انتشار: ۲۰۰۲
میانگین امتیازات Gangs of New York در IMDB: ۷٫۵
خلاصه داستان: مردی جوان پس از سالها بازمیگردد تا انتقام پدرش را از مافیای نیویورکی بگیرد.
دارودسته نیویورکیها که براساس کتابی بههمین نام ساخته شده است یکی دیگر از فیلمهای جنایی اسکورسیزی است که برای ساختناش چالشهای متعددی را از سر رد کرد. او سالهای زیادی درگیر خرید حق اقتباس، نگارش فیلمنامه و پیدا کردن سرمایهگذار بود. درنهایت فیلم در سال 2001 آماده اکران شد اما حملات ۱۱ سپتامبر بار دیگر روند اکراناش را به تأخیر انداخت. زمان روایت فیلم به دورانی بازمیگردد که نیویورک شرایط سیاسی و اجتماعی ملتهبی را از سر رد میکرد. آمریکائیها با مهاجران ایرلندی رفتار درستی نداشتند و نمیتوانستند با موج بزرگ مهاجرتها کنار بیایند. اسکورسیزی درپس پیرنگ انتقاممحور خود بهخوبی موضوع مهاجرت، مهاجرستیزی، کلکهای سیاسی و انتخاباتی، دزدیهای سازمانیافته دولتی و فساد و مافیا را بهتصویر کشیده است.
او علاوهبر اینها فضای آمریکای قرن گذشته را بهطرز جذابی طراحی میکند، بهطوری که تماشاگر در شرایط آدمهای آن دوران قرار میگیرد و با روایت قصهگوی اسکورسیزی همراه میشود. منتقدان دقت تاریخی دارودسته نیویورکیها را هم مورد تحسین قرار دادند و هم از آن انتقاد کردند. خیلیها از شدت خشونت بهتصویر کشیده شده ناراضی بودند و تعدادی نیز طراحی دقیق شخصیتها را که طبق واقعیت انجام شده بود، ستودند. دارودسته نیویورکیها در هفتادوپنجمین دوره جوایز اسکار به نامزدی ده جایزه رسید و منتقدان کارگردانی اسکورسیزی و دانیل دیلوئیس را بسیار مورد تحسین قرار دادند.
۲۲. فیلم دزد
فیلم Thief
کارگردان: مایکل مان
بازیگران: جیمز کان
سال انتشار: ۱۹۸۱
میانگین امتیازات Thief در IMDB: ۷٫۴
خلاصه داستان: فرانک سرقتی بینقص انجام میدهد و مقداری الماس میدزدد. او بعد از این اتفاق با سردستهی یک باند گنگستری بزرگ روبهرو میشود و مسیر زندگیاش تغییر میکند.
Thief نئونوآری گنگستری با ایدههای سرقت است که براساس داستان مهاجمان خانه اثر فرانک هوهیمر ساخته شده است. جیمز کان برای اجرای نقش سارق بهعنوان یک دزد توسط برادرش تهیهکنندهی فیلم مجبور میشود که مدتی را در میان سارقان زندگی کند. او از این روزها بهعنوان روزهایی سرد و گرم یاد کرده است، زمانهایی که هم برایش ترسناک بوده و هم اینکه تجربیات یک زندگی تکاندهنده را کسب کرده است. Thief، اولین فیلم بلند مایکل مان است. او در این فیلم عناصر و المانهایی را بکار میگیرد که در دیگر آثارش نیز تکرار شدند. مان از نور و سایه برای ایجاد حس خطر بهویژه آنهایی که در تاریکی شب اتفاق میافتند استفاده میکند.
این فیلم همچنین بهدلیل توجه دقیقاش به جزئیات تحسینبرانگیز است، پلانهای سرقت براساس شیوههای سارقان اجرا شدهاند و مان نیز چند سارق واقعی را برای مشاورهی این سکانسها استخدام میکند. این فیلم علاوهبر توجهاش به عناصر ژانر در بحث درام و پرورش شخصیتهایش بسیار خوب و قوی عمل میکند. فرانک به دقت بسیار بالایی شخصیتپردازی میشود و جهان فیلم طبق اصول مافیایی و زندگی یک سارق شکل میگیرد. این فیلم اولین اکران خود را در جشنواره کن تجربه کرد، جائی که با استقبال منتقدان روبهرو شد و فروش بسیار خوبی را نیز تجربه کرد.
۲۱. فیلم کشتن
فیلم The Killing
کارگردان: استنلی کوبریک
بازیگران: استرلینگ هایدن
سال انتشار: ۱۹۵۶
میانگین امتیازات The Killing در IMDB: ۷٫۹
خلاصه داستان: گروهی گنگستر پولهای یک پیست اسبدوانی را به سرقت میبرند.
کشتن یکی از بهترین فیلمهای کارنامهی کوبریک است که او آن را براساس رمان Clean Break نوشته لیونل وایت ساخت. تهیهکنندهی این فیلم در خاطراتش میگوید که کوبریک باهوشترین و خلاقترین فردی بوده است که او برای کارگردانی کشتن میتوانسته پیدا کند. آنها اتفاقی یکدیگر را در یک زمین بازی میبینند و جیمز هریس کوبریک را برای ساخت فیلم جدیداش انتخاب میکند. کشتن با ساختاری غیرخطی پیش میرود، تمهیدی که در ابتدا خیلیها را ناراضی کرده بود. تا جائی که کارگردان مجبور میشود، نسخهای خطی را تحویل استودیو دهد. اما درنهایت فیلم با همان روایت غیرخطیاش بهنمایش درمیآید.
این فیلم در زمان خود بهنوعی یک اثر پیشرو در شیوهی ساخت فیلم محسوب میشد، فیلمی که روایت متفاوتی داشت و شکل تازهای از سینمای ژانر گنگستری را نشان میداد. کوبریک با ساخت این فیلم یکی از بهترین فیلمهای نوآر تاریخ سینما را کارگردانی کرده است. یک قصهی جذاب با شکلی منحصربهفرد. The Killing، در باکس آفیس عملکرد ضعیفی داشت اما از نظر منتقدان فیلمی فاخر و جذاب بهحساب میآمد. کشتن در فهرست بهترین فیلمهای منتقدان قرار گرفت و آنها جسارت و خلاقیت کوبریک را ستودند.
۲۰. فیلم دشمنان مردم
فیلم Public Enemies
کارگردان: مایکل مان
بازیگران: جانی دپ، کریستین بیل
سال انتشار: ۲۰۰۹
میانگین امتیازات Public Enemies در IMDB: ۷
خلاصه داستان: گنگستری اعضای بانداش را از زندان فراری میدهد. آنها بعد از تشکیل گروه خود برای سرقت از بانک به شیکاگو میروند.
دشمن مردم، یک اثر گنگستری و بیوگرافی است که فیلمنامه آن براساس کتاب غیرداستانی دشمنان عمومی: بزرگترین موج جنایت آمریکا برایان بارو ساخته شده است. بارو در ابتدا قصد داشت که یک مینیسریال را دربارهی موج جنایات در آمریکا بسازد که نهایتا تصمیماش عوض شد و کتابی در اینباره نوشت. درنهایت مایکل مان بهسراغ کتاب رفت و رویدادهایش را طبق خواستهی خود تغییر داد. بعد از ساخت فیلم بارو اعلام کرد که دشمنان مردم از نظر تاریخی چندان دقیق نیست و هالیوود و مان طبق خواسته و نظرات خودشان وقایع را تغییر دادهاند.
فیلم در دههی ۱۹۳۰ اتفاق میافتد، زمانیکه آمریکا وارد دوران رکود بزرگ شده بود. جان دیلینگر در این فیلم یک شخصیت واقعی بوده است که طی یک سال مبلغ بسیار زیادی را از بانکهای آمریکا سرقت میکند. او گنگستری بود که مورد تحسین و نفرت بسیاری قرار گرفت و مردم قضاوتهای متفاوتی نسبت به او داشتند. جانی دپ در این فیلم یکی از بازیهای خوب و جذاباش را ارائه میدهد. او بهدرستی در نقش مغز متفکر یک گروه گنگستری ظاهر میشود و به قصه جان میبخشد. فیلم بازخوردهای بسیار مثبتی را از سمت منتقدان و تماشاگران بهدست آورد تا جائی که با بودجهی ۸۰ میلیون دلاری خود توانست ۲۱۴ میلیون دلار بفروشد.
۱۹. فیلم اوج التهاب
اوج التهاب
فیلم White Heat
کارگردان: رائول والش
بازیگران: جیمز کاگنی
سال انتشار: ۱۹۴۹
میانگین امتیازات White Heat در IMDB: ۸٫۱
خلاصه داستان: آرتور کودی یک جنایتکار بیرحم است که بعد از انجام یک سرقت به زندان میافتد. او بعد از مدتی تصمیم میگیرد که از زندان فرار کند، چراکه مادرش مرده است.
فیلم White Heat، که براساس داستانی از ویرجینیا کلوگ ساخته شده است بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای نوآر و گنگستری تاریخ سینما شناخته میشود. جیمز کاگنی بعد از اینکه در سال 1942 توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر را ببرد برادران وارنر را ترک کرد تا شرکت خودش را تأسیس کند که البته با شکست سختی مواجه شد. او درنهایت بهخاطر بحران مالی دوباره به وارنر بازگشت و قرارداد این فیلم را امضا کرد. شرکت وارنر با اینکه دل خوشی از او نداشت میدانست که کاگنی یکی از بهترین بازیگران فیلمهای مافیایی است و باید هر طور که شده او را نگه دارد.
این بهترین تصمیمی بود که برادران وارنر میتوانستند بهخاطر گونهی مافیایی و گنگستری بگیرند. قصهی فیلم اوج التهاب تا حدودی براساس یک داستان واقعی شکل گرفته شده است. در آن زمان وقتی که بازار اخبار گروههای مافیایی و گنگستری داغ بود، شرکتها از هر ایدهای در این دنیای خشن برای خلق قصهای استفاده میکردند. آرتور کودی نیز طبق شخصیتی حقیقی در جهان گنگسترها خلق شده است. اوج التهاب فیلمی جذاب در میان آثار جنایی، سرقت و گنگستری است که ضدقهرمان خشن، بیرحم و قلدراش از عقدهی ادیپ رنج میبرد.
۱۸. فیلم سگ های انباری
فیلم Reservoir Dogs
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
بازیگران: هاروی کایتل
سال انتشار: ۱۹۹۲
میانگین امتیازات Reservoir Dogs در IMDB: ۸٫۳
خلاصه داستان: سردسته یک باند گنگستری افرادی را انتخاب میکند تا محمولهای از الماس را بدزدند.
سگهای انباری اولین فیلم کوئنتین تارانتینو کارگردان پستمدرن سینمای جهان است. او از همان ابتدا و در شروع مسیر کاریاش نشان داد که در خلق سینمایی جدید گام برمیدارد، سینمایی که مختص به خودش است. تارانتینو المانها و عناصری را در این فیلم بهتصویر میکشد که در ادامهی کارنامهی سینماییاش نیز تکرار شدند تا او تبدیل به فیلمسازی مولف شود. جنایات خشونتآمیز، ارجاعات فرهنگ پاپ، فحش و ناسزا، روایت غیرخطی و… چیزهایی بود که تارانتینو فیلمبهفیلم آنها را تکرار کرد. سگهای انباری اثری جنایی گنگستری است که هماکنون بهعنوان اثری کالت شناخته میشود و خیلی از منتقدان نیز آن را بزرگترین فیلم مستقل تمام دوران میدانند.
Reservoir Dogs در اولین نمایش خود در جشنواره ساندنس تبدیل به یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای جشنواره شد، فیلمی که با وجود تبلیغات کماش فروش نسبتا خوبی را بههمراه داشت. این فیلم در ابتدا بهخاطر نمایش بیشازحد خشونت و فحاشی شخصیتها بسیار بحثبرانگیز بود اما نهایتا مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. یکی از نکات بسیار مهم فیلم موسیقی آن است که میتواند کلاس درس بزرگی برای فیلمسازان باشد. تارانتینو در این فیلم از تمهای موسیقی خاصی برای تعدیل خشونت نمایش داده شده در اثرش استفاده میکند، تصمیمی که حتی با هجوی جذاب نیز همراه است.
۱۷. فیلم مرد ایرلندی
فیلم The Irishman
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: ال پاچینو، رابرت دنیرو، جو پشی
سال انتشار: ۲۰۱۹
میانگین امتیازات فیلم The Irishman در IMDB: ۷/۸
خلاصه داستان: شیرن کهنهسربازی ایرلندی است که برای مافیا کار میکند. او پس از مدتی قابلیتهای بیشتری از خود نشان میدهد و به سردسته خانواده معرفی میشود.
مرد ایرلندی، فیلمی براساس واقعیت است و اسکورسیزی برای ساخت آن بازیگران مورد علاقهی خود را دور هم جمع کرد و داستان مافیایی دیگری را براساس جهان خودش بهتصویر کشید. اسکورسیزی بدون شک یکی از بهترین کارگردانان فیلمهای مافیایی است. او در فیلم مرد ایرلندی در حالوهوای فیلمهای کلاسیک مافیایی حرکت میکند و اثرش تبدیل به یکی از بهترین تولیدات نتفلیکس میشود. او در این قصه به زندگی فرانک شیرن یکی از ۲۶ گنگستر خطرناک آمریکایی میپردازد. او که به مرد ایرلندی مشهور بود، جرائم سازمانیافتهای را در سندیکاهای کارگری هدایت میکرد.
شاید جالب باشد که بدانید اسکورسیزی برای تأمین بودجهی این فیلم به مشکلات بسیاری برخورده بود و تقریبا هیچ تهیهکنندهای حاضر به حمایت از او نشد. بههمین دلیل فیلمنامه مرد ایرلندی برای سالهای زیادی خاک خورد تا اینکه رابرت دنیرو، چند تهیهکننده را برای حمایت از ساخت آن راضی کرد. فیلم درنهایت ساخته شد و پرخرجترین و طولانیترین اثر این کارگردان لقب گرفت. سه دوربین بهطور سفارشی برای این فیلم ساخته شدند و از طرفی نیز جوانسازی بازیگران هزینه زیادی را روی دست سرمایهگذار، قرار داده بود.
۱۶. فیلم فرشتگان آلوده صورت
فیلم Angels with Dirty Faces
کارگردان: مایکل کورتیز
بازیگران: جیمز کاگنی، همفری بوگارت
سال انتشار: ۱۹۳۸
میانگین امتیازات Angels with Dirty Faces در IMDB: ۷٫۹
خلاصه داستان: راکی بعد از بیرون آمدن از زندان بهسراغ دوست قدیمی خود میرود و سعی دارد پولش را از دیگر خلافکاران پس بگیرد.
فرشتگان با چهرههای کثیف به عقیدهی منتقدان یکی از بهترین فیلمهای نئونوآر در تاریخ سینماست. با اینکه زمان بسیار زیادی از اکران این فیلم گذشته است اما هنوز هم قصهای جذاب و پرکشش داد. این فیلم یکی از بهترین نمونههای گنگستری در دههی 30 است، زمانیکه ژانر مافیایی کمکم داشت شکلی مستقل به خود میگرفت. فیلم هم از لحاظ روانشناسانه حائز اهمیت است و هم از لحاظ ایدههای اجتماعی و شاید بتوان همهی فیلم را در آخرین دیالوگ آخرین پلان خلاصه کرد، جائی که کشیش از ضدقهرمان دوستداشتنی فیلم بهعنوان پسری خطاب میکند که نمیتوانسته بهخوبی او بدود.
داستان از این قرار است که راکی بعد از یک دزدی دستگیر میشود اما دوستش از دست پلیسها در میرود. در آینده راکی تبدیل به یک گنگستر میشود و دوستش کشیشی میشود که از بچهها در مقابل مافیا محافظت میکند. درنهایت این دو دوست مقابل یکدیگر قرار میگیرند و یکی از کهنالگوهای جهانشمول در جهان قصهپردازی شکل میگیرد. میزانسنها، نوع کادربندی و عناصر سبک بصری فیلمهای جنایی در این فیلم به بهترین شکل خود به چشم میآیند. فرشتگان آلوده صورت در آن زمان به نامزدی سه جایزهی اسکار رسید و جیمز کاگنی با اجرای این نقش گنگستری توانست جایگاه خود در سینما را محکمتر کند. او برای اجرای این نقش از تجربیات دوران کودکی خود و آدمهای اطرافاش استفاده کرده است. زمان اجرای او در برادوی، خبر اعدام دوستش پخش میشود، کاگنی بعد از اکران فیلم میگوید که نقش راکی درواقع همان دوست دوران کودکیاش است که به جرم هدایت یک گروه مافیایی به مرگ محکوم شده است.
۱۵. فیلم ریفیفی
فیلم Rififi
کارگردان: ژول داسن
بازیگران: ژان سروه
سال انتشار: ۱۹۵۵
میانگین امتیازات Rififi در IMDB: ۸٫۱
خلاصه داستان: چند سارق تصمیم میگیرند تا برنامهای را برای سرقت یک جواهرفروشی ترتیب دهند.
ژول داسن پس از اینکه در جنبش مککارتیسم در فهرست سیاه قرار گرفت، دیگر نتوانست در هالیوود بماند. او به فرانسه رفت و در آنجا یکی از بهترین فیلمهای نوآر فرانسوی را با وجود عدم میلاش به رمان منبع اصلی ساخت. داستان فیلم از این قرار است که چند گنگستر نقشهی دزدی از یک جواهر فروشی را میکشند. عملیاتی که بسیار ناممکن بهنظر میرسد. رمان ریفیفی به عقیده بیشتر فیلمسازان فرانسوی بدترین انتخاب برای یک اقتباس جنایی بود. ژول داسن برای بهدست آوردن مجوز کار در فرانسه، مجبور بود تا کارگردانی این فیلم را برعهده بگیرد. بعد از ساخت این فیلم ازقضا قرعه بهنامش افتاد و ریفیفی تبدیل به اثری ماندگار در تاریخ سینمای جهان شد.
ژول داسن در حالی این فیلم را ساخت که چیز زیادی در اختیارش قرار نداده بودند. نه بودجهی آنچنانی نصیباش شده بود و نه بازیگران مطرحی در پروژهاش استخدام شده بودند. با اینحال فیلم در اکران اولیه مورد توجه تماشاگران و منتقدان قرار گرفت و داسن برای آن جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن برد. فیلم ریفیفی تا مدتها در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی ممنوع اعلام شد، چراکه روایت حاوی یکی از مهمترین و برجستهترین سکانسهای دزدی در سینماست. بسیاری از منتقدان سرقت بهتصویر کشیده شده در فیلم را کلاس درس بزرگی برای آموزش سرقت میدانستند.
۱۴. فیلم داستان عامه پسند
فیلم Pulp Fiction
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
بازیگران: جان تراولتا، ساموئل جکسون
سال انتشار: ۱۹۹۴
میانگین امتیازات Pulp Fiction در IMDB: ۸٫۹
خلاصه داستان: چند داستان با شخصیتهای مختلف در این فیلم روایت میشوند.
پالپ فیکشن بهطور معمول بهعنوان اثر بزرگ کوئنتین تارانتینو شناخته میشود. فیلم با صحبتهای دو دزد در رستوران آغاز به کار میکند. آنها دربارهی نقشهی دزدیشان حرف میزنند و درنهایت اسلحه میکشند. تیتراژ شروع میشود و بعد از تیتراژ دو آدمکش وارد فیلم میشوند. داستان عامهپسند شخصیتها و روایتهای مختلفی را پیش میکشد تا اینکه دوباره سر جای اول خود بازمیگردد. تارانتینو بوسیلهی تعدادی شخصیت داستانهایش را به یکدیگر مرتبط میکند و به نمایشی کمتر دیده شده تا آن زمان و دهه میرسد. ساختار نامتعارف، ادای احترامهای متعدد، روایتهای غیرخطی، داستانهای پراکنده و… باعث شد که منتقدان داستان عامهپسند را بهعنوان فیلمی بزرگ در سبک آثار پستمدرن بدانند.
آنها در مجموع از پالپ فیکشن بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای دههی ۹۰ یاد کردند، فیلمی که به عقیدهی آنها ترکیبی هذیانآمیز از ایدههای نئونوآر، هجو و فرهنگ پاپ است. فیلم همهی ایدههای سینمایی، اجتماعی و فلسفی را بکار میگیرد تا بهنوعی پوچگرایی خشونتزده برسد. پالپ فیکشن اثری تأثیرگذار در تاریخ سینمای جهان خواهد بود. فیلمی که هم تحسین منتقدان را همراه داشت و هم اینکه به فروش خوبی در باکس آفیس رسید. تارانتینو کارگردان پستمدرنسازی است است که توانست با این فیلماش تغییراتی قابلتوجه روی روایتها و قصههای سینمایی داشته باشد.
۱۳. فیلم رفتگان
فیلم The Departed
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جک نیکلسون
سال انتشار: ۲۰۰۶
میانگین امتیازات The Departed در IMDB: ۸٫۵
خلاصه داستان: یک افسر پلیس، مأموریت پیدا میکند تا بهعنوان جاسوس وارد گروهی مافیایی شود.
اسکورسیزی برای ساخت این فیلم دوباره بهسراغ ماجرایی واقعی رفته است. رفتگان براساس کتاب اعمال شیطانی نوشته آلن مک و فلیکس چونگ، ماجرای واقعی پلیسهای فاسد در اف بی آی و شخصیت فرانک کاستلو و کالین سالیوان ساخته شده است. این کارگردان بدون شک یکی از بهترینهای سینمای مافیایی است که همانند خود گنگسترهای دنیای واقعی از چندوچون این جهان نامرئی خبر دارد. این فیلم یک تریلر تمام عیار و پرتعلیق است که با پایانی غیرقابل پیشبینی تماشاگر را غافلگیر میکند. داستان از این قرار است که دو نفر در بدو ورودشان به نیروهای پلیس تبدیل به جاسوس میشوند، یکیشان برای ماموران جاسوسی میکند و یکی دیگر برای گنگسترها.
هر دو طرف بهدنبال پیدا کردن هویت جاسوس هستند و از طرفی هم فرانک کاستلو رئیس اوباش با هر دویشان ارتباطی نزدیک دارد و مثل پدر با آنها رفتار میکند. The Departed، تبدیل به موفقیت تجاری و انتقادی بزرگی برای اسکورسیزی شد. فیلم چند جایزه اسکار بهدست آورد و بعضی از منتقدان نحوهی پایانبندی و پلان آخر فیلم را به حوادث بعد از ۱۱ سپتامبر و بیاعتمادی شکلگرفته بین نیروهای افبیآی و ماموران پلیس نسبت دادند.
۱۲. فیلم تقاطع میلر
فیلم Miller’s Crossing
کارگردان: برادران کوئن
بازیگران: گابرین بایرن
سال انتشار: ۱۹۹۰
میانگین امتیازات Miller’s Crossing در IMDB: ۷٫۷
خلاصه داستان: دو خانواده بزرگ مافیایی برای تصاحب قدرت در منطقه با یکدیگر درگیر میشوند.
تقاطع میلر نئونوآری مافیایی است که هماکنون بهعنوان یکی از ۱۰۰ فیلم برتر گنگستری شناخته میشود. کوئنها بعد از نگارش نسخه اولیه فیلمنامه به مشکل برخورده بودند و نمیتوانستند آن را دوباره بازنویسی کنند. جوئل بعد از اکران فیلم گفته بود که تا مدتها فکر ساختن تقاطع میلر را از سر بیرون کرده بودیم اما تهیهکنندهای به سراغمان آمد و ما دوباره پروژه را از سر گرفتیم. این فیلم که سومین اثر برادران کوئن است بدون شک یکی از بهترین آثار کارنامه آنها بهشمار میآید. در ابتدا منتقدان این اثر را یک فیلم شکستخورده در سینمای مافیایی میدانستند، بهخصوص اینکه فیلم فروش چندانی را نیز تجربه نکرده بود. کوئنها برای خلق این اثر جهان خودشان را پیش گرفته بودند بههمین دلیل کاملا طبیعی بود که با واکنشهایی روبهرو شوند.
فیلم پر از جزئیات است و فیلمنامه بهطرز دراماتیکی نگارش شده است. کوئنها بهخوبی تسلطشان را نسبت به دنیای مافیا و گنگسترها نشان میدهند و شخصیتهای پختهای را در جریان روایتی مافیایی به حرکت درمیآورند. با اینکه کوئنها در ساخت آثار گنگستری سبک خود را دارند اما آنها در تقاطع میلر به فیلمهای نوآر بسیاری ادای احترام میکنند که یکی از مهمترینشان فیلم مرد سوم به کارگردانی کارول رید است. آنها پایانبندی تقاطع میلر را با استفاده از داستان این فیلم ساخته بودند. بسیاری از موقعیتها، شخصیتها و دیالوگها نیز برگرفته از آثار داشیل هامت بهویژه رمان کلید شیشهای و برداشت سرخ او است.
۱۱. فیلم بانی و کلاید
فیلم Bonnie and Clyde
کارگردان: آرتور پن
بازیگران: وارن بیتی
سال انتشار: ۱۹۶۷
میانگین امتیازات Bonnie and Clyde در IMDB: ۷٫۷
خلاصه داستان: در طول دوران رکود بزرگ آمریکا بانی و کلاید تصمیم میگیرند تا همدست یکدیگر شوند و گروه خود را برای سرقت تشکیل دهند.
بانی و کلاید اثر مهمی در تاریخ سینمای جهان و البته هالیوود است. اواخر دههی شصت بود که هالیوود لاجرم شبیه سینمای کشورهایی مثل فرانسه و آلمان دوران تازهای را باید تجربه میکرد. تغییر در شیوهی فیلمسازی به هالیوود نیز رسیده بود و کارگردانان جوان بسیاری با تاسی از سینمای اروپا موج نویی را در هالیوود به راه انداخته بودند. فیلم بانی و کلاید را میتوان شروعکنندهی این حرکت دانست. بعد از ساخت این فیلم بود که کارگردانان مطرح دیگری نیز مثل اسکورسیزی، کاپولا و … به این جنبش پیوستند. در ابتدا قرار بود که تروفو یا گدار کارگردانی این فیلم را برعهده داشته باشند اما طبق منابع هیچکدام نتوانسته بودند به هالیوود اعتماد کنند.
این فیلم که نئونوآری گنگستری و جنایی است براساس داستانی واقعی ساخته شده است. بانی و کلاید دو مجرم سابقهداری بودند که در آمریکای سالهای دور سرقتها و قتلهای متعددی را مرتکب شده بودند. این فیلم بسیاری از تابوهای مرسوم در هالیوود را شکست، در نحوهی ارائهی خشونت و جنسیت مسیر تازهای را باز کرد، تا جائی که پایان فیلم هماکنون بهعنوان یکی از خونینترین صحنههای مرگ در تاریخ سینما شناخته میشود. با اینکه فیلم در زمان اکران یکسری جنبشها را علیه خود راه انداخته بود اما درنهایت به فروش خوبی رسید و منتقدان را با خود همراه کرد.
۱۰. فیلم شهر خدا
فیلم City of God
کارگردان: فرناندو میرلس، کاتیا لوند
بازیگران: الکساندر رودریگوئز
سال انتشار: ۲۰۰۲
میانگین امتیازات City of God در IMDB: ۸٫۶
خلاصه داستان: دو گروه تبهکار هرکدام درصدد هستند تا خود اختیار توزیع مواد مخدر در منطقه را بهدست بگیرند.
شهر خدا فیلمی برزیلی است که با الهام از کتاب شهر خدا و نوشتهی پائولو لینز ساخته شده است اما بیشتر رویدادهای آن واقعی است. روایت فیلم مربوطبه مجرمان جوانی است که در دوره نوجوانی خود در منطقهای خارج از ریودوژانیرو در دهه ۱۹۶۰ زندگی میکنند. فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و چهار نامزدی را در هفتادوششمین دوره جوایز اسکار بهدست آورد. به نظر اکثر منتقدان شهر خدا یکی از بهترین فیلمهای قرن حاضر است. شخصیتهای شهر خدا نهتنها از نظر پرداخت جذاب بهنظر میرسند بلکه دوستداشتنی نیز هستند. قصهی فیلم بهخوبی تعریف میشود، موقعیتها و وقایع گاهی رگههایی طنزناک با خود دارند و گاهی هم بهطرز وحشیانهای تکاندهنده هستند. فیلمبرداری بهطرز خلاقانهای پیش میرود و همه چیز خیلی واقعی بهنظر میرسد.
جهنمی که شهر خدا به تماشاگر نشان میدهد، گاهی اوقات بسیار ناراحتکننده است بهطوری که خشونتهای نشان داده شده، میتواند برای مخاطب چندان رضایتبخش نباشد. این فیلم روایت شهری است، نابودشده از فقر، فحشا، بیعدالتی و مخدر. شهری که همگان در سایهاش مشغول جان دادن هستند. بعد از اکران شهر خدا انتقادات به رئیس جمهور برزیل شدت گرفت. مردم از حجم خشونت، فقر و فساد در حواشی شهرها نگران شده بودند. بعد از این بود که دولت برزیل تصمیم گرفت تغییراتی در ادارهی مسائل اجتماعی بهوجود آورد.
۹. فیلم دربارانداز
فیلم On the Waterfront
کارگردان: الیا کازان
بازیگران: مارلون براندو
سال انتشار: ۱۹۵۴
میانگین امتیازات On the Waterfront در IMDB: ۸٫۱
خلاصه داستان: تری که برای جانی و گروه خلافکارش کار میکند، در موقعیت سختی قرار میگیرد. او باید بین خلافکاران و وجدانش یکی را انتخاب کند.
در بارانداز درامی مافیایی و در قالب سیاهوسفید است که با الهام از جنایت در اسکله اثر مالکوم جانسون که برنده جایزه پولیترز شد، ساخته شده است. این فیلم یکی از پختهترین و بهترین فیلمهای الیا کازان در کارگردانی و برای مارلون براندو در بازیگری بهحساب میآید. درواقع در بارانداز براندو را به نمادی در سینما تبدیل کرد. کازان در اوایل دهه پنجاه دربرابر مککارتیسم حاضر شد و بسیاری از دوستان کمونیست خود را لو داد. این کار او باعث شد که نام آنها در فهرست سیاه سناتور مککارتی اضافه شود. او مورد خشم دوستان و همکارانش قرار گرفت و تا سالهای زیادی استعدادش در سایه ماند.
چند سال بعد او در بارانداز را بهعنوان جوابی به کسانی که از کازان انتقاد میکردند، ساخت. درواقع این فیلم بیشتر اثری با پسزمینهای سیاسی به چشم میآید اما با اینحال نبوغ الیا کازان در آن انکار نشدنی است. نوع فیلمبرداری، مناظر، زوایای دوربین همگی بهطرز جذابی طراحی شدهاند و موسیقی فیلم نیز در نوع خود بسیار درخور توجه و قابل اعتناست. در بارانداز، موفقیت تجاری و انتقادی فوقالعادهای را برای الیا کازان در پی داشت، فیلم دوازده نامزدی اسکار را دریافت کرد که در این بین به ۸تای آن رسید.
۸. فیلم دایره سرخ
فیلم The Red Circle
کارگردان: ژان پیر ملویل
بازیگران: آلن دلون
سال انتشار: ۱۹۷۰
میانگین امتیازات The Red Circleدر IMDB: ۷٫۹
خلاصه داستان: یک زندانی که تازه از زندان بیرون آمده است درحال نقشهکشی برای سرقتی جدید است.
دایره سرخ یک اثر جناییمافیایی و فرانسوی است که بهخاطر سکانس دزدیاش که حدود نیم ساعت بدون هیچ دیالوگی طول میکشد، شهرت دارد. این پلانها آنقدری استادانه بهتصویر کشیده میشوند که محال است توجه مخاطب عام و خاص سینما را به خود جلب نکنند. موقعیتی که کلاس درس بزرگی برای همهی سینماگران خواهد بود. این فیلم یکی از بهترین کارهای کارنامهی پیر ملویل است که از نظر تجاری نیز بسیار موفق بود. او در این اثر توانسته است داستانی جنایی را بهطرزی دقیق ساختاربندی کند. او که طلایهدار جهان گنگستری در سینمای فرانسه بود با فیلمهایی مثل سامورائی، دایره سرخ، یک پلیس و… سبکی جدید در جهان مافیایی فیلمها به راه انداخت.
ملویل جزئیات را بهخوبی بهتصویر میکشد، با زبانی سینمایی پیش میرود و حالوهوای سامورائیاش را در اینجا نیز پیاده میکند. کوری که نقشاش را آلن دلون ستارهی مطرح موج نویی بازی میکند، بهخاطر خوشرفتاری خیلی زودتر از موعد آزاد میشود. او در شب آزادی نقشهی سرقت تازهای را دریافت میکند. کوری با دو نفر دیگر در این مسیر همراه میشود و سرنوشتشان به یکدیگر گره میخورد، اتفاقی که عنوان فیلم نیز به آن اشاره دارد. در آموزههای بودا آمده است افرادی که قرار است همدیگر را ملاقات کنند، بدون شک روزی بهم میرسند و سرنوشت آنها را کنار یکدیگر قرار میدهد.
۷. فیلم کازینو
فیلم Casino
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو، جو پشی
سال انتشار: ۱۹۹۵
میانگین امتیازات Casino در IMDB: ۸/۲
خلاصه داستان: دو دوست در لاس وگاس بر سر مسائل کاری در مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
کازینو یکی دیگر از فیلمهای جنایی و مافیایی اسکورسیزی است که او آن را با همکاری نیکلاس پیلگی ساخت. این فیلم که با اقتباس از رمان غیرداستانی کازینو: عشق و افتخار در لاسوگاس ساخته شده است، بازیگران همیشگی فیلمهای مافیایی و مورد علاقهی اسکورسیزی یعنی دنیرو و جو پشی را همراه خود دارد. البته لازم است این نکته را بدانیم که کتاب براساس داستانی واقعی نوشته شده است. قصهای دربارهی دو شخصیت و شانس آنها برای به چنگ آوردن فرمانروایی در لاسوگاس. لاسوگاس در این فیلم شخصیت دارد، جان دارد، نفس میکشد و همانند دیگر کارکترهای قصه بازی میکند.
کازینو اثری پرزرقوبرق است، دنیایی عجیب و کسبوکاری غیرمعمول. همهی اینها کافی است تا فیلم بههمراه بازیهای جذاب دنیرو و جو پشی تبدیل به نمایشی دلانگیز از داستانهای مافیایی شود. فیلم با لایههای طنز خود، لحنی جذاب به خود گرفته است و داستان گنگستریاش در پس این حالوهوا بهطرز خیلی متفاوتی نسبت به دیگر فیلمهای جنایی با لحن جدی و سرد روایت میشود. فیلم در باکس آفیس موفقیت خوبی را تجربه کرد و توانست توجه بیشتر منتقدان را به خود جلب کند.
۶. فیلم تسخیرناپذیران
فیلم The Untouchables
کارگردان: برایان دی پالما
بازیگران: شون کانری، رابرت دنیرو، کوین کستنر
سال انتشار: ۱۹۸۷
میانگین امتیازات The Untouchables در IMDB: ۷٫۸
خلاصه داستان: شیکاگو بهدست مافیا و گنگسترها اداره میشود. دراینمیان ماموری از خزانهدای مأموریت پیدا میکند تا خطرناکترینشان را به دام بیندازد.
تسخیرناپذیران، اثری جنایی و مافیایی است که برایان دی پالما آن را براساس کتابی بههمین نام و رویدادهای واقعی ساخت، اگرچه بیشتر اتفاقات داخل فیلم تخیلی است. آل کاپون شخصیتی واقعی در جهان تبهکاران و گنگسترها بود، یک خلافکار خطرناک در شیکاگو که تبدیل به یک نماد ضدقانون در آمریکا شده بود. فیلم به دوران یکهتازی مافیا در آمریکا میرود، زمانیکه آل کاپون و دیگر دستههای گنگستری تمامی افراد پلیس و مقامات شهرها و ایالات را میخریدند و کسی نیز جلودارشان نبود. داستان از دید مجریان قانون روایت میشود و کوین کستنر نقش شخصیت اصلی و قهرمان ماجرا را بازی میکند، کسی که نقشهای کوتاه و مکمل رابرت دنیرو و شون کاری اجازه نمیدهد تا همهی خودش را ارائه دهد.
تسخیرناپذیران پس از صورت زخمی دومین فیلم برایان دی پالما است که در دنیای مافیا و خشونت اتفاق میافتد. فیلم با بودجهی 25 میلیون دلاری خود به فروش چشمگیری رسید و توجه منتقدان را نیز به خود جلب کرد. تسخیرناپذیران همچنین در جوایز اسکار ۴ مامزدی را بهدست آورد که در این بین شون کانری توانست جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را ببرد.
۵. فیلم روزی روزگاری در آمریکا
فیلم Once Upon a Time in America
کارگردان: سرجیو لئونه
بازیگران: رابرت دنیرو
سال انتشار: ۱۹۸۴
میانگین امتیازات once Upon Time in American در IMDB: ۸٫۳
خلاصه داستان: گروهی از جوانان بهعنوان گنگستر در شهر نیویورک به شهرت میرسند.
روزی روزگاری آمریکا آخرین اثر کارنامهی سرجیو لئونه خالق وسترنهای اسپاگتی است که با اقتباس از رمان کلاهپوشها نوشتهی هری گری ساخته شده است. سرجیو لئونه برای اولینبار در سال ۱۹۶۰ بهسراغ این رمان رفت اما دو دهه طول کشید تا با گری نویسندهی کتاب به توافق برسد و آمریکا را از نگاه او ببیند و درک کند. بعد از پایان فیلمبرداری، لئونه ۱۰ ساعت راش را در اختیار تدوینگرش قرار داد. او در ابتدا میخواست فیلم را در دو قسمت منتشر کند که با مخالفت تهیهکنندگان روبهرو شد. لئونه درنهایت سه نسخه از فیلم را تحویل توزیعکنندگان داد که نسخهی آمریکاییاش نه به دل منتقدان نشست و نه مخاطبان اما نسخهی اروپاییاش با تحسین آنها همراه شد.
روزی روزگاری در آمریکا در سه بازهی زمانی مختلف روایت میشود و تایملایناش غیرخطی است. فیلم داستان آدمهایش را در زمانهای مختلف روایت میکند. موسیقی آن به دستان انیو موریکونه یکی از بزرگترین نویسندگان موسیقی متن فیلم ساخته شده است. یک قطعهی جذاب که بدون شک خودش بهتنهایی روایتگر داستان اثر است. این فیلم مضامینی مثل دوستیهای کودکی، عشق، حرص، خیانت، از دستدادن را همراهبا ظهور اوباش در جامعه آمریکا بررسی میکند.
۴. فیلم صورت زخمی
فیلم Scarface
کارگردان: هاوارد هاکس
بازیگران: پل مونی
سال انتشار: ۱۹۳۲
میانگین امتیازات Scarface در IMDB: ۷٫۷
خلاصه داستان: داستان ظهور و سقوط گنگستری بهنام تونی کامونته بهتصویر کشیده میشود.
صورت زخمی که براساس رمانی بههمین نام و نوشتهی آرمیتاژ تریل ساخته شده است تاثیر بسزایی روی ژانر گنگستری و مافیایی داشت. تریل این داستان را براساس زندگی آل کاپون به نگارش درآورد و هوارد هیوز امتیاز ساختاش را خرید. این فیلم در دوران پیش از کد هالیوود، زمانیکه مقررات خاصی دربارهی محتوای فیلمها به اجرا درمیآمد، ساخته شد. سانسورچیان تنها با رعایت موارد خاصی حاضر به اکران فیلم شدند. آنها معتقد بودند که صورت زخمی بیانیهای برای تقدیس گنگسترها و جرمهایشان است. بههمین دلیل فیلم باید نامش به شرم یک ملت تغییر میکرد و یک پایانبندی دیگری نیز برایش در نظر گرفته میشد.
ارجاعات زیادی در صورت زخمی به کاپون و وقایع واقعی از جنگ باندهای شیکاگویی برای مردم وجود داشت و خیلیها ممکن بود از این طریق ترغیب شوند و به باندهای مافیایی بپیوندند. درنهایت وقتی که فیلم به اکران رسید، استقبال تماشاگران بسیار مثبت بود، بههمین دلیل سانسورچیان ترسیدند و صورت زخمی در چند ایالت توقیف شد. برادران وارنر بر این باور بودند که با موفقیت فیلم سزار کوچک و دشمن مردم دیگر این ژانر چیزی برای ارائه ندارد و هوارد هیوز نمیتواند با صورت زخمی کار تازهای انجام دهد. با اینحال آنها اشتباه فکر میکردند و صورت زخمی تبدیل به یکی از مهمترین نمونههای گونهی مافیایی شد.
۳. فیلم صورت زخمی
فیلم Scarface
کارگردان: برایان دی پالما
بازیگران: آل پاچینو،
سال انتشار: ۱۹۸۳
میانگین امتیازات Scarface در IMDB: ۸٫۳
خلاصه داستان: تونی مونتانا بهعنوان یک پناهجوی کوبایی به آمریکا میرود و تصمیم میگیرد که وارد کارتلهای مواد مخدر شود.
صورت زخمی که براساس رمانی بههمین نام و نوشتهی آرمیتاژ تریل ساخته شده است، درواقع یک بازسازی از فیلم صورت زخمی هوارد هاکس است که داستان یک پناهجوی کوبایی بهنام تونی مونتانا را تعریف میکند. صورت زخمی در روزهای ابتدایی اکران خود بهدلیل خشونت بیش از حد و فحاشی با انتقادات زیادی روبهرو شد اما در سالهای بعد منتقدان در یک ارزیابی دوباره از آن بهعنوان یک اثر مافیایی جذاب یاد کردند تا جائیکه این فیلم هماکنون عنوان یک اثر کالت را به خود اختصاص داده است. صورت زخمی داستان قدرت گرفتن و سقوط تونی مونتانا است که تبدیل به سلطان مواد مخدر میشود.
فیلم داستانی دربارهی اعتماد و فریب، عشق و نفرت، طمع و زیادهخواهی، زندگی و مرگ است که در بطن همهی اینها، چیزی بهنام رویای آمریکایی در جریان است. شخصیت اصلی که پناهندهای کوبایی است این ایده را که خیلیهای دیگر نیز درگیرش بودند به شکل خشنی معنا میکند. تونی مونتانا قربانی روزگار خود میشود، ضدقهرمانی که با بازی جذاب آل پاچینو حالا تبدیل به شخصیتی ماندگار در دنیای سینما شده است. دیگر عنصر مهم و قابل اعتنای اثر، فیلمنامهی جذاب الیور استون است، که با کارگردانی خوب دی پالما نمایشی بیبدیل را خلق کرده میکند.
۲. فیلم رفقای خوب
فیلم Goodfellas
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو، جو پشی
سال انتشار: ۱۹۹۰
میانگین امتیازات فیلم Goodfellas در IMDB: ۸/۷
رفقای خوب که بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای گنگستری تاریخ سینما شناخته میشود، در ابتدای دههی ۹۰، براساس کتابی بهنام Wise Guy یا جنایات واقعی اثر نیکلاس پیلگی ساخته شد. پیلگی در این کتاب زندگی هنری هیل یکی از گنگسترهای خطرناک آمریکایی را روایت میکند. درواقع رفقای خوب اسکورسیزی فیلمی براساس واقعیت است، اثری که به بهترین شکل ممکن قصهای بیوگرافی را پرداخت میکند. این فیلم نقطه عطف بزرگی در کارنامهی اسکورسیزی بود و او توانست بهخاطر این اثر جایزه شیر نقرهای جشنواره ونیز را دریافت کند.
اسکوسیزی در این فیلم برخلاف فورد کاپولا در پدرخوانده تصویری واقعیتر از گنگسترها و اعضای باندهای مافیایی را نشان میدهد و ضدقهرمانهایی خشنتر، ترسناکتر و واقعیتر میسازد. راجرت ایبرت در اینباره مینویسد: «هیچ فیلمی به زیبایی رفقای خوب دربارهی جنایات سازمانیافته نوشته نشده است، حتی پدرخوانده!» این فیلم یک شاهکار ناب و ساده است و میتوان آن را یکی از مهمترین و شاخصترین فیلمهای کارنامهی اسکورسیزی قلمداد کرد. او در این فیلم بهطرز جذابی قصهگویی میکند و شخصیتهایش را در دنیایی میچیند که از قبل حساب همه چیزاش را کرده است، چراکه او یک متخصص در دنیای مافیا و گنگسترهاست و عمده کارهایش جذابش نیز در این حیطه تولید شدهاند.
۱. فیلم سهگانه پدرخوانده
فیلم The Godfather
کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو
سال انتشار: ۱۹۷۲
میانگین امتیازات The Godfather در IMDB: ۹٫۲
خلاصه داستان: فیلم داستان خانواده کورلئونه یکی از سرشناسترین خانوادههای مافیایی نیویورک را روایت میکند.
پدرخوانده سهگانهای بینظیر و جذاب در جهان سینماست که فورد کاپولا آن را براساس رمانی بههمین نام و نوشتهی ماریو پوزو ساخت تا برای همیشه قصهی جذاب این نویسنده را در دنیای هنر ماندگار کند. پدرخوانده فیلمی است منحصربهفرد که داستان شکلگیری مافیایی ایتالیایی در نیویورک و چالشهای سر راه آنها از پوستاندازی، تسویه حسابها تا انتقال قدرت میانشان را روایت میکند. این سهگانه یکی از تاثیرگذارترین و بزرگترین فیلمهای تاریخ سینماست که بهعنوان نقطه عطفی بزرگ در گونهی گنگستری شناخته میشود. کاپولا در شرایطی این فیلم را ساخت که هالیوود دوران تازهای را تجربه میکرد. دههی ۷۰ بود و موج نوی این شرکت چند سال قبل با فیلم بانی و کلاید آغاز به کار کرده بود.
این فیلمساز نیز همانند دی پالما، پکین پا، جرج لوکاس، اسپیلبرگ و… که در این مسیر بودند، شروع به نوآوری کرد و برای ساخت پدرخوانده از سینمای اروپا الهام گرفت، تا جائی که در زمان ظهور راشها تهیهکنندهی فیلم فکر میکرد نورپردازیها خراب انجام شده است اما این تنها یک سوتفاهم بود، چراکه کاپولا دوران تازهای را در شیوهی طراحی رنگ و نور بهوجود آورده بود. پدرخوانده اثری مجلل است که بیشترین اعتبار خود را مدیون کارگردانی فورد کاپولا خواهد بود. فیلمی که ساختاری منحصربهفرد دارد و از موسیقی خاطرهانگیزش گرفته تا نحوهی تدویناش (مخصوصا آن برشهای موازی در پلانهای غسل تعمید و کشتن مخالفان) همهوهمه کلاس درس بزرگی برای یادگیری سینما خواهد بود. پدرخوانده شخصیتها و ضدقهرمانهایی محبوب دارد، آدمهایی خاکستری که هنوز جوانمردی درونشان وجود دارد و خانواده اولیت اصلیشان است. کاپولا در این سه اثر کلاسیک تصویری خاکستری و دوستداشتنی از مافیا را نشان میدهد تمهیدی که در آن زمان مورد انتقاد قرار گرفت.
منبع: زومجی